عشق ثار الله(سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست)



ظلمی بیشتر از این نیست که با معرکه یا علی

خواهان نگاه بر امریکا و همه مستکبر بی علی

این مکر و استکبار از وقت دشمنی با مولا علی

امت اسلام را در رنج انداخته و در فکر فقد علی

فقدان مولا هرگز نشود آنان بی نصیب اند از علی 

 در راه ولایت از خدعه آسیب دیده ایم ما یا علی

در اندیشه ات ماتم گرفتیم و نشان دادی سید علی


 


یا حضرت بقیه لله ارواحنا فداه:

 
یادینده  غم مهلتی تیکنمیشده آسوده اولدیگ بیردم؟
گشدیم بو دنیادن گلدیم یوخونه وجودیمه وردین دم.
نقدر دا گشسین دوباره سن منیمدن با هم بو یرده
اآلله منیم سهمیم بو عالمدن اولسه فقط او بیر دم
حضرت عباسی دءیم تمام دارایی ده اله او بیر دم
داها الله دن هچ ایستمز که تمام عشق هرنه آدم


دین زنده می ماند هماره از خون سیدالشهدا

تا بیاید صاحب امان منتقم خون سیدالشهدا


خون می بارد بر عالم به عشق ذره ای از ثارلله

عالم همه معنا گرفته از سجود وجودت یا ثارلله

آیا شود که بفهمیم مهلت تمام گشت و عمری تباه

بلکه کشاند به معنای فهم بی نصیبان را ثارلله.




ضمن تشکر صمیمانه آثار ادبی برای مطالعه و نظرخواهی منتشر می گردد.خارج از هر گونه ت زدگی و است.همچنین این آثار متعلق به نویسنده آن بوده و کپی برداری از آن مجاز نیست.به نظرات سازنده بازدیدکنندگان ارجمند برای پیشرفت بهتر نیاز داریم.


از قدیم مقیم سایه قامت قاءم هستیم تا قیامت

مهدیا هر قدم با تو ایم تا مقدمه ی اقدام قیامت

قامت رعنای توست حق تقدم همه قامتهای قم

قدم بگذار و قامت هامان جملگی تقدیم قیامت

 

می گوییم هر چه از دوست رسد نیت

همین که زندگی مان هرچه هست با اوست

پس چه دردی درمان ندارد در درمانگاه او

و شفای هر درد به خدا در درمانگاه دوست

 

این برای رفع فتنه نبوده که گفتیم اصل ولایت

همان فقه سید علی ایست در وصل ولایت

همچون خمینی ست  ای در مفهوم اصل دین

بی هیچ ظلم کج روی دانسته نیست وصل ولایت

 

 

 

 

 


ظلمی بیشتر از این نیست که با معرکه یا علی

خواهان نگاه بر امریکا و همه مستکبر بی علی

این مکر و استکبار از وقت دشمنی با مولا علی

امت اسلام را در رنج انداخته و در فکر فقد علی

فقدان مولا هرگز نشود آنان بی نصیب اند از علی 

در راه ولایت از خدعه آسیب دیده ایم یا علی

در اندیشه ات ماتم گرفتیم و نشان دادی سید علی

 

 


آمده ام سوی خودت می بوسم از روی خودت

ندارم که عطر خوشی عشق است بوی خودت

در معرکه دلکشین دنیای فانی،هیشه و از ازل

عالم همه در یک کنار نارزد به تار موی خودت

هر جا که دل با تو هست آبرو هم با تو هست

آبروی هرکه آبروداران بسته به آبروی خودت

آسان گرفته ای به ما بی خانمان هستیم در تو 

بی خانمانی با تو عشق و همه جا کوی خودت


آند ایچیرم سنین محضرین یا علی بن موسی الرضا

عرصه تنگ اولسه قیامت یوله ساللیگ سنیندن رضا

بو دنیادن بیزه فایده یوخ اگر سنین خواستین یوخ

بی انصافلیده راضی اولماخ هرنه که سن نا رضا

پس داها الدیر بیزه آپار بو دنیادن آلله محضرینه

باشارموریگ ظلم نعره چکه یا حضرت امام رضا

الماخ سنین یولونده خواست هر آدم والا سرشت

ترکی و فارسی سنه یا علی بن موسی الرضا

بعد این زندگی،بهترین زندگی در عالم دیگر است

این زندگی مایه دارد فقط با حضور امام رضا

تکرار قافیه ها در شعرها غلط بوده و هست

درست می شود تکرارش اگر قافیه باشد رضا

شهیدان از صدر اسلام تا کنون جان داده اند

بهر دین پیغمبر،دختش و امامان خصوصا رضا

تا برسد دستور فوری از سید علی ای

اهل کوفه نگشتن آبرو داری است در دین رضا

هم نشانی بر عیوب هم عین کج خردی است

مومنان عیب ها بر هم می پوشانند در دین رضا

گرنه هم نعره می کشد دشمن هم خنده می کند

صد سوز که از این بی خردی کفر گردد

گفته باشم تا این بیت دو قافیه کج درآوردم

یک قافیه اش نا رضا و دیگر قافیه بود

باشد که این تازه شاعر گفته در تکرار شعر

درست می شود هرجا که هست با امام رضا

امام رضا با لله و همه معصومین همراه شده

چنان که تکرار قافیه رضا دارد با همتای رضا

گرچه لله یکی است و همتایی ندارد او هرگز

دین مفهوم یکی در لله شدن است و امام رضا 

چنان که معصومند و نگاه می کنند به وجه لله

آدمی می رسد به یکتایی لله از راه امام رضا 

اگر شعری سرودی و یک قافیه شد امام رضا

هماره خوب باشد که تمام قافیه ها باشند رضا


جمعه ای دیگر آمد و هنوز هم به تو نرسیده ایم

به آنچه رد خواست شما ست با حرص رسیده ایم

گرفته که شد به نا حق فدک و  هرزگی بیداد کرد

هنوز بر آن غصب محکم ایستاده اند و ترسیده ایم

هنوز مکرها تضادها در جامعه ات دارد،سخت است

سخت است از تو دور ماندن جای از تو قاپیده ایم

آخر این ظلم ها بر تو چیست به غیر از انزواست؟

منزوی از شما معصومین شدن،اینطور بوده ایم؟

پس از اندیشه ات بیاور سرشتی نو،توبه کردیم

با تو هستیم همیشه،پشت سر در راه ترسیده ایم 

ما جلوتر از تو نیستیم به ترس در راهت بوده ایم

راه تو همواره بر ما هموار و در آن روءیده ایم


از تو خواستم هم عشقت هم عشقی در دنیا

عشقی که برای تو باشد برسد به تو در دنیا

هرچه آفریده توست و مفهومت را می داند

دنیا پرستی است که مطرود توست و دنیا

که پشت کردم به هرچه غیر تو بوده است

خوب شدم،در تو رو به تو هستم و در دنیا

آیا نفهمیدیم از پله های پیشرفت بی ظلم 

به خواستت پله رسیدن به آخرت شده دنیا

مفهوم ستم ها محروم کردن آدمی است 

مستضعف مظلوم شده از دین و هم دنیا

آنان که چنین شیوه را هرزگی کرده اند

محرومند،بی بهره هم از دین هم از دنیا


روز تولد نور هدایت امام هادیست

سراسر وجودمان شور و شادیست

میرساند بر دل هامان عشق  ولایت 

ولایت فقیه روءیده در این وادیست

بر همه جا ولایت دارند امامان ما

پس چه گویم همه جا فقه هادیست

روزگار ما اگر درطعنه،مکر وحرص

روزگار سختتر در تاریخ آن آبادیست

ما نداریم فهم آن تا بفهمیم آن زمان

معنای صبر امامت با امام هادیست

گفتم که شعرهایم برایش بسرایم

گفتم ندارم لیاقت که این عادیست

ندارم که لیاقت ای نور حق ولایت

تو راه نشان ده این کم سوادیست

همه آموخته ها بی تو بهایی ندارد

با جود و سواد،پور امام جوادیست

متبرک بکنم این ناچیز اندوخته ها

جودش ارزش همه کم سوادیست

 

 


مفهوم بسیج در غدیر امامت معنا گرفت

وقتی پیمبر دست علی بالا به پهنا گرفت

مفهوم بسیج با حضرت آدم در اول خلقت

وقتی ز نور اهل بیت آدم تن رعنا گرفت

مفهوم بسیج را فاطمه خوب تفسیر کرد

در دفاع از ولایت میخ و در جان آنا گرفت

مفهوم بسیج با امام حسن گرامی تر شد

برای حفظ دین از معاویه صلح بینا گرفت

مفهوم بسیج خون ثارلله است تا بینهایت

دین زنده از آن و بسیج از آن مبنا گرفت

مبنای بسیج حضرت عباس بن علی است

 مشق ما داد و هماره لشکر توانا گرفت

مفهوم بسیج با امامت سجاد امتداد یافت

بسیج از آسمان مفهوم حمد و ثنا گرفت

مفهوم بسیج با امامت باقر هموار میشد

که شکافنده علم شهید و دینش نا گرفت

مفهوم بسیج با امام صادق هم ارج گرفت 

که از علم باقر فقه امامت دم مانا گرفت

مفهوم بسیج در امامت کاظم در حیا شد

آن دم که به جور خصم بند و تنگنا گرفت

مفهوم بسیج با امام رضا وسعت داده شد

وقتی سم زهر کین از دلش تا مینا گرفت

مفهوم بسیج با امامت جوادش بخشنده شد

آن دمش جوان امامت در شهادت نا گرفت

مفهوم بسیج با امام هادی هدایت رساند

او هم به جور خصم شهید و ره برنا گرفت

مفهوم بسیج با امام عسگری هم کوشید

تا در غیبت امام عصرش ظهور تمنا گرفت

مفهوم بسیج با خمینی و ای است

سید علی ای با امامت معنا گرفت

بسیج با مستضعفی است که منافق به او

با محتوای خصم گفت خارجی و  فنا گرفت

 


تاسوعا ی حسین(ع) مبنای نماز است.

عاشورای  حسین(ع) معنای نماز است.

مستضعف زحسین(ع)دارد چه بسی حق

که پس دادن حق  امضا ی نماز  است.

 

هیچگاه مستضعفی که خودش را با امام حسین(ع)،ولایت فقیه،اولیاء و شهیدان بداند راضی به نا حقی که امضای امام حسین(ع) را ندارد نمی شود بلکه راه پس دادن حق باز بوده و هست هر چند سختی دارد.انسان ها اختیار دارند زندگی به پس دادن حق یا هلاکت با بی تفاوتی یا هتک حق را بپذیرند.چه بسا خیلی از مسایل حل شود و انسان بفهمد که هر روز عاشوراست و معنای زندگی به اعاده حق است نه تملک  حق ناجوانمردانه.


مفهوم بسیج در غدیر امامت معنا گرفت

وقتی پیمبر دست علی بالا به پهنا گرفت

مفهوم بسیج با حضرت آدم در اول خلقت

وقتی ز نور اهل بیت آدم تن رعنا گرفت

مفهوم بسیج را فاطمه خوب تفسیر کرد

در دفاع از ولایت میخ و در جان آنا گرفت

مفهوم بسیج با امام حسن گرامی تر شد

برای حفظ دین از معاویه صلح بینا گرفت

مفهوم بسیج خون ثارلله است تا بینهایت

دین زنده از آن و بسیج از آن مبنا گرفت

مبنای بسیج حضرت عباس بن علی است

 مشق ما داد و هماره لشکر توانا گرفت

مفهوم بسیج با امامت سجاد امتداد یافت

بسیج از آسمان مفهوم حمد و ثنا گرفت

مفهوم بسیج با امامت باقر هموار میشد

که شکافنده علم شهید و دینش نا گرفت

مفهوم بسیج با امام صادق هم ارج گرفت 

که از علم باقر فقه امامت دم مانا گرفت

مفهوم بسیج در امامت کاظم در حیا شد

آن دم که به جور خصم بند و تنگنا گرفت

مفهوم بسیج با امام رضا وسعت داده شد

وقتی سم زهر کین از دلش تا مینا گرفت

مفهوم بسیج با امامت جوادش بخشنده شد

آن دمش جوان امامت در شهادت نا گرفت

مفهوم بسیج با امام هادی هدایت رساند

او هم به جور خصم شهید و ره برنا گرفت

مفهوم بسیج با امام عسگری هم کوشید

تا در غیبت امام عصرش ظهور تمنا گرفت

مفهوم بسیج با خمینی و ای است

سید علی ای با امامت معنا گرفت

بسیج با مستضعفی است که منافق به او

با محتوای خصم گفت خارجی و  فنا گرفت///یزید با اسارت در آوردن اهل بیت امام حسین(ع) آنان را خارجی خطاب کرد و سرنوشت شوم خودش را ساخت.

 


شهیدی پاک گفته دل مطهر

نباشد شمر را حاصل مطهر

نباشد در عبث کاری الهی

که باشد سایه از هر شمر کاهی

به آن بد طبع سایه را خدا داد

خدا در سایه اش طبعی جدا داد

چنان طبعی به کاهی در تباهی 

و ظلمت!چون به چاهی در سیاهی

اگر کم لوح خوش در سایه ماند

بدان از نورها بی مایه ماند

به تفسیری که حر آموخت دل ده

نرو از بهر هر سایه که ظل ده

که امروزی شده آن شمر کژ دل

و داعش را سپر از سحر کژ دل

به حیلت کاه را بر دیده آورد

همان برجام نافرجام دل سرد

نشد شهدی صمیمانه ز برجام

که ظرفی زهر آلوده به فرجام

که دیوانه لگد زد ظرف زهری

نکن دیگر سوالی صرف زهری

بیا بر مردمی عاقل نگه کن

به چاره توبه از آن گنه کن


شهیدی پاک گفته دل مطهر

نباشد شمر را حاصل مطهر

نباشد در عبث کاری الهی

که باشد سایه از هر شمر کاهی

به آن بد طبع سایه را خدا داد

خدا در سایه اش طبعی جدا داد

چنان طبعی به کاهی در تباهی 

و ظلمت!چون به چاهی در سیاهی

اگر کم لوح خوش در سایه ماند

بدان از نورها بی مایه ماند

به تفسیری که حر آموخت دل ده

نرو از بهر هر سایه که ظل ده

که امروزی شده آن شمر کژ دل

و داعش را سپر از سحر کژ دل

به حیلت کاه را بر دیده آورد

همان برجام نافرجام دل سرد

نشد شهدی صمیمانه ز برجام

که ظرفی زهر آلوده به فرجام

که دیوانه لگد زد ظرف زهری

نکن دیگر سوالی صرف زهری

بیا بر مردمی عاقل نگه کن

به چاره توبه از آن گنه کن

و اشعاری سرودم سال هفتم

نوشتم جوهرش در سال هشتم

اگر خواهی بدانی رمز آن را

برو جایی که دل دا دادند جان را


 

دین زنده ز خونت شده یا حسین

تا وقت ظهورش که مهیا حسین

 

خون بار شده عالم معنی هماره

هر سجده به تربت شده ذره دوباره

 

هر ذره ی تو تار وجودست حسین

هم پود وجودی و تویی نور به عین

  

ای پود دلم مشق به تارم همه سان

هم تار دلم عشق به پودم برسان

 

مهلت که تمامش به تباهی شده هین

دل را بکشان در ره عشقت شه دین

 

چون دور شوم از حرمت کور شوم

دل را بکنم چون حرمت شور شوم

در دل که نگاهت بتپد  ناز صفا

حاصل زنگاهت بشود کور شفا

 

 

 


 شهیدی پاک گفته دل مطهر

 نباشد شمر را حاصل مطهر

 نباشد در عبث کاری الهی

 که باشد سایه از هر شمر کاهی

 به آن بد طبع سایه را خدا داد

 خدا در سایه اش طبعی جدا داد

 چنان طبعی به کاهی در تباهی 

 و ظلمت!چون به چاهی در سیاهی

 اگر کم لوح خوش در سایه ماند

 بدان از نورها بی مایه ماند

 به تفسیری که حر آموخت دل ده

 نرو از بهر هر سایه که ظل ده

 که امروزی شده آن شمر کژ دل

 و داعش را سپر از سحر کژ دل

 به حیلت کاه را بر دیده آورد

 همان برجام نافرجام دل سرد

 نشد شهدی صمیمانه ز برجام

 که ظرفی زهر آلوده به فرجام

 که دیوانه لگد زد ظرف زهری

 نکن دیگر سوالی صرف زهری

 بیا بر مردمی عاقل نگه کن

 به چاره توبه از آن گنه کن

 و اشعاری سرودم سال هفتم

 نوشتم جوهرش در سال هشتم

 اگر خواهی بدانی رمز آن را

 برو جایی که دل دا دادند جان را


تاسوعا ی حسین(ع) مبنای نماز است.

عاشورای  حسین(ع) معنای نماز است.

مستضعف زحسین(ع)دارد چه بسی حق

که پس دادن حق  امضا ی نماز  است.

 

هیچگاه مستضعفی که خودش را با امام حسین(ع)،ولایت فقیه،اولیاء و شهیدان بداند راضی به نا حقی که امضای امام حسین(ع) را ندارد نمی شود بلکه راه پس دادن حق باز بوده و هست هر چند سختی دارد.انسان ها اختیار دارند زندگی به پس دادن حق یا هلاکت با بی تفاوتی یا هتک حق را بپذیرند.چه بسا خیلی از مسایل حل شود و انسان بفهمد که هر روز عاشوراست و معنای زندگی به اعاده حق است نه تملک  حق ناجوانمردانه.


 مفهوم بسیج در غدیر امامت معنا گرفت

 وقتی پیمبر دست علی بالا به پهنا گرفت

 مفهوم بسیج با حضرت آدم در اول خلقت

 وقتی ز نور اهل بیت آدم تن رعنا گرفت

 مفهوم بسیج را فاطمه خوب تفسیر کرد

 در دفاع از ولایت میخ و در جان آنا گرفت

 مفهوم بسیج با امام حسن گرامی تر شد

 برای حفظ دین از معاویه صلح بینا گرفت

 مفهوم بسیج خون ثارلله است تا بینهایت

 دین زنده از آن و بسیج از آن مبنا گرفت

 مبنای بسیج حضرت عباس بن علی است

  مشق ما داد و هماره لشکر توانا گرفت

 مفهوم بسیج با امامت سجاد امتداد یافت

 بسیج از آسمان مفهوم حمد و ثنا گرفت

 مفهوم بسیج با امامت باقر هموار میشد

 که شکافنده علم شهید و دینش نا گرفت

 مفهوم بسیج با امام صادق هم ارج گرفت 

 که از علم باقر فقه امامت دم مانا گرفت

 مفهوم بسیج در امامت کاظم در حیا شد

 آن دم که به جور خصم بند و تنگنا گرفت

 مفهوم بسیج با امام رضا وسعت داده شد

 وقتی سم زهر کین از دلش تا مینا گرفت

 مفهوم بسیج با امامت جوادش بخشنده شد

 آن دم جوان امامت در شهادت نا گرفت

 مفهوم بسیج با امام هادی هدایت رساند

 او هم به جور خصم شهید و ره برنا گرفت

 مفهوم بسیج با امام عسگری هم کوشید

 تا در غیبت امام عصرش ظهور تمنا گرفت

 مفهوم بسیج با خمینی و ای است

 سید علی ای با امامت معنا گرفت

 بسیج با مستضعفی است که منافق به او

 با محتوای خصم گفت خارجی و  فنا گرفت///یزید با اسارت در آوردن اهل بیت امام حسین(ع) آنان را خارجی خطاب کرد و سرنوشت شوم خودش  را ساخت.

 


 جمعه ای دیگر آمد و هنوز هم به تو نرسیده ایم

 به آنچه رد خواست شما ست با حرص رسیده ایم

 گرفته که شد به نا حق فدک و  هرزگی بیداد کرد

 هنوز بر آن غصب محکم ایستاده اند و ترسیده ایم

 هنوز مکرها تضادها در جامعه ات دارد،سخت است

 سخت است از تو دور ماندن جای از تو قاپیده ایم

 آخر این ظلم ها بر تو چیست به غیر از انزواست؟

 منزوی از شما معصومین شدن،اینطور بوده ایم؟

 پس از اندیشه ات بیاور سرشتی نو،توبه کردیم

 با تو هستیم همیشه،پشت سر در راه ترسیده ایم 

 ما جلوتر از تو نیستیم به ترس در راهت بوده ایم

 راه تو همواره بر ما هموار و در آن روئیده ایم


 ظلمی بیشتر از این نیست که با معرکه یا علی

 خواهان نگاه بر امریکا و همه مستکبر بی علی

 این مکر و استکبار از وقت دشمنی با مولا علی

 امت اسلام را در رنج انداخته و در فکر فقد علی

 فقدان مولا هرگز نشود آنان بی نصیب اند از علی 

 در راه ولایت از خدعه آسیب دیده ایم یا علی

 در اندیشه ات ماتم گرفتیم و نشان دادی سید علی

 

 


 

 دین زنده ز خونت شده یا حسین

 تا وقت ظهورش که مهیا حسین

 

 خون بار شده عالم معنی هماره

 هر سجده به تربت شده ذره دوباره

 

 هر ذره ی تو تار وجودست حسین

 هم پود وجودی و تویی نور به عین

  

 ای پود دلم مشق به تارم همه سان

 هم تار دلم عشق به پودم برسان

 

 مهلت که تمامش به تباهی شده هین

 دل را بکشان در ره عشقت شه دین

 

 چون دور شوم از حرمت کور شوم

 دل را بکنم چون حرمت شور شوم

 

 در دل که نگاهت بتپد  ناز صفا

 حاصل زنگاهت بشود کور شفا

 

 

 


از قاسم دین خون به شهادت زده آذین

باز این همه نوحه ز حماسه  شده آئین

آن سوی جهان را تو ندیدی نشنیدی؟

این سوی جهان تا به حدیثی نرسیدی؟

هر سوی جهان تا به نهانش همه دیدی

در سوز غمش محو تماشای شهیدی

روزی غم عشقی به جهان شست غمی را

امروز همان شد لب عشقی حرمی را

تا از غم عشقش شب نوروز بگیرد

همواره به آن تب غم دل سوز بگیرد

روزی که نگون شمر جفا زد همه هستی

امروز ببین شمر نگون بخت به پستی

از هول سعودی است گرفتار صهیون

ابلیس نگون بخت خلاصه شده افیون

افیون جهان است همی مکر نگونش

این خواب نمایی شده آشوب درونش

دیری نشود زود نماند به جهان این

صبحی بزند تا که بیاید به جهان دین

از قاسم دین خون به شهادت زده آذین

باز این همه نوحه ز حماسه  شده آئین


 شهیدی پاک گفته دل مطهر

 نباشد شمر را حاصل مطهر

 نباشد در عبث کاری الهی

 که باشد سایه از هر شمر کاهی

 به آن بد طبع سایه را خدا داد

 خدا در سایه اش طبعی جدا داد

 چنان طبعی به کاهی در تباهی 

 و ظلمت!چون به چاهی در سیاهی

 اگر کم لوح خوش در سایه ماند

 بدان از نورها بی مایه ماند

 به تفسیری که حر آموخت دل ده

 نرو از بهر هر سایه که ظل ده

 که امروزی شده آن شمر کژ دل

 و داعش را سپر از سحر کژ دل

 به حیلت کاه را بر دیده آورد

 همان برجام نافرجام دل سرد

 نشد شهدی صمیمانه ز برجام

 که ظرفی زهر آلوده به فرجام

 که دیوانه لگد زد ظرف زهری

 نکن دیگر سوالی صرف زهری

 بیا بر مردمی عاقل نگه کن

 به چاره توبه از آن گنه کن

 و اشعاری سرودم سال هفتم

 نوشتم جوهرش در سال هشتم

 اگر خواهی بدانی رمز آن را

بیا جایی که دل  دادند جان را


تاسوعای حسین(ع) مبنای نماز است.

عاشورای حسین(ع) معنای نماز است.

مستضعف زحسین(ع)دارد چه بسی حق

که پس دادن حق  امضا ی نماز  است.

 

هیچگاه مستضعفی که خودش را با امام حسین(ع)،ولایت فقیه،اولیاء و شهیدان بداند راضی به نا حقی که امضای امام حسین(ع) را ندارد نمی شود بلکه راه پس دادن حق باز بوده و هست هر چند سختی دارد.انسان ها اختیار دارند زندگی به پس دادن حق یا هلاکت با بی تفاوتی یا هتک حق را بپذیرند.چه بسا خیلی از مسایل حل شود و انسان بفهمد که هر روز عاشوراست و معنای زندگی به اعاده حق است نه تملک حق ناجوانمردانه.


به عشق سیدالشهدا(ع) به عشق سردار شهید سلیمانی رضوان الله علیه و همه شهیدان گلگون کفن

 

غوغای ترامپک خفه شد باک چه ماند؟

                                       در هجو ترامپه همه عالم که بداند!

وقتی که شده بخت شهیدان به ارزش

                                     مشتی که شده باز به آن خصم فشاند

تا هست ببارد همه از خشم به سویش

                                      آسوده نماند به سرش شرم بماند

شرمی به خدا بیش ز این نیست

                                  از ترس و حرصی به سرا زهر فشاند

چون رفت ز این منطقه هر دون

                                   آن دوست شفا بر همه عالم رساند

 

 

 

 

 

 


سگی بدتر زسگ ها زرد امریکا

  به سانش همرهی هم درد امریکا

تویی ای بی صفت بی محتوایی

      کرروبی مکر از دل سرد امریکا

همی در فتنه ها هم می گدازی

     علمداری به خون از گرد امریکا

همی دیروز آتش بر خیمه بودید(همه سران فتنه که برای دشمن نا حق مقابل سیدالشهدا(ع)ایستادند)

   همی قاسم بخون از طرد امریکا

 

 

 


 شهیدی پاک گفته دل مطهر

 نباشد شمر را حاصل مطهر

 نباشد در عبث کاری الهی

 که باشد سایه از هر شمر کاهی

 به آن بد طبع سایه را خدا داد

 خدا در سایه اش طبعی جدا داد

 چنان طبعی به کاهی در تباهی 

 و ظلمت!چون به چاهی در سیاهی

 اگر کم لوح خوش در سایه ماند

 بدان از نورها بی مایه ماند

 به تفسیری که حر آموخت دل ده

 نرو از بهر هر سایه که ظل ده

 که امروزی شده آن شمر کژ دل

 و داعش شد سپر از سحر کژ دل

 به حیلت کاه را بر دیده آورد

 همان برجام نافرجام دل سرد

 نشد شهدی صمیمانه ز برجام

 که ظرفی زهر آلوده به فرجام

 که دیوانه لگد زد ظرف زهری

 نکن دیگر سوالی صرف زهری

 بیا بر مردمی عاقل نگه کن

 به چاره توبه از آن گنه کن

 و اشعاری سرودم سال هفتم

 نوشتم جوهرش در سال هشتم

 اگر خواهی بدانی رمز آن را

بیا جایی که دل  دادند جان را


شفای درد بی درمانمان باش

صفای عزم سرگردانمان باش

خدا ای شوق بی پایان هستی

صدای نظم بر ایمانمان باش

 

همی در دل خدایی هست با عزت

همی حاصل چرایی نیست با محنت

که محنت های امریکاست شیطانی

همی شر خو مرامی هست با خفت

 

 

خداوند شفای هر درد است،از بزرگترین درد ها نا آگاهی و تحویل گرفتن شرایط از تحمیل و مکر است.خداوند در قرآن با همه سخن می گوید:هدایت از گمراهی مشخص شده.قد تبین الرشد من الغی فقد استمسک بالعروۀ الوثقی.

نا آگاهی سبب شده برخی شیعه را متهم به بت قرار دادن قبور امامان(ع) و پیامبر(ص) بکنن.در حالی که سند از احادیث و قرآن می آرن.تفسیر آیه ها و احادیث به خوبی نشون می ده حتی پیامبر(ص) را هم به جای خدا ارباب نگیرید.شیعه پیامبر(ص)،امامان(ع) و قبور مطهرشان را نمی پرستد و قبله قرار نمی دهد،بلکه در این شرایط ناگوار و ناآگاهی،خودش را به پیامبر(ص)ائمه(ع) متصل می داند و اینگونه به خداوند هم متصل می گردد.خداوند همه جا هست و گاهی کعبه می رویم که خانه خداست.پیامبر(ص) و معصومین(ع) به واسطه قرب الهی همه جا هستند و گاهی حرم مطهرشان می رویم که خانه آن بزرگواران در زمین است.بوسیدن حرم و قبر پیامبر(ص) وامامان(ع)که واسطه ی فیض الهی اند عین توحید است.مثل طواف و بوسیدن کعبه.کعبه از سنگ ساخته شده پس چرا شیعه و سنی طواف می کنن؟برای قرب الهی!

خلاصه واسه شیعه ممکنه تو نوشتن نقص باشه،تو گفتن و رفتار کم و کاستی باشه اما اصل مطلب اینه که خداوند دوست داره بنده هاش هدایت بشن و راه هدایت رو از گمراهی مشخص کرده،اجبار نکرده.با توجه به قرآن خداوند تنبیه های گمراه شدن و پاداش های هدایت شدن را بدون مثقالی کم و زیاد به بنده هاش عطا می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اگر بر دیده ات آورده زهری

توکل کن خدا را صبر قهری

چنان در ظرف ایمانت بکوشی

دوباره سوی حق آسوده دهری


"یک سیلی" محکم مقدمه سیلی های بعدی و شاخصه ی سیلی های گذشته:

پیش سیلی سپاه بر امریکا

انتهایی است فنا اثر امریکا

سال خوبش زبهارشد پیدا

شور بختی که بی ثمر امریکا

 

نیوتن دانشمند خارجی بود،جاذبه ی زمین را کشف کرده!قرآن تقریباً یک و نیم قرن پیش جاذبه زمین را به بهترین نحو ممکن بیان می کند(ستون هایی که دیده نمی شوند)نه فقط جاذبه زمین بلکه جاذبه سیارات و

نیوتن قانون عمل و عکس العمل را تو فیزیک مطرح کرده!قرآن به بهترین نحو ممکن(هرکس مثقال ذره ای خیر انجام دهد به او می رسد"کمترین عمل خیر عکس العمل خیر به همان مقدار" هر کس مثقال ذره ای شر انجام دهد به او می رسد"کمترین عمل شر عکس العمل شر به همان مقدار")

چطور بشر از نوع ظالم با استفاده از قوانین کشف شده توسط دانشمندان با تجهیزات جنگی به کشورها و اطراف کشورها عزیمت می کنه،جنایت می کنه،کشتن انسان ها که کشتن هر کدوم کشتن  یک نسل هست را انجام می ده توطئه و فتنه گری را واسه بردن نفت و ضعیف کردن جوامع انجام می ده،خلاصه خودش رو برتر و دیگران رو محروم می دونه و رفتارش هم همین رو نشون می ده.اون وقت به همون قوانین فیزیکی که کشف شده و لحظه،لحظه زندگیشو مثل ربات بر اون قوانین استوار کرده بسنده نمی کنه واقعاً شیطان همینطوره و می دونه همیشگی نیست چراکه هم از لحاظ فیزیکی و هم از لحاظ ماورایی سیل فراوانی (عکس العمل)از رفتار خودش (عمل) را بایستی دریافت کنه و نابود قطعی بشه.حالا هرکی ظلم کنه همینطوره به اندازه اون ظلم تو زندگیش وارد می شه.خوردن مال یتیم،مال حرام.ظلمه مثل اینکه آدمیزاد به جای غذا آتیش بخوره.آتش درونش را می سوزونه.مال یتم،مال حرام خوردن.آتش خوردنه.در ماورا شیطان رو وارد خودش کرده،علاوه بر این قانون نظم هستی بر این استواره که حق هر کس به اون داده بشه.حق یتیم بهش برگردونده می شه و اجازه این ناحق سلب می شه.و ظالم در آتش رفتار خودش می سوزه.اگر در سطح جهان این انسان های بی گناه به مرگ طبیعی از دنیا می رفتند و از حقوق خودشون بهره مند می شدند نمی شد حرفی زد.اما وقتی با جنایت و با توطئه کشته می شن و از زندگی محروم می شن مطابق نظم جهان هستی اون طور که خواسته شده باید بشه و زندگی و حق انسان های بی گناه محفوظه چه بسا مرگ هم نمی تونه مانع به جریان افتادن زندگی درست بشه.حالا دشمن شیطانی با مکر این روش رو تو جوامع به ظن خودش پی ریزی کنه که خود مردم طرف اشتباه برن،خود مردم بهم ظلم کنن،مسئولین یه جامعه به مردمشون و مردم به مسئولینشون.تا با این فتنه ها این ناهنجاری ها ادامه پیدا کنه،به هر حال شیطان فهم نداره که بدونه پی ریزی بیرون از نظم جهان هستی نابود می شه و کسانی که تو جوامع خودی برای دشمن شیطانی این چنین بکنند با نابهنجاری نابود می شن.انگار که اصلاً نبوده.همه این نظم جهان هستی توسط خداوند برای بهره مند شدن درست و منظم آفریده هاست.خداوند جهان هستی رو واسه امتحان آفریده تا آدمی برای رسیدن به راه حق تلاش کنه و به خداوند که آفریده نظم جهان هستی است همیشه وصل بمونه.در این امتحان ممکنه آدمی به واسطه ی هوای نفسانی و شیطانی گناه کنه باز خداوند مطابق نظمی که آفریده در هر شرایطی راه توبه و جبران گناه و حق الناس را فراهم می کنه،مهم اینه که آدمی سعی در رسیدن به خداوند را داشته باشه و این از راهی محقق می شه که خداوند بی شبهه برای زندگی آدمی فراهم کرده.دشمن شیطانی برای محروم کردن آدمی از رسیدن به این راه حق دسیسه و تحمیل بسیار داره و راهی که خداوند برای انسان فراهم کرده و همیشگی هست قرآن و عترت پیامبر اسلام(ص) می باشد،که عترت امامان معصوم(ع) فاطمه زهرا(س) و با توجه به غیبت امام زمان(عج) نائب امام زمان(عج)(سید علی ای).

چراکه دشمن شیطانی با این معارف دسیسه و تحمیل دارد.با دسیسه سعی در انحراف از این راه حق دارد و با تحمیل بر خلاف نظم جهان هستی((نظم جهان هستی که مطابقت کامل با معارف قرآن و عترت(ع) دارد)) جوامع مختلف را در معرض ضعف و آسیب قرار داده است.در نظم الهی توبه کردن سبب می شود بدی ها به طور مضاعف به خوبی تبدیل شود.شاید به خاطر این باشد که یک بدی محروم شدن از یک خوبی است.و خداوند در نظم هستی بدی را قرار نداده پس از توبه برای رفع هر بدی انسان تلاش می کند و وقتی آن بدی را جبران می کند چون کاری را که خداوند خواسته انجام داده یک خوبی به او می رسد و از طرفی چون بدی از بین رفته یک خوبی که حق همان انسان است برای او می ماند.پس توبه کردن از گناه نکردن سخت تر است.چون خوبی به آدمی داده شده است.و آدمی با توبه به اندازه همان خوبی سختی می کشد تا بدی محو شود.پس از رفع بدی 1همان خوبی مانده و 2سختی برای رسیدن به همان خوبی و به اندازه همان خوبی

 

 


شفای درد بی درمانمان باش

صفای عزم سرگردانمان باش

خدا ای شوق بی پایان هستی

صدای نظم بر ایمانمان باش

 

همی در دل خدایی هست با عزت

همی حاصل چرایی نیست با محنت

که محنت های امریکاست شیطانی

همی شر خو مرامی هست با خفت

 

 

خداوند شفای هر درد است،از بزرگترین درد ها نا آگاهی و تحویل گرفتن شرایط از تحمیل و مکر است.خداوند در قرآن با همه سخن می گوید:هدایت از گمراهی مشخص شده.قد تبین الرشد من الغی فقد استمسک بالعروۀ الوثقی.

نا آگاهی سبب شده برخی شیعه را متهم به بت قرار دادن قبور امامان(ع) و پیامبر(ص) بکنن.در حالی که سند از احادیث و قرآن می آرن.تفسیر آیه ها و احادیث به خوبی نشون می ده حتی پیامبر(ص) را هم به جای خدا ارباب نگیرید.شیعه پیامبر(ص)،امامان(ع) و قبور مطهرشان را نمی پرستد و قبله قرار نمی دهد،بلکه در این شرایط ناگوار و ناآگاهی،خودش را به پیامبر(ص)ائمه(ع) متصل می داند و اینگونه به خداوند هم متصل می گردد.خداوند همه جا هست و گاهی کعبه می رویم که خانه خداست.پیامبر(ص) و معصومین(ع) به واسطه قرب الهی همه جا هستند و گاهی حرم مطهرشان می رویم که خانه آن بزرگواران در زمین است.بوسیدن حرم و قبر پیامبر(ص) وامامان(ع)که واسطه ی فیض الهی اند عین توحید است.مثل طواف و بوسیدن کعبه.کعبه از سنگ ساخته شده پس چرا شیعه و سنی طواف می کنن؟برای قرب الهی!

خلاصه واسه شیعه ممکنه تو نوشتن نقص باشه،تو گفتن و رفتار کم و کاستی باشه اما اصل مطلب اینه که خداوند دوست داره بنده هاش هدایت بشن و راه هدایت رو از گمراهی مشخص کرده،اجبار نکرده.با توجه به قرآن خداوند تنبیه های گمراه شدن و پاداش های هدایت شدن را بدون مثقالی کم و زیاد به بنده هاش عطا می کند.

 

اگر بر دیده ات آورده زهری

توکل کن خدا را صبر قهری

چنان در ظرف ایمانت بکوشی

دوباره سوی حق آسوده دهری


خطاب به امریکا و غرب بی محتوا و هرچی همفکر با بی محتوایی!

هر درس که داری به خودت کن

هر قصد ز کاری به خودت کن

بیهوده  سرابی به دلی خون

مهلت! که زاری به خودت کن

سر مست شرارت شده شر خو!

این حصر حصاری به خودت کن

 

درس روابط بین الملی به روش امریکایی-غربی صهیونیستی-سعودی داعشی:سازمان ملل در سیطره امریکا و غرب!تلاش تحریم مسائل درست در ایران و برخی کشورها و جنایت های فراوان برای عملی کردن تحریم

نتیجه درس:نیت و قصد امریکا و متحدانش در رابطه با تحریم ایران به خودشان بازگشته و انگل تر شده اند.بنابراین مسئله تحریم نیست انگل ها کارشون خوردن منافع دیگرانه.با حربه تحریم منافع کشورها رو می ن.

 

سرابی که دل ایران.حزب الله،سوریه،عراق.(به طور کلی مقاومت)رو خون کرد((اثرات و پیامدهای مکر و تحمیل رو شیوع می ده و نا امنی ایجاد می کنه،فساد و اختلاف و))

نتیجه سراب:خب این ماجراجویی که در اوج خودش به شهادت بهترین سردار مقاومت(شهید قاسم سلیمانی) منجر شد مسیر توطئه را به خوبی نشون داد.به حال خودشون زاری کردن!

سرمستی جنون آمیز:بی وجود ترین انسان هایی که اینگونه سرمستند(فکر نمی کنم احتیاج به توضیح بیشتر باشه)

آخرین دستاورد:حصاری از ظلم،جنون،بد بختی،فسادبر امریکا،غرب،رژیم صهیونیستی،سعودی ها.حریمی نا امن ساخته.بالاخره تحریم نتیجه بر عکس داده.

در نهایت نخبه ترین تحلیل گران عدم پایداری و زوال نزدیک این انگل ها رو باید ببینن.وگرنه پوک مغزن!نخبه نیستن.

این حرف آخرم به:ت مداران و خواصی که به خواسته ی (امریکا-غرب سعودی) صهیونیناخنک!می زنن و از اون مفسده برای جامعه می خوان  یا به خیال خودشون قوی هستن و مردمو به مکافات میندازن سپر خودشون می کنن بلا تشبیه مثل .تو این آشفته بازار نگاهشون به اون همه دقیقاً به اون همه فساده!چی میشه یه سری بهره مند میشید بقیه کنارتون ته سفره خور و وارفته و .با هم مکافات می کشیم؟اگه این مدلو تحمل کنیم شما از چی بهره مند شدین از اینکه بقیه بی بهره شدن؟جالب اینجاست که پایداری این مدل به اینه که بی بهره ها خودشون راضی هستن حمایت می کنن اینطور بشه و تموم.این نخبگییه،ته؟واقعآ این همه آدم که خیلی قوی تر از شما هستن به این مدل شما بسنده می کنن؟نخیر این عین دشمنیه و هر به ظن خودش بهره مندی که اینطور فکر کنه بهره مند نمیشه داره به مرور خودشو نابود می کنه،از ارزش ها فاصله می گیره و پوچ نصیبش می شه.می دونید که از اول تو مرام انقلاب مدارا با دشمن بود.چی شد دشمنی مسئله سازش رو مطرح کرد؟انقلاب که مدارا و سازش را داشت و در مقابل دفاع که عقل هم همینو می گه انجام می داد.خب جوابش اینه که این به اصطلاح ت زدگی نفهم می گفت سر رو ببر پیشش بگو ببر،هرچی شما بگین.اینو نمی گن سازش می گن باج،انقلاب باج نمی ده.انقلاب واسه دفاع شهید میشه.مظلومانه مثل شهید سردار سلیمانی.

 


در باور دل عیسی(ع) کجایی است؟

عیسی(ع)شده دل رازی خدایی است.

این نغمه سروده! شعر جاریست!

عیسی(ع) به زمانی کربلایی است.

 

وقتی با فهم خودم برای جستجوی حق تلاش می کردم مطالبی را که در پائین نوشتم به سختی بدست آوردم.شاید خیلی از ضعف ها در خودسازی و همراهی جامعه ولایت فقیه برای رسیدن به منجی عالم(عج)داشته باشم اما باور دارم موهبت های امام زمان(عج) بسیاری از مسائل را حل می کنه

 

 

حضرت عیسی(ع) با امام زمان(عج) به اذن الهی ظهور می فرمایند.و مفهوم یک دین را  برای نجات بشریت از دردها و آلام می آورند.که مستکبران جهان بر آن کفر و ظلم روا داشته اند.آن زمان معلوم می شود چگونه این همه ظلم و مکر،این همه دورویی و نفاق برای ظلم و مکر!از بین می رود و هر آنچه حق است جاری می گردد،تلاش برای زمینه سازی ظهور از خود سازی(انجام واجبات دین و پرهیز از حرام) و سپس ساختن جامعه در پرتو ولایت فقیه محقق می شود.بسیاری از امدادهای الهی غیبی است از جمله این که راه حق از غیب مشخص شده است.و قرآن مفاهیم غیبی بسیاری دارد.در مفاهیم قرآن باوری نهفته و نهادینه شده که راه گشایش حق اهل بیت(ع) می باشد.(انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)بنابراین طبق اراده الهی آنان کسانی هستند که کمترین ذره ای ناپاکی و پلیدی ندارند و امام زمان(عج) عصاره وجودی اهل بیت علیهم السلام است.خب هر که قدم در راه تحقیق برای فهم حق و رسیدن به شفای الهی گذارد.این را می یابد پس از اینکه یافت می بیند باید برای ظهور تلاش کند و متوجه می شود لشکری برای این ظهور تلاش می کند و لشکری با آن مخالفت!در قرآن می بیند لشکر حق درستی و دین را می خواهد و لشکر مقابل ناراستی و کژی.در قرآن می بیند سلاح لشکر حق دفاع و دین خواهی است.و سلاح لشکر مقابل دسیسه و تحمیل.در قرآن می بیند خداوند به مستضعفین برای جاری شدن مسائل نهادینه دینی نظر دارد و از آن ها حمایت می کند.در مقابل مخالفان ولایت فقیه برای ظلم و ضعیف کشی تلاش می کنند. امروز می بینیم ولایت فقیه شیعه و سنی و مسیحی و هر مستضعف دین خواه را برای رسیدن به حق همراهی و حمایت می کند.پس ولایت فقیه برای ظهور منجی تلاش می کند.در مقابل می بینیم مخالفان ولایت فقیه انواع فتنه و آشوب،آسیب و جنگ و دسیسه علیه شیعه و سنی و مسیحی و هر مستضعف دین خواه روا می دارند و هر روز جریح تر می شوند.پس آن ها در مقابله و جنگ با منجی بشریت(عج) و با خداوند تلاش می کنند.از هر فرصت برای دسیسه ها در منحرف کردن مستضعفان از راه ولایت فقیه دریغ نمی کنندبنابراین در فهم و اندیشه ام این ماند :که با همه وجود در راه ولایت فقیه برای زمینه سازی ظهور منجی عالم(عج) تلاش کردن درست است.

 

 

 


در عشق سراسر غم زهرا(س)

                          این گونه رسید ماتم زهرا(س)

همواره چنین شد بدانی

                          آسایش دل عالم زهرا(س)

این حیف که در خواب سرابی

                         بی بهره ی از حاتم زهرا(س)

برخیز نگاری شده در خون

                         آورد شفا مرهم زهرا(س)

بیچاره شدم وای به حالم

                       عمری به گذر بی غم زهرا(س)

شرمنده ی عقبی نشینم

                        آنی که ندارم غم زهرا(س)


راه باز و جاده دراز."هر کی علاقه به مذاکره و ت بازی افراطی داره".

 

 

در معرکه ای سخت چه داری؟

                          آخر ز کدامی به چه کاری؟

گر شوخ فضولات ز غربی

                    آسوده چه باشی به چه زاری؟

آخر به فسادی که نشاند؟

                    زخمی که روا نیست ز هاری.

اینگونه هنوزت ره ابلیس؟

                    اینگونه ت به تباری؟

ای شوخ برون راه درازت!

                     با ما نشوی روز نداری!

                   (بر ما بشوی روز نداری!)


خطاب به امریکا و غرب بی محتوا و هرچی همفکر با بی محتوایی!

هر درس که داری به خودت کن

                 هر قصد ز کاری به خودت کن

بیهوده  سرابی به دلی خون

                مهلت! که زاری به خودت کن

سر مست شرارت شده شر خو!

               این حصر حصاری به خودت کن

 

درس روابط بین الملی به روش امریکایی-غربی صهیونیستی-سعودی داعشی:سازمان ملل در سیطره امریکا و غرب!تلاش تحریم مسائل درست در ایران و برخی کشورها و جنایت های فراوان برای عملی کردن تحریم

نتیجه درس:نیت و قصد امریکا و متحدانش در رابطه با تحریم ایران به خودشان بازگشته و انگل تر شده اند.بنابراین مسئله تحریم نیست انگل ها کارشون خوردن منافع دیگرانه.با حربه تحریم منافع کشورها رو می ن.

 

سرابی که دل ایران.حزب الله،سوریه،عراق.(به طور کلی مقاومت)رو خون کرد((اثرات و پیامدهای مکر و تحمیل رو شیوع می ده و نا امنی ایجاد می کنه،فساد و اختلاف و))

نتیجه سراب:خب این ماجراجویی که در اوج خودش به شهادت بهترین سردار مقاومت(شهید قاسم سلیمانی) منجر شد مسیر توطئه را به خوبی نشون داد.به حال خودشون زاری کردن!

سرمستی جنون آمیز:بی وجود ترین انسان هایی که اینگونه سرمستند(فکر نمی کنم احتیاج به توضیح بیشتر باشه)

آخرین دستاورد:حصاری از ظلم،جنون،بد بختی،فسادبر امریکا،غرب،رژیم صهیونیستی،سعودی ها.حریمی نا امن ساخته.بالاخره تحریم نتیجه بر عکس داده.

در نهایت نخبه ترین تحلیل گران عدم پایداری و زوال نزدیک این انگل ها رو باید ببینن.وگرنه پوک مغزن!نخبه نیستن.

این حرف آخرم به:ت مداران و خواصی که به خواسته ی (امریکا-غرب سعودی) صهیونیناخنک!می زنن و از اون مفسده برای جامعه می خوان  یا به خیال خودشون قوی هستن و مردمو به مکافات میندازن سپر خودشون می کنن بلا تشبیه مثل .تو این آشفته بازار نگاهشون به اون همه دقیقاً به اون همه فساده!چی میشه یه سری بهره مند میشید بقیه کنارتون ته سفره خور و وارفته و .با هم مکافات می کشیم؟اگه این مدلو تحمل کنیم شما از چی بهره مند شدین از اینکه بقیه بی بهره شدن؟جالب اینجاست که پایداری این مدل به اینه که بی بهره ها خودشون راضی هستن حمایت می کنن اینطور بشه و تموم.این نخبگییه،ته؟واقعآ این همه آدم که خیلی قوی تر از شما هستن به این مدل شما بسنده می کنن؟نخیر این عین دشمنیه و هر به ظن خودش بهره مندی که اینطور فکر کنه بهره مند نمیشه داره به مرور خودشو نابود می کنه،از ارزش ها فاصله می گیره و پوچ نصیبش می شه.می دونید که از اول تو مرام انقلاب مدارا با دشمن بود.چی شد دشمنی مسئله سازش رو مطرح کرد؟انقلاب که مدارا و سازش را داشت و در مقابل دفاع که عقل هم همینو می گه انجام می داد.خب جوابش اینه که این به اصطلاح ت زدگی نفهم می گفت سر رو ببر پیشش بگو ببر،هرچی شما بگین.اینو نمی گن سازش می گن باج،انقلاب باج نمی ده.انقلاب واسه دفاع شهید میشه.مظلومانه مثل شهید سردار سلیمانی.

 


در باور دل عیسی(ع) کجایی است؟

           عیسی(ع)شده دل رازی خدایی است.

این نغمه سروده! شعر جاریست!

           عیسی(ع) به زمانی کربلایی است.

 

وقتی با فهم خودم برای جستجوی حق تلاش می کردم مطالبی را که در پائین نوشتم به سختی بدست آوردم.شاید خیلی از ضعف ها در خودسازی و همراهی جامعه ولایت فقیه برای رسیدن به منجی عالم(عج)داشته باشم اما باور دارم موهبت های امام زمان(عج) بسیاری از مسائل را حل می کنه

 

 

حضرت عیسی(ع) با امام زمان(عج) به اذن الهی ظهور می فرمایند.و مفهوم یک دین را  برای نجات بشریت از دردها و آلام می آورند.که مستکبران جهان بر آن کفر و ظلم روا داشته اند.آن زمان معلوم می شود چگونه این همه ظلم و مکر،این همه دورویی و نفاق برای ظلم و مکر!از بین می رود و هر آنچه حق است جاری می گردد،تلاش برای زمینه سازی ظهور از خود سازی(انجام واجبات دین و پرهیز از حرام) و سپس ساختن جامعه در پرتو ولایت فقیه محقق می شود.بسیاری از امدادهای الهی غیبی است از جمله این که راه حق از غیب مشخص شده است.و قرآن مفاهیم غیبی بسیاری دارد.در مفاهیم قرآن باوری نهفته و نهادینه شده که راه گشایش حق اهل بیت(ع) می باشد.(انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)بنابراین طبق اراده الهی آنان کسانی هستند که کمترین ذره ای ناپاکی و پلیدی ندارند و امام زمان(عج) عصاره وجودی اهل بیت علیهم السلام است.خب هر که قدم در راه تحقیق برای فهم حق و رسیدن به شفای الهی گذارد.این را می یابد پس از اینکه یافت می بیند باید برای ظهور تلاش کند و متوجه می شود لشکری برای این ظهور تلاش می کند و لشکری با آن مخالفت!در قرآن می بیند لشکر حق درستی و دین را می خواهد و لشکر مقابل ناراستی و کژی.در قرآن می بیند سلاح لشکر حق دفاع و دین خواهی است.و سلاح لشکر مقابل دسیسه و تحمیل.در قرآن می بیند خداوند به مستضعفین برای جاری شدن مسائل نهادینه دینی نظر دارد و از آن ها حمایت می کند.در مقابل مخالفان ولایت فقیه برای ظلم و ضعیف کشی تلاش می کنند. امروز می بینیم ولایت فقیه شیعه و سنی و مسیحی و هر مستضعف دین خواه را برای رسیدن به حق همراهی و حمایت می کند.پس ولایت فقیه برای ظهور منجی تلاش می کند.در مقابل می بینیم مخالفان ولایت فقیه انواع فتنه و آشوب،آسیب و جنگ و دسیسه علیه شیعه و سنی و مسیحی و هر مستضعف دین خواه روا می دارند و هر روز جریح تر می شوند.پس آن ها در مقابله و جنگ با منجی بشریت(عج) و با خداوند تلاش می کنند.از هر فرصت برای دسیسه ها در منحرف کردن مستضعفان از راه ولایت فقیه دریغ نمی کنندبنابراین در فهم و اندیشه ام این ماند :که با همه وجود در راه ولایت فقیه برای زمینه سازی ظهور منجی عالم(عج) تلاش کردن درست است.

 

 

 


شفای درد بی درمانمان باش

       صفای عزم سرگردانمان باش

خدا ای شوق بی پایان هستی

      صدای نظم بر ایمانمان باش

 

همی در دل خدایی هست با عزت

      همی حاصل چرایی نیست با محنت

که محنت های امریکاست شیطانی

      همی شر خو مرامی هست با خفت

 

 

خداوند شفای هر درد است،از بزرگترین درد ها نا آگاهی و تحویل گرفتن شرایط از تحمیل و مکر است.خداوند در قرآن با همه سخن می گوید:هدایت از گمراهی مشخص شده.قد تبین الرشد من الغی فقد استمسک بالعروۀ الوثقی.

نا آگاهی سبب شده برخی شیعه را متهم به بت قرار دادن قبور امامان(ع) و پیامبر(ص) بکنن.در حالی که سند از احادیث و قرآن می آرن.تفسیر آیه ها و احادیث به خوبی نشون می ده حتی پیامبر(ص) را هم به جای خدا ارباب نگیرید.شیعه پیامبر(ص)،امامان(ع) و قبور مطهرشان را نمی پرستد و قبله قرار نمی دهد،بلکه در این شرایط ناگوار و ناآگاهی،خودش را به پیامبر(ص)ائمه(ع) متصل می داند و اینگونه به خداوند هم متصل می گردد.خداوند همه جا هست و گاهی کعبه می رویم که خانه خداست.پیامبر(ص) و معصومین(ع) به واسطه قرب الهی همه جا هستند و گاهی حرم مطهرشان می رویم که خانه آن بزرگواران در زمین است.بوسیدن حرم و قبر پیامبر(ص) وامامان(ع)که واسطه ی فیض الهی اند عین توحید است.مثل طواف و بوسیدن کعبه.کعبه از سنگ ساخته شده پس چرا شیعه و سنی طواف می کنن؟برای قرب الهی!

خلاصه واسه شیعه ممکنه تو نوشتن نقص باشه،تو گفتن و رفتار کم و کاستی باشه اما اصل مطلب اینه که خداوند دوست داره بنده هاش هدایت بشن و راه هدایت رو از گمراهی مشخص کرده،اجبار نکرده.با توجه به قرآن خداوند تنبیه های گمراه شدن و پاداش های هدایت شدن را بدون مثقالی کم و زیاد به بنده هاش عطا می کند.

 

اگر بر دیده ات آورده زهری

      توکل کن خدا را صبر قهری

چنان در ظرف ایمانت بکوشی

     دوباره سوی حق آسوده دهری


سگی بدتر زسگ ها زرد امریکا

           به سانش همرهی هم درد امریکا

تویی ای بی صفت بی محتوایی

          کرروبی مکر از دل سرد امریکا

همی در فتنه ها هم می گدازی

          علمداری به خون از گرد امریکا

همی دیروز آتش بر خیمه بودید(همه سران فتنه که برای دشمن نا حق مقابل سیدالشهدا(ع)ایستادند)

         همی قاسم بخون از طرد امریکا

 

 

 


به عشق سیدالشهدا(ع) به عشق سردار شهید سلیمانی رضوان الله علیه و همه شهیدان گلگون کفن

 

غوغای ترامپک خفه شد باک چه ماند؟

                                       در هجو ترامپه همه عالم که بداند!

وقتی که شده بخت شهیدان به ارزش

                                     مشتی که شده باز به آن خصم فشاند

تا هست ببارد همه از خشم به سویش

                                      آسوده نماند به سرش شرم بماند

شرمی به خدا بیش ز این نیست

                                    از ترس و حرصی به سرا زهر فشاند

چون رفت ز این منطقه هر دون

                                   آن دوست شفا بر همه عالم رساند

 

 

 

 

 

 


مانند دلی صبح نشانی

                    سردار،قاسم،سلیمانی

آغوش تو در آغوش حیدر(ع)

                    مانند غمی دور نشانی

از من نشود مدح تو معلوم

                  ای باور دل شوق جوانی

چون باور دل پاره ی زهرا(س)

                همراه علی(ع) ماه نشانی!

 


از قاسم دین خون به شهادت زده آذین

        باز این همه نوحه ز حماسه  شده آئین

آن سوی جهان را تو ندیدی نشنیدی؟

       این سوی جهان تا به حدیثی نرسیدی؟

هر سوی جهان تا به نهانش همه دیدی

        در سوز غمش محو تماشای شهیدی

روزی غم عشقی به جهان شست غمی را

        امروز همان شد لب عشقی حرمی را

تا از غم عشقش شب نوروز بگیرد

        همواره به آن تب غم دل سوز بگیرد

روزی که نگون شمر جفا زد همه هستی

        امروز ببین شمر نگون بخت به پستی

از هول سعودی است گرفتار صهیون

         ابلیس نگون بخت خلاصه شده افیون

افیون جهان است همی مکر نگونش

         این خواب نمایی شده آشوب درونش

دیری نشود زود نماند به جهان این

         صبحی بزند تا که بیاید به جهان دین

از قاسم دین خون به شهادت زده آذین

         باز این همه نوحه ز حماسه  شده آئین


 شهیدی پاک گفته دل مطهر

         نباشد شمر را حاصل مطهر

 نباشد در عبث کاری الهی

        که باشد سایه از هر شمر کاهی

 به آن بد طبع سایه را خدا داد

       خدا در سایه اش طبعی جدا داد

 چنان طبعی به کاهی در تباهی 

       و ظلمت!چون به چاهی در سیاهی

 اگر کم لوح خوش در سایه ماند

       بدان از نورها بی مایه ماند

 به تفسیری که حر آموخت دل ده

       نرو از بهر هر سایه که ظل ده

 که امروزی شده آن شمر کژ دل

      و داعش شد سپر از سحر کژ دل

 به حیلت کاه را بر دیده آورد

     همان برجام نافرجام دل سرد

 نشد شهدی صمیمانه ز برجام

      که ظرفی زهر آلوده به فرجام

 که دیوانه لگد زد ظرف زهری

      نکن دیگر سوالی صرف زهری

 بیا بر مردمی عاقل نگه کن

      به چاره توبه از آن گنه کن

 و اشعاری سرودم سال هفتم

      نوشتم جوهرش در سال هشتم

 اگر خواهی بدانی رمز آن را

     بیا جایی که دل  دادند جان را


تاسوعای حسین(ع) مبنای نماز است.

       عاشورای حسین(ع) معنای نماز است.

مستضعف زحسین(ع)دارد چه بسی حق

       که پس دادن حق  امضا ی نماز  است.

 

هیچگاه مستضعفی که خودش را با امام حسین(ع)،ولایت فقیه،اولیاء و شهیدان بداند راضی به نا حقی که امضای امام حسین(ع) را ندارد نمی شود بلکه راه پس دادن حق باز بوده و هست هر چند سختی دارد.انسان ها اختیار دارند زندگی به پس دادن حق یا هلاکت با بی تفاوتی یا هتک حق را بپذیرند.چه بسا خیلی از مسایل حل شود و انسان بفهمد که هر روز عاشوراست و معنای زندگی به اعاده حق است نه تملک حق ناجوانمردانه.


 مفهوم بسیج در غدیر امامت معنا گرفت

        وقتی پیمبر دست علی بالا به پهنا گرفت

 مفهوم بسیج با حضرت آدم در اول خلقت

        وقتی ز نور اهل بیت آدم تن رعنا گرفت

 مفهوم بسیج را فاطمه خوب تفسیر کرد

       در دفاع از ولایت میخ و در جان آنا گرفت

 مفهوم بسیج با امام حسن گرامی تر شد

       برای حفظ دین از معاویه صلح بینا گرفت

 مفهوم بسیج خون ثارلله است تا بینهایت

      دین زنده از آن و بسیج از آن مبنا گرفت

 مبنای بسیج حضرت عباس بن علی است

      مشق ما داد و هماره لشکر توانا گرفت

 مفهوم بسیج با امامت سجاد امتداد یافت

     بسیج از آسمان مفهوم حمد و ثنا گرفت

 مفهوم بسیج با امامت باقر هموار میشد

     که شکافنده علم شهید و دینش نا گرفت

 مفهوم بسیج با امام صادق هم ارج گرفت 

     که از علم باقر فقه امامت دم مانا گرفت

 مفهوم بسیج در امامت کاظم در حیا شد

     آن دم که به جور خصم بند و تنگنا گرفت

 مفهوم بسیج با امام رضا وسعت داده شد

     وقتی سم زهر کین از دلش تا مینا گرفت

 مفهوم بسیج با امامت جوادش بخشنده شد

     آن دم جوان امامت در شهادت نا گرفت

 مفهوم بسیج با امام هادی هدایت رساند

      او هم به جور خصم شهید و ره برنا گرفت

 مفهوم بسیج با امام عسگری هم کوشید

      تا در غیبت امام عصرش ظهور تمنا گرفت

 مفهوم بسیج با خمینی و ای است

      سید علی ای با امامت معنا گرفت

 بسیج با مستضعفی است که منافق به او

      با محتوای خصم گفت خارجی و  فنا گرفت///یزید با اسارت در آوردن اهل بیت امام حسین(ع) آنان را خارجی خطاب کرد و سرنوشت شوم خودش  را ساخت.

 


 جمعه ای دیگر آمد و هنوز هم به تو نرسیده ایم

            به آنچه رد خواست شما ست با حرص رسیده ایم

 گرفته که شد به نا حق فدک و  هرزگی بیداد کرد

           هنوز بر آن غصب محکم ایستاده اند و ترسیده ایم

 هنوز مکرها تضادها در جامعه ات دارد،سخت است

          سخت است از تو دور ماندن جای از تو قاپیده ایم

 آخر این ظلم ها بر تو چیست به غیر از انزواست؟

         منزوی از شما معصومین شدن،اینطور بوده ایم؟

 پس از اندیشه ات بیاور سرشتی نو،توبه کردیم

         با تو هستیم همیشه ، ما در راه ترسیده ایم 

 ما جلوتر از تو نیستیم به ترس در راهت بوده ایم

         راه تو همواره بر ما هموار و در آن روئیده ایم


 ظلمی بیشتر از این نیست که با معرکه یا علی

        خواهان نگاه بر امریکا و همه مستکبر بی علی

 این مکر و استکبار از وقت دشمنی با مولا علی

        امت اسلام را در رنج انداخته و در فکر فقد علی

امت اسلام که می ماند تا همیشه با علی

       فقدان مولا هرگز نشود آنان بی نصیب اند از علی 

 در راه ولایت از خدعه آسیب دیده ایم یا علی

       در اندیشه ات ماتم گرفتیم و نشان دادی سید علی

 

 


 

 دین زنده ز خونت شده یا حسین(ع)

             تا وقت ظهوری به مهیا حسین(ع)

 خون بار شده عالم معنی هماره

             هر سجده به تربت شده ذره دوباره

 هر ذره ی تو تار وجودست حسین(ع)

           هم پود وجودی و تویی نور به عین

 ای پود دلم مشق به تارم همه سان

          هم تار دلم عشق به پودم برسان

 مهلت که تمامش به تباهی شده هین                    هین(خوار و ضعیف)

         دل را بکشان در ره عشقت شه دین

 چون دور شوم از حرمت کور شوم

         دل را بکنم چون حرمت شور شوم

در دل که نگاهت بتپد  ناز صفا

        حاصل زنگاهت بشود کور شفا

 

 

 


جهان هستی دارای نظم و استحکام می باشد.این مهم فهمیده می شود که جهان هستی هم منظم است و هم مستحکم.انسان ها و موجودات زنده در جهان هستی می باشند و از این مهم مستثنی نیستند.انسان ها دارای قوه تعقل و اختیارات در انجام کارهایی مشخص می باشند.کارها ممکن است منظم،نامنظم،درست،غلطباشند اما به هر شکل در نظم و استحکام جهان هستی مشخص و معلوم می باشند.که این نظم و استحکام توسط خداوند متعال سرشته شده است(مطابق قرآن کریم) و متفکران این مفهوم را جبر تعبیر می کنند.یک ذره کوچک که نظم و استحکام خودش را دارد تا کهکشان ها و ستارگان و سیارات که نظم و استحکام خودشان را دارند.انسان ها می بایست در نظم و استحکام جهان هستی باشند و چه بسا در آن تاثیر درست مطابق اراده الهی داشته باشند این به گفته متفکرین جبر یا همان تکلیف انسان ها می باشد.هر انسان با توجه به وسع و توانش تکلیف از سوی خداوند متعال دارد.مطابق اراده الهی برخی از مومنین و مومنات بر برخی از مومنین و مومنات ولایت دارند.همچنین پیامبر گرامی اسلام(ص) بر همه انسان ها ولایت دارد.اگر گفته شود جگونه انسان هایی بر خلاف اراده ی پیامبر گرامی اسلام(ص) کارهایی را انجام می دهند؟آن هم با مقام ولایتی که ایشان دارند؟بهتر است گفته شود چطور برخلاف اراده ی الهی کارهایی را انجام می دهند؟چرا که مقام ولایت پیامبر گرامی اسلام(ص) مطابق اراده ی الهی است(با توجه به قرآن کریم)می دانیم انسان ها اختیار درست زندگی کردن یا نادرست زندگی گردن آن هم در تمام دوران زندگی را دارند.مهم میزان درست و میزان غلط بودن کارهای هر انسان است(با توجه به پیچیدگی رفتار هر انسان).که خود این مسئله مطابق اراده الهی سرشته شده،مطابق قرآن کریم:(لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی )هیچ اکراهی در دین نیست،راه حق از گمراهی مشخص شده.

بنابراین همه ی این مسائل در حیطه نظم و استحکام جهان هستی است.قرآن کریم تمام آنچه را که لازم می باشد می گوید و تمام قرآن منظم و مستحکم برنامه سعادت انسان هاست.بنابراین اگر در این نوشته به استناد قرآن کریم مطالبی آورده شده،ذکر دو نکته حائز اهمیت است:

-توجه به ولایت پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه(س)،هم چنین ولایت فقیه.(چراکه از قرآن به خوبی فهمیده می شود این کتاب آسمانی به پیامبر گرامی اسلام (ص)وحی شده است.)

-این مسائل در اتصال و استناد به قرآن کریم نوشته می شود و به میزانی که توان و وسع آن برای نویسنده مقدور است،ضمن تبرک جستن به فرآن کریم بواسطه ی کوتاهی.

در ادامه ی مطلب از قرآن می شود این را فهمید:

انجام کارها مطابق اراده ی الهی(در نفی طاغوت و ایمان به خدا)ولایت خدا را دارد،از ظلمات خارج شدن و در نور وارد شدن را دارد.از نا منظمی و سستی خارج شدن و در نظم و استحکام وارد شدن را دارد.

انجام کارها بر خلاف اراده الهی ولایت طاغوت را دارد و از نور به ظلمات وارد شدن،و کافران تا همیشه اصحاب دوزخند.

 

انسان ها ممکن است هر یک از رفتار زیر را داشته باشند:

 

-رفتار مطابق اراده ی الهی:انجام کارها مطابق اراده ی الهی در نظم و استحکام جهان هستی قرار دارد،عین سعادت و رضایتمندی در پرتو نور الهی است،کمترین نقصی و احساس کمبودی در انسان ها وقتی مطابق اراده ی الهی رفتار کنند نخواهد بود.

-در معرض نفی اراده ی الهی توام با پناه بردن به خداوند:موقعی که انسان در معرض گناه قرار گرفت و حتی خواست آن گناه را انجام دهد،به خداوند متعال پناه ببرد--آن هم نه به طور صوری بلکه با ایمان به خداوند که او اعمال را می بیند و احاطه کامل دارد.چه بسا ممکن است از گناه منصرف شود.به هر حال سعی کند خودش را متصل به اراده ی الهی کند.

-نفی اراده ی الهی از روی غفلت:نادانسته نسبت به اراده ی الهی کوتاهی کند،از اراده ی الهی غافل باشد.

-نفی اراده ی الهی دانسته در برخی کارهایش:برخی واجبات را رعایت نمی کند.یا به میزانی حق الناس را رعایت نمی کند.اگر در جهت توبه و جبران اقدام نکند به میزان اعمال دانسته که در جهت نفی الهی انجام داده متحمل دوزخ می گردد.

-نفی اراده الهی:انسان های کافر و ظالم

 

به طور کلی نفی اراده ی الهی عقوبت دارد و رفتار با اراده ی الهی پاداش.(عقوبت و پاداش).

اولین قدم مهمترین قدم هم هست اولین قدم این است که انسان در پی یافتن درستی یا همان حق باشد،قرآن کریم تمام موارد درست و مطابق حق را برای زندگی انسان دارد.خب انسان قرآن را برای یافتن حق بخواند.یک جای قرآن چیزی آورده نشده که جای دیگرش نفی شده باشد.کما اینکه تجویزهای ما انسان ها ممکن است اینطور باشد.اما قرآن کلام خداوند است و انسان وقتی آن را خوب بخواند متوجه خداوند می شود.در قرآن خداوند،دین کامل اسلام،پیامبر گرامی اسلام(ص).معصومین(ع)با اعجاز معرفی می شود.دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی الله(خداوند)عاجزند.دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی کامل بودن دین اسلام عاجزند،دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی پیامبر گرامی اسلام(محمد(ص))عاجزند،دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی معصومین(ع)(انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)عاجزند.هم محتوای قرآن معجزه است و هم این محتوا از موقع وحی شدن به پیامبر(ص) کلمه ای تغییر نداشته است و تغییر در آن ممکن نیست.هر محتوایی که برای مشخص کردن درستی و حق پدید آمده باشد با گذر زمان تغییر داشته اما قرآن تغییر نداشته.یا هر محتوایی تحریف شده اما قرآن کلمه ای تحریف نشده.در قرآن کریم این مسئله مطرح شده که تحریف ناپذیر است.چه بسا کسانی مخالف قرآن که داعیه دانشمندی دارند نمی توانند حداقل تحریفی در قرآن لحاظ کنند.یعنی هم نمی توانند قرآن را کلمه ای تغییر دهند و هم نمی توانند مثل قرآن کلمه ای پدید آورند.

هر کلمه از هر آیه در قرآن در نظم جهان هستی و مطابق اراده الهی است.دیگران که اراده ی الهی را نفی می کنند،نظم جهان هستی را نفی می کنند و کلمه ای بیرون از نظم جهان هستی و اراده ی الهی نیست که پدید بیاورند.دیگران که ارده ی الهی و نظم جهان هستی را نفی می کنند،اراده ی الهی و نظم جهان هستی بر آن ها احاطه کامل دارد و برای استحکام نظم جهان هستی مطابق اراده ی الهی عقوبت می بینند.

انسان وقتی متوجه معجزه بودن قرآن می شود.در پی یافتن پدید آورنده ی آیات قرآن می شود،با توجه به این که هر چه در قرآن هست منظم و مستحکم می باشد و آموزه های آن انسان را سیراب می کند دیگر احتیاجی به رسیدن به محتوایی کامل تر نمی بیند و بخاطر این است که قرآن کامل ترین محتواست.با خواندن و تفکر در قرآن(کاملترین محتوا) متوجه می شود قرآن کلام الله است که به پیامبر اسلام(ص) توسط جبرئیل وحی شده است.بسیاری از پیامبران و اولیای الهی با ذکر نام در قرآن آورده شده که از این کلام نورانی فهمیده می شود تمامی آنان به پیامبر اسلام(ص) ایمان دارند.

انسان متوجه می شود: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ اَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ اعجاز این کلام نورانی ولایت را مطابق اراده ی الهی مسجل می کند.امیرالمومنین علی(ع) در حال رکوع نماز زکات می دهند.پس بعد از پیامبر اسلام(ص) علی بن ابی طالب(ع) بر مسلمانان ولایت دارند.

متوجه می شود: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا

همان طور که از قرآن انسان می فهمد پیامبر اسلام(ص) معصوم است،از آیه ی بالا متوجه می شویم اهل بیت پیامبر(ص)که با علی(ع) نسبت دارند معصومند.چراکه آیات قرآن همدیگر را تایید می کنند.

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً

با توجه به آیه بالا ولایت الله،رسول الله و اولی الامر مسجل می گردد.

به عقیده ی شیعیان اولی الامر امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه(س) می باشند.

در عقیده اهل سنت تفاوت برداشت وجود دارد.

همچنین در عقیده ی شیعیان وم عصمت را از آیه  انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا می توان دریافت.

تا اینجا عقیده اصلی در شیعه مشخص می شود.اما باید پذیرفت عقیده ی ولایت فقیه به طور محکم در شیعه آمده است و برای فهمیدن درستی آن بهترین راه مراجعه به قرآن می باشد.

از کلام الله متوجه می شویم پس از رسالت پیامبر اسلام(ص) برپایی حکومت اسلامی تکلیف شده است،همجنین می فهمیم دین اسلام آخرین و کامل ترین دین است که باید اجرا شود.می فهمیم هیچ مفهوم توقف برای حکومت اسلامی وجود ندارد،در عقیده شیعیان این مهم یعنی تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر اسلام(ص) در صدر اسلام انجام پذیرفت و پس از رحلت شهادت گونه ی ایشان مسئله ی خلافت در اسلام مطرح شد که در قرآن هیچ مصداقی ندارد(چراکه خلافت جامعه اسلامی که توام با امامت نباشد و نفی آیه تطهیر یا نفی قرآن را داشته باشد مطرود است،بنابراین مطابق قرآن جایگاه خلافت سوای امامت هیچ مصداقی ندارد)کما اینکه پیامبر(ص) پس از رحلت امتش را به حال خود نگذاشته و قرآن مستحکم و منظم این موضوع را نشان می دهد.ظلمی که بر امت اسلام روا داشته شد و شیعه و سنی را به رنج انداخت،بنابراین پس از پیامبر(ص)دوازده امام معصوم(ع)بر مسلمانان ولایت داشته اند و برای تشکیل حکومت اسلامی تلاش کرده اند.به خاطر رنج ها و شهادت های امامان معصوم(ع) امام دوازدهم حضرت ولی عصر(عج) به اذن الهی غایب شدند تا از دسترس توطئه دور باشند،از آنجایی که ماموریت ایشان تشکیل حکومت اسلامی حضرت رسول الله(ص) است تا برپایی حکومت اسلامی تلاش می کنند تا در موقع مشخص به اذن الهی ظهور کنند.دو نکته مهم اینکه 1-استمرار حکومت اسلامی از قرآن فهمیده می شود و مخالفت ها پس از رحلت شهادت گونه ی پیامبر اسلام(ص)چرا که هم اکنون حکومت اسلامی با ولایت معصوم(ع)به طور محرز دیده نمی شود.2-قطعیت تلاش اولی امر مسلمانان برای استمرار حکومت اسلامی بعد از پیامبر(ص) تاکنون چراکه در قرآن بعد از پیامبر(ص) اطاعت اولی الامر مسلمانان لازم می باشد.از طرفی اولی الامر بعد از پیامبر(ص) مطابق آموزه های قرآن باشد که مطابق آموزه های قرآن برای استمرار حکومت اسلامی که با اراده ی الهی است تلاش کند.

حال فهمیدیم که قرآن کلام الله است و دیگران در نقض اعجاز قرآن هیچ توانی نداشته،ندارند و نخواهند داشت.از گذشته تا به حال نداشته اند،اکنون هم ندارند،در اثبات اینکه آینده هم نخواهند داشت از قرآن می فهمیم.قرآن تا همین الان مسیر درست زندگی انسان را نشان داده و هیچ تحریفی و تغییری نداشته،مسیری را که به آینده متصل است و دیگران که در نفی قرآن تلاش کنند بدون تردید این مسیر را از ابتدا نفی می کنند مسیر برای آنان ابتر می ماند و مسیر درست آینده را نمی فهمند،بنابراین مسیر درست در تمام اعصار آینده در قرآن هست و دیگران هیچ توانی در مقابل این اعجاز ندارند.

در این نوشته بنا بر این نیست که برای جانبداری از مذهب شیعه یا ولایت فقیه خود رایی شود،در اینجا تحلیل از قرآن به اندازه ی توان و برای رضایت الهی است.اهل تسنن هم نوشته های ارزشمندی دارد که می توان آنها را خواند به هر حال فهمیدن مسئله ی درست و مستحکم حق انسانی است که می خواهد راه درست را مطابق اراده ی الهی بفهمد و در آن مسیر باشد.بنابراین در این نوشته تحلیل به گونه ای است که اهل تسنن را به مثابه ی یک پیکر از اسلام دانسته و تفاوتی قائل نمی شود.مسئله در شیعه براین است که حکومت اسلامی مطابق آموزه ی قرآن توسط پیامبر اسلام(ص) تشکیل شد و بدون وقفه باید استمرار می یافت.شیعه عقیده دارد تا الان در پرتو امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س)و اولیای الهی مورد تایید معصومین(ع)  حکومت اسلامی به سختی و با هجمه برای امت اسلام محقق بوده و از طرفی مسئله ی خلافت اسلامی که امامت معصوم(ع) را ندارد در آموزه های قرآن نیست.

ولایت فقیه:

برای فهمیدن درست بودن یا نادرست بودن ولایت فقیه از قرآن استناد می کنیم:

کلام الله و مهجزه بودن قرآن.ولایت الله و رسول الله(ص) در قرآن آمده.تشکیل حکومت اسلامی.استمرار حکومت اسلامی از قرآن فهمیده می شود.ولایت اولی الامر در قرآن به صراحت آمده.از آیه تطهیر تائید می شود اهل بیت پیامبر(ص) معصومند.

آیه تطهیر برای اهل بیت پیامبر(ص) است/معصوم بودن پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان

آیه اولی الامر ولایت اولیای امر را علاوه بر ولایت الله و رسول الله توصیه می کند.

آیه ولایت،مشخصات اولی الامر را به صراحت مسجل می کند.

اگر انسان بدون جانبداری هم این سه آیه را بفهمد ولایت را فهمیده،معلوم شد اهل بیت پیامبر(ص) معصومین(ع) هستند.معلوم شد یکی از معصومین(ع) در رکوع نماز زکات بدهد مصداق کلی برای آنان دارد و معلوم شد اطلاعت اولی امر با اطاعت الله،رسول الله لازم است.اهل بیت پیامبر(ص) کاملاً مشخص است و از سوره ی کوثر مشخص می گردد.اعجاز قرآن اینطور است که تا هم اکنون تمام رویدادهای جهان هستی را به نحو احسن تاویل نموده.کوثر را اینطور آورده و این چنین حوادثی را دیده ایم که عظمت خاندان اهل بیت(ع) در گمنامی و معجزه  است و وقتی قرآن را می خوانیم چنان ما را به این عشق بازی تمام نشدنی می آورد که مفهوم همه هستی همین است.آیا می شود با یک محاسبه ساده و بدون دغدغه نظم جهان هستی را فهمید؟اراده ی الهی بر این است که این طور نشود، مطابق سیره ی قرآن لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (256)

بنابراین همواره عُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ را باید فهمید و به مفهوم درست زندگی رسید.این حدیث را هم می شود فهمید:

إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی‏

وقتی از قرآن فهمیدیم که استمرار تشکیل حکومت اسلامی تردید ناپذیر است،باید برای اراده ی الهی مطابق ولایت رسول الله(ص) برای این مهم تلاش کنیم،حال با توجه به قرآن وضعیت الان را تحلیل کنیم،فقط امام خمینی(ره) با همراهی شهیدان و اولیاء این موهبت الهی را مستحکم ساخت و برای تشکیل حکومت اسلامی تلاش کرد و تمام تلاش های شهیدان و اولیای الهی برای رسیدن به دوران امام خمینی(ره) بوده است.حکومتی  تشکیل داد که به ظهور امام زمان(عج) برسد.بنابراین قرآن ایشان را تایید می کند،قرآن اگر امام را نفی کند طاغوت را تائید می کند؟امام محققاً با همراهی شهیدان و اولیاء الله در مسیر اراده الهی قرار گرفت.و ما در حق ایشان کوتاهی می کنیم اگر در پی محتوای دیگری باشیم،همان طور که صدر اسلام شد

در رابطه با مقام معظم رهبری آیا ایشان در دوران امام کمترین گرایشی به طاغوت داشت؟نداشت!آیا ایشان بعد از امام گرایش به طاغوت دارد؟می بینیم که نه.در زمان امام هم توطئه ها بود که ظلم ها بشود،بعد گفته شود مگر امام خمینی نیست چرا کاری نمی کند؟مسئله دشمنی تا حدی است که امام معصوم(عج) برای مصون ماندن از گزند دشمنی غایب از دیده هاست و ظهور ایشان به اراده ی الهی محقق می شود.بنابراین به استناد سفارش امام خمینی مامور به وظیفه ایم نه نتیجه.وظیفه ی شیعه اطاعت از مقام معظم رهبری امام ای است.

 

 

 


مقاله زیر تحلیلی بوده و ویرایش می گردد:

جهان هستی دارای نظم و استحکام می باشد.این مهم فهمیده می شود که جهان هستی هم منظم است و هم مستحکم.انسان ها و موجودات زنده در جهان هستی می باشند و از این مهم مستثنی نیستند.انسان ها دارای قوه تعقل و اختیارات در انجام کارهایی مشخص می باشند.کارها ممکن است منظم،نامنظم،درست،غلطباشند اما به هر شکل در نظم و استحکام جهان هستی مشخص و معلوم می باشند.که این نظم و استحکام توسط خداوند متعال سرشته شده است(مطابق قرآن کریم) و متفکران این مفهوم را جبر تعبیر می کنند.یک ذره کوچک که نظم و استحکام خودش را دارد تا کهکشان ها و ستارگان و سیارات که نظم و استحکام خودشان را دارند.انسان ها می بایست در نظم و استحکام جهان هستی باشند و چه بسا در آن تاثیر درست مطابق اراده الهی داشته باشند این به گفته متفکرین همان تکلیف انسان ها می باشد.هر انسان با توجه به وسع و توانش تکلیف از سوی خداوند متعال دارد.مطابق اراده الهی برخی از مومنین و مومنات بر برخی از مومنین و مومنات ولایت دارند.(مومنین و مومنات در مطابقت با قرآن)همچنین پیامبر گرامی اسلام(ص) بر همه انسان هایی که ایمانشان مطابق با قرآن می باشد ولایت دارد.اگر گفته شود جگونه انسان هایی بر خلاف اراده ی پیامبر گرامی اسلام(ص) کارهایی را انجام می دهند؟آن هم با مقام ولایتی که ایشان دارند؟بهتر است گفته شود چطور برخلاف اراده ی الهی کارهایی را انجام می دهند؟چرا که مقام ولایت پیامبر گرامی اسلام(ص) مطابق اراده ی الهی است(با توجه به قرآن کریم)می دانیم انسان ها اختیار درست زندگی کردن یا نادرست زندگی گردن آن هم در تمام دوران زندگی را دارند.مهم میزان درست و میزان غلط بودن کارهای هر انسان است(با توجه به پیچیدگی رفتار هر انسان).که خود این مسئله مطابق اراده الهی سرشته شده،مطابق قرآن کریم:(لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی )هیچ اکراهی در دین نیست،راه حق از گمراهی مشخص شده.

بنابراین همه ی این مسائل در حیطه ی نظم و استحکام جهان هستی است.قرآن کریم تمام آنچه را که لازم می باشد می گوید و تمام قرآن منظم و مستحکم برنامه سعادت انسان هاست.بنابراین اگر در این نوشته به استناد قرآن کریم مطالبی آورده شده،ذکر دو نکته حائز اهمیت است:

-توجه به ولایت پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه(س)،هم چنین ولایت فقیه.(چراکه از قرآن به خوبی فهمیده می شود این کتاب آسمانی به پیامبر گرامی اسلام (ص)وحی شده است و مفهوم نظم و استحکام ولایت در قرآن آمده است.یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً)

-این مسائل در اتصال و استناد به قرآن کریم نوشته می شود و به میزانی که توان و وسع آن برای نویسنده مقدور است،ضمن تبرک جستن به فرآن کریم بواسطه ی کوتاهی.

در ادامه ی مطلب از قرآن می شود این را فهمید:

انجام کارها مطابق اراده ی الهی(در نفی طاغوت و ایمان به خدا)ولایت خدا را دارد،از ظلمات خارج شدن و در نور وارد شدن را دارد.از نا منظمی و سستی خارج شدن و در نظم و استحکام وارد شدن را دارد.

انجام کارها بر خلاف اراده الهی ولایت طاغوت را دارد و از نور به ظلمات وارد شدن،و کافران تا همیشه اصحاب دوزخند.

 

انسان ها ممکن است هر یک از رفتار زیر را داشته باشند:

-رفتار مطابق اراده ی الهی:انجام کارها مطابق اراده ی الهی در نظم و استحکام جهان هستی قرار دارد،عین سعادت و رضایتمندی در پرتو نور الهی است،کمترین نقصی و احساس کمبودی در انسان ها وقتی مطابق اراده ی الهی رفتار کنند نخواهد بود.

-در معرض نفی اراده ی الهی توام با پناه بردن به خداوند:موقعی که انسان در معرض گناه قرار گرفت و حتی خواست آن گناه را انجام دهد،به خداوند متعال پناه ببرد--آن هم نه به طور صوری بلکه با ایمان به خداوند که او اعمال را می بیند و احاطه کامل دارد.چه بسا ممکن است از گناه منصرف شود.به هر حال سعی کند خودش را متصل به اراده ی الهی کند.

-نفی اراده ی الهی از روی غفلت:نادانسته نسبت به اراده ی الهی کوتاهی کند،از اراده ی الهی غافل باشد.

-نفی اراده ی الهی دانسته در برخی کارهایش:برخی واجبات را رعایت نمی کند.یا به میزانی حق الناس را رعایت نمی کند.اگر در جهت توبه و جبران اقدام نکند به میزان اعمال دانسته که در جهت نفی الهی انجام داده متحمل دوزخ می گردد.

-نفی اراده الهی:انسان های کافر و ظالم

 

به طور کلی نفی اراده ی الهی عقوبت دارد و رفتار با اراده ی الهی پاداش.(عقوبت و پاداش).

همانطور که دیده می شود،انسان هایی در مخالفت با اراده الهی و با نفی نظم و استحکام جهان هستی رفتاری دارند،رفتار اینگونه انسان ها مطابق مکر و استکبار است.پیچیدگی در رفتار انسان ها منجر به پیچیدگی در تشخیص اینگونه انسان هاست.چراکه در نظم و استحکام جهان هستی مطابق قرآن کریم مبارزه با این انسان ها وظیفه ی فردی و اجتماعی انسان هایی است که ولایت طاغوت را نمی خواهند و اراده ی الهی را در نظم و استحکام جهان هستی می خواهند."باز با توجه به پیچیدگی رفتار انسان های در ولایت طاغوت که با مکر و استکبار رفتار می کنند،پیچیدگی در تشخیص نظم و استحکام ولایت الهی را داریم."بنابراین دو جبهه مطابق اراده ی الهی مقابل هم هستند:1-جبهه ی طاغوت با رفتار مکر و استکبار.2-جبهه ی اسلام با رفتار نظم و استحکام اراده ی الهی.در نهایت اینطور می شود که الله جبهه ی طاغوت را نفی می کند و الله با جبهه ی اسلام است.جبهه ی اسلام چیزی سوای اراده ی الهی که با سعی و خطا محقق شود نیست و مصادیق جبهه ی اسلام در قرآن است و علم بشر نیست که علم الهی است.جبهه ی طاغوت ناگزیر است مومات نظم جهان هستی را مطابق اراده ی الهی تا رسیدن به عقوبت رعایت کند،ناگزیر است ضمن رعایت مومات اراده الهی،رفتاری با اختیار در نفی اراده ی الهی تا رسیدن به عقوبت داشته باشد.جبهه ی اسلام مکلف است ضمن رعایت مومات اراده ی الهی رفتاری با اختیار مطابق اراده ی الهی تا رسیدن به پاداش داشته باشد.

آنچه که در رویارویی جبهه ی باطل طاغوت(یزید) مقابل جبهه ی حق اسلام (سیدالشهدا)مشاهده شد!

فقط یکی از جزئیات،آن هم با کوتاهی در وصف:شمر ناگزیر بود آب بخورد تا زنده بماند(رعایت تاثیر آب خوردن برای زنده ماندن)از طرفی شمر با اختیار اراده ی الهی را کاملاً نفی هم کرد و امام حسین(ع) را تشنه لب به شهادت رساند.آیا بابت رعایت آب خوردن برای زنده ماندن که در نظم و استحکام اراده ی الهی است پاداش نگرفته بود؟یک انسان بد کار به تمام مفهوم اراده ی الهی را فقط برای ضربه زدن به اراده ی الهی محقق کرد.

(انسان هایی که ولایت طاغوت را پذیرفته اند هر جا بر طبق اراده ی الهی رفتار کنند برای رسیدن به نفی اراده ی الهی است،که این راه گمراهی است و به تناسب گمراهی انسان های طاغوت عقوبت دوزخ را دارند.

انسان هایی که دین اسلام را پذیرفته اند همواره بر طبق اراده ی الهی تکالیفی را انجام می دهند  که برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی است،که این راه هدایت است و به تناسب آن انسان های مسلمان در نزد خداوند روزی بهشت دارند.

امروز شیعیان در مصیبت اینکه انسان هایی خودشان سیراب بودند و آب را بر اهل بیت پیامبر(ص) بستند مرثیه و سوگواری دارند.آیا خوشحالی در رعایت اینکه شمر آب می خورد هم وجود دارد؟خب شمر ناگزیر بوده آب بخورد و این از آن شمر نیست از آن خداوند است که شمر با نفی اراده ی الهی به عقوبتی نا ممکن در وصف رسید که در دوزخ همیشگی است و از اراده ی الهی بهره مند نمی گردد.بنابراین عقوبت دوزخ محروم شدن از نظم و استحکام جهان هستی در پرتو اراده ی الهی(ولایت الله) با توجه به میزان رفتار متناقض با اراده ی الهی است.شمر در دوزخ از ولایت الله کاکلاً محروم است.

 

این مسائل امروز با روش شمر همخوانی دارد:

-بدیهی است ترور سردار حاج قاسم سلیمانی که برای تحقق اراده ی الهی با طاغوت مبارزه می کرد از بزرگترین مصادیق نفی اراده ی الهی است و هیچ طور قابل ماله کشی نیست و نخواهد بود.

-بدیهی است مکر و استکبار امریکا،اسرائیل،عربستان سعودی،دولت هایی که آن ها را همراهی می کنند از بزرگترین مصادیق نفی اراده ی الهی است.با توجه به وسعت غصب و خون ریزی در فلسطین در معامله قرن با رنگ و لعاب مکرانه چطور در پی ماله کشیدن بر آن همه جنایت و شروع فصل بعدی جنایات می باشند؟بدیهی است محروم کردن انسان ها برای تصمیم گیری در سرنوشت خودشان نفی اراده ی الهی است.

-بدیهی است جبهه ی طاغوت همواره از ابزار نفاق و رنگ آمیزی حیله گرانه اقداماتی در مقابله با اراده ی الهی که همان حکومت اسلامی است استفاده می کند.مطابق اراده ی الهی مفاهیم استمرار و برپایی حکومت اسلامی کاملاً مشخص می باشد و قطعاً هم سو با اراده ی الهی است تمام مسائل مربوط به حکومت اسلامی و سنت های اسلام که قابل تغییر و تحول نیست در قرآن می باشد،لذا مهمترین دسیسه های پلید جبهه ی طاغوت برای نفی کلام الله است.معمولاً طاغوت با ابزار نفاق و رنگ آمیزی حیله گرانه حتی از آیات قرآن هم سوء استفاده می کند.کما اینکه عربستان سعودی تا به حال این چنین بوده اما به جهت مسائل کلیدی کاملاً ناتوان بوده است.

-جبهه طاغوت وقتی قرآن را برای ابزار سوء استفاده به میدان نبرد خودش بیاورد کاملاً محکوم به شکست می گردد،بنابراین به طور مقطعی این کار را می کند و سپس اقدامات ظالمانه ی خودش را ظهور می دهد.لذا برای تامل بیشتر روند این مهم تحلیل می گردد:

هر کتابی که دیده می شود پیشینه ای دارد،نویسنده ی آن معلوم است.قرآن اولین بار که کامل کتابت شده یک برداشت تاریخی دارد و یک برداشت درست!ممکن است برداشت تاریخی با برداشت درست مطابقت کند یا نکند.این که اولین انسانی که قرآن را در یک کتاب نوشت.

به هر حال اولین انسانی که قرآن را به صورت یک کتاب نوشته چطور بدست آورده و نوشته.قرآن کلام الله است که به پیامبر اسلام(ص) توسط جبرئیل وحی شده است.مطابق با قرآن کریم فرشته ی جبرئیل مامور وحی کلام الله به پیامبر(ص) بوده است.پس از تکمیل وحی امیر المومنین علی بن ابی طالب(ع) اولین کتابت از قرآن را انجام می دهد.امیر المومنین(ع) بعد از پیامبر(ص) امامت حکومت اسلامی را بر عهده دارد و پس از رحلت پیامبر(ص) مکر و استکباری که حکومت اسلامی را نفی می کرد اقدامات تازه ای را انجام داد.(حکومت اسلامی به امامت پیامبر(ص) در دوره حیاتشان با این مکر و استکبار مبارزه می کرد)اقدامات مکر و استکبار درست موقع رحلت شهادت گونه ی پیامبر(ص) سوء استفاده کرد و امامت امیرالموءمنین علی بن ابی طالب(ع) را نفی نمود،حال آنکه اراده ی الهی بر این امامت بوده است و جبهه ی مکر و استکبار با تحمیل حوادث ناگوار بدعت فوق العاده بزرگی در مقابل حکومت اسلامی پدید آورد.که شخص ابوبکر با هم پیمانانی که داشت مسئول این ابداع ناگوار می باشد.ابوبکر شخصی بود که هنگام تعقیب دشمنان پیامبر(ص) ایشان را همراهی می کرد که به همراه پیامبر(ص) در غار حراء پنهان می شود و با اعجاز و اراده ی الهی تار عنکبوت بر دهانه ی غار بسته می شود،که دشمنان پیامبر(ص) با رسیدن به غار و مشاهده ی تار عنکبوت که دهانه ی غار را پوشانده بود از رفتن به داخل غار منصرف می شوند و پیامبر(ص) با این امداد الهی از شر دشمنان رهایی می یابند.در واقع وضعیت طوری بوده که ابوبکر در چنین شرایط سختی پیامبر(ص) را همراهی کرد و در واقع مقام بسیار نزدیک محسوب می شد.از طرفی ابوبکر با همکاری اشخاصی دیگر ابداع ناگوار در نفی حکومت اسلامی پدید آورد.مسائل هوای نفسانی و شیطانی،نفاق،حیله،استفاده از دشمنان بیرون از حکومت اسلامی(که شکل پیشرفته ی آن دشمنان صهیونیست یهودی الآن می باشد)آن هم مطابق با قرآن کریم قابل تامل است.دوران پیامبر اسلام(ص) را دوران صدر اسلام و این بدعت را از اتصال به اسلام خارج می دانیم.مهمترین مسئله در وقت بدعت یکی این بود که ابداع مهندسی شده به قدری حیله گرانه و حرفه ای بود و چنان تمام مملکت اسلامی را در اختیار خودشان گرفتند که گویا دین همین است.مذهب سنی و شیعه با بدعت ابوبکر در اسلام پدید آمد،آن هایی که توان پیوستن به علی(ع) را داشتند مذهب شیعه و آن هایی که نداشتند سنی مذهب شدند.یعنی علاوه بر همراهی مکر و استکبار در نفی حکومت اسلامی با ابزار بدعت آفرینی،سنی مذهب هایی هم بودند که برای انجام امورات دین پیامبر(ص) در این بدعت،ناخواسته و یا خواسته وارد شدند.آنان که با میل به نفی حکومت اسلامی وارد این بدعت شدند حساب جداگانه ای با آنان که ناخواسته وارد این بدعت شده اند دارند(شکل پیشرفته ی کسانی که با میل به نفی حکومت اسلامی در بدعت وارد شدند امروز با سردمداری سعودی ها می باشند،و مصادیق به روز کسانی که ناخواسته وارد این بدعت شده اند کسانی هستند که سنی مذهب اند و خواستار حکومت اسلامی مطابق قرآن و اهل بیت(ع) چراکه هم شیعه و هم سنی تمامی آیات قرآن را قبول دارند و  آیه ی:انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا از قرآن را می پذیرند وممکن است در تفسیر آیه تفاوت داشته باشند.)

خب معلوم می شود اگر شخصی سنی مذهب باشد ابوبکر را به عنوان خلیفه ی اول پس از پیامبر(ص) پذیرفته و نداشتن این عقیده در سنی مذهب کفر محسوب می شود،اگر شخصی شیعه مذهب باشد علی(ع) را به عنوان امام اول پس از پیامبر(ص) پذیرفته و نداشتن این عقیده در شیعه مذهب کفر محسوب می شود.اگر گفته شود هر دو عفیده اشتباه می کند گفته ای است که دین اسلام را کاملاً نفی می کند.چرا که دین اسلام فقط دو مذهب شیعه و سنی دارد و تا رفع این اختلاف عقیده،همین دو مذهب را خواهد داشت(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً)رفع اختلاف به یک طرف شیعه یا سنی منجر می شود،یعنی برای اشخاصی که ظرفیت مباحثه را دارند اگر شیعه درست باشد پس از رفع اختلاف سنی شیعه می شود و اگر سنی درست باشد پس از رفع اختلاف شیعه سنی می شود.برای آنان که در مذهب شیعه یا سنی ظرفیت مباحثه ندارند همچنان که افزودن بر ظرفیت مباحثه می بایست تداوم داشته باشد احتیاج پذیرفتن عقیده ی دیگری نیست و باید گفت مشکل ساز هم می باشد بلکه غلط است.همچنین درست است که هم شیعه و سنی به سبب وظیفه ای که در اسلام برای خود می پذیرند در این ظرفیت افزایی تلاش کنند،اما با مراجعه به قرآن هم می توان بدون برداشت به رای مذهب درست را تشخیص داد.با توجه به بدعتی که ابوبکر مقابل حکومت اسلامی آورد و این در مذهب سنی کاملاً مشهود و پذیرفته شده می باشد به طوری که شیعه و سنی این را کاملاً فهمیده اند لذا قطعیت مذهب شیعه اثبات می گردد و این در صورتی است که همگان از شیعه و سنی این را خوب بفهمند.نه فقط مسلمان شیعه و سنی بلکه مسیحی و هر انسان آزاده که برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کند و همانطور هم از دنیا برود در نهایت مسلمان از دنیا رفته است.این هم نمی شود شخص یا اشخاصی برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کنند اما محتوای رفتار کافرانه یا کافرانه ظالمانه داشته باشند.

اولین قدم مهمترین قدم هم هست اولین قدم این است که انسان در پی یافتن درستی یا همان حق باشد،قرآن کریم تمام موارد درست و مطابق حق را برای زندگی انسان دارد.خب انسان قرآن را برای یافتن حق بخواند.یک جای قرآن چیزی آورده نشده که جای دیگرش نفی شده باشد.کما اینکه تجویزهای ما انسان ها ممکن است اینطور باشد.اما قرآن کلام خداوند است و انسان وقتی آن را خوب بخواند متوجه خداوند می شود.در قرآن خداوند،دین کامل اسلام،پیامبر گرامی اسلام(ص).معصومین(ع)با اعجاز معرفی می شود.دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی الله(خداوند)عاجزند.دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی کامل بودن دین اسلام عاجزند،دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی پیامبر گرامی اسلام(محمد(ص))عاجزند،دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی معصومین(ع)(انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)عاجزند.هم محتوای قرآن معجزه است و هم این محتوا از موقع وحی شدن به پیامبر(ص) کلمه ای تغییر نداشته است و تغییر در آن ممکن نیست.هر محتوایی که برای مشخص کردن درستی و حق پدید آمده باشد با گذر زمان تغییر داشته اما قرآن تغییر نداشته.یا هر محتوایی تحریف شده اما قرآن کلمه ای تحریف نشده.در قرآن کریم این مسئله مطرح شده که تحریف ناپذیر است.چه بسا کسانی مخالف قرآن که داعیه دانشمندی دارند نمی توانند حداقل تحریفی در قرآن لحاظ کنند.یعنی هم نمی توانند قرآن را کلمه ای تغییر دهند و هم نمی توانند مثل قرآن کلمه ای پدید آورند.

هر کلمه از هر آیه در قرآن در نظم جهان هستی و مطابق اراده الهی است.دیگران که اراده ی الهی را نفی می کنند،نظم جهان هستی را نفی می کنند و کلمه ای بیرون از نظم جهان هستی و اراده ی الهی نیست که پدید بیاورند.دیگران که ارده ی الهی و نظم جهان هستی را نفی می کنند،اراده ی الهی و نظم جهان هستی بر آن ها احاطه کامل دارد و برای استحکام نظم جهان هستی مطابق اراده ی الهی عقوبت می بینند.

انسان وقتی متوجه معجزه بودن قرآن می شود.در پی یافتن پدید آورنده ی آیات قرآن می شود،با توجه به این که هر چه در قرآن هست منظم و مستحکم می باشد و آموزه های آن انسان را سیراب می کند دیگر احتیاجی به رسیدن به محتوایی کامل تر نمی بیند و بخاطر این است که قرآن کامل ترین محتواست.با خواندن و تفکر در قرآن(کاملترین محتوا) متوجه می شود قرآن کلام الله است که به پیامبر اسلام(ص) توسط جبرئیل وحی شده است.بسیاری از پیامبران و اولیای الهی با ذکر نام در قرآن آورده شده که از این کلام نورانی فهمیده می شود تمامی آنان به پیامبر اسلام(ص) ایمان دارند.

انسان متوجه می شود: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ اَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ اعجاز این کلام نورانی ولایت را مطابق اراده ی الهی مسجل می کند.امیرالمومنین علی(ع) در حال رکوع نماز زکات می دهند.پس بعد از پیامبر اسلام(ص) علی بن ابی طالب(ع) بر مسلمانان ولایت دارند.

متوجه می شود: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا

همان طور که از قرآن انسان می فهمد پیامبر اسلام(ص) معصوم است،از آیه ی بالا متوجه می شویم اهل بیت پیامبر(ص)که با علی(ع) نسبت دارند معصومند.چراکه آیات قرآن همدیگر را تایید می کنند.

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً

با توجه به آیه بالا ولایت الله،رسول الله و اولی الامر مسجل می گردد.

به عقیده ی شیعیان اولی الامر امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه(س) می باشند.

در عقیده اهل سنت تفاوت برداشت وجود دارد.

همچنین در عقیده ی شیعیان وم عصمت را از آیه  انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا می توان دریافت.

تا اینجا عقیده اصلی در شیعه مشخص می شود.اما باید پذیرفت عقیده ی ولایت فقیه به طور محکم در شیعه آمده است و برای فهمیدن درستی آن بهترین راه مراجعه به قرآن می باشد.

از کلام الله متوجه می شویم پس از رسالت پیامبر اسلام(ص) برپایی و استمرار حکومت اسلامی تکلیف شده است،همجنین می فهمیم دین اسلام آخرین و کامل ترین دین است که باید اجرا شود.می فهمیم هیچ مفهوم توقف برای حکومت اسلامی وجود ندارد،در عقیده شیعیان این مهم یعنی تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر اسلام(ص) در صدر اسلام انجام پذیرفت و پس از رحلت شهادت گونه ی ایشان مسئله ی خلافت در اسلام مطرح شد که در قرآن هیچ مصداقی ندارد(چراکه خلافت جامعه اسلامی که توام با امامت نباشد و نفی آیه تطهیر یا نفی قرآن را داشته باشد مطرود است،بنابراین مطابق قرآن جایگاه خلافت سوای امامت هیچ مصداقی ندارد)کما اینکه پیامبر(ص) پس از رحلت امتش را به حال خود نگذاشته و قرآن مستحکم و منظم این موضوع را نشان می دهد.ظلمی که بر امت اسلام روا داشته شد و شیعه و سنی را به رنج انداخت،بنابراین پس از پیامبر(ص)دوازده امام معصوم(ع)بر مسلمانان ولایت داشته اند و برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کرده اند.به خاطر رنج ها و شهادت های امامان معصوم(ع) امام دوازدهم حضرت ولی عصر(عج) به اذن الهی غایب شدند تا از دسترس توطئه دور باشند،از آنجایی که ماموریت ایشان تشکیل حکومت اسلامی حضرت رسول الله(ص) است تا برپایی حکومت اسلامی تلاش می کنند تا در موقع مشخص به اذن الهی ظهور کنند.دو نکته مهم اینکه 1-استمرار حکومت اسلامی از قرآن فهمیده می شود و مخالفت ها پس از رحلت شهادت گونه ی پیامبر اسلام(ص)چرا که هم اکنون حکومت اسلامی با ولایت معصوم(ع)به طور محرز دیده نمی شود.2-قطعیت تلاش اولی امر مسلمانان برای استمرار حکومت اسلامی بعد از پیامبر(ص) تاکنون چراکه در قرآن بعد از پیامبر(ص) اطاعت اولی الامر مسلمانان لازم می باشد.از طرفی اولی الامر بعد از پیامبر(ص) مطابق آموزه های قرآن باشد و مطابق آموزه های قرآن برای استمرار حکومت اسلامی که با اراده ی الهی است تلاش کند.

حال فهمیدیم که قرآن کلام الله است و دیگران در نقض اعجاز قرآن هیچ توانی نداشته،ندارند و نخواهند داشت.از گذشته تا به حال نداشته اند،اکنون هم ندارند،در اثبات اینکه آینده هم نخواهند داشت از قرآن می فهمیم.قرآن تا همین الان مسیر درست زندگی انسان را نشان داده و هیچ تحریفی و تغییری نداشته،مسیری را که به آینده متصل است و دیگران که در نفی قرآن تلاش کنند بدون تردید این مسیر را از ابتدا نفی می کنند مسیر برای آنان ابتر می ماند و مسیر درست آینده را نمی فهمند،بنابراین مسیر درست در تمام اعصار آینده در قرآن هست و دیگران هیچ توانی در مقابل این اعجاز ندارند.

در این نوشته بنا بر این نیست که برای جانبداری از مذهب شیعه یا ولایت فقیه خود رایی شود،در اینجا تحلیل از قرآن به اندازه ی توان و برای رضایت الهی است.اهل تسنن هم نوشته های ارزشمندی دارد که می توان آنها را خواند به هر حال فهمیدن مسئله ی درست و مستحکم حق انسانی است که می خواهد راه درست را مطابق اراده ی الهی بفهمد و در آن مسیر باشد.بنابراین در این نوشته تحلیل به گونه ای است که اهل تسنن را به مثابه ی یک پیکر از اسلام دانسته و تفاوتی قائل نمی شود.مسئله در شیعه براین است که حکومت اسلامی مطابق آموزه ی قرآن توسط پیامبر اسلام(ص) تشکیل شد و بدون وقفه باید استمرار می یافت.شیعه عقیده دارد تا الان در پرتو امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س)و اولیای الهی مورد تایید معصومین(ع)  حکومت اسلامی به سختی و با هجمه برای امت اسلام محقق بوده و از طرفی مسئله ی خلافت اسلامی که امامت معصوم(ع) را ندارد در آموزه های قرآن نیست.

ولایت فقیه:

برای فهمیدن درست بودن یا نادرست بودن ولایت فقیه از قرآن استناد می کنیم:

کلام الله و مهجزه بودن قرآن.ولایت الله و رسول الله(ص) در قرآن آمده.تشکیل حکومت اسلامی.استمرار حکومت اسلامی از قرآن فهمیده می شود.ولایت اولی الامر در قرآن به صراحت آمده.از آیه تطهیر تائید می شود اهل بیت پیامبر(ص) معصومند.

آیه تطهیر برای اهل بیت پیامبر(ص) است/معصوم بودن پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان

آیه اولی الامر ولایت اولیای امر را علاوه بر ولایت الله و رسول الله توصیه می کند.

آیه ولایت،مشخصات اولی الامر را به صراحت مسجل می کند.

اگر انسان بدون جانبداری هم این سه آیه را بفهمد ولایت را فهمیده،معلوم شد اهل بیت پیامبر(ص) معصومین(ع) هستند.معلوم شد یکی از معصومین(ع) در رکوع نماز زکات بدهد مصداق کلی برای آنان دارد و معلوم شد اطلاعت اولی امر با اطاعت الله،رسول الله لازم است.اهل بیت پیامبر(ص) کاملاً مشخص است و از سوره ی کوثر مشخص می گردد.اعجاز قرآن اینطور است که تا هم اکنون تمام رویدادهای جهان هستی را به نحو احسن تاویل نموده.کوثر را اینطور آورده و این چنین حوادثی را دیده ایم که عظمت خاندان اهل بیت(ع) در گمنامی و معجزه  است و وقتی قرآن را می خوانیم چنان ما را به این عشق بازی تمام نشدنی می آورد که مفهوم همه هستی همین است.آیا می شود با یک محاسبه ساده و بدون دغدغه نظم جهان هستی را فهمید؟اراده ی الهی بر این است که این طور نشود، مطابق سیره ی قرآن لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ بقره(256)

بنابراین همواره عُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ را باید فهمید و به مفهوم درست زندگی رسید.این حدیث را هم می شود فهمید:

إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی‏

وقتی از قرآن فهمیدیم که استمرار تشکیل حکومت اسلامی تردید ناپذیر است،باید برای اراده ی الهی مطابق ولایت رسول الله(ص) برای این مهم تلاش کنیم،حال با توجه به قرآن وضعیت الان را تحلیل کنیم،امام خمینی(ره) با همراهی شهیدان و اولیاء این موهبت الهی را مستحکم ساخت و برای محرز ساختن استمرار حکومت اسلامی تا ظهور امام زمان(عج)تلاش کرد و تمام تلاش های شهیدان و اولیای الهی برای رسیدن به دوران امام خمینی(ره) بوده است.حکومتی هم سو با حکومت اسلامی تشکیل داد که به ظهور امام زمان(عج) برسد.بنابراین قرآن ایشان را تایید می کند،قرآن اگر امام را نفی کند طاغوت را تائید می کند؟امام محققاً با همراهی شهیدان و اولیاء الله در مسیر اراده الهی قرار گرفت.و ما در حق ایشان کوتاهی می کنیم اگر در پی محتوای دیگری باشیم،همان طور که صدر اسلام شد

در رابطه با مقام معظم رهبری آیا ایشان در دوران امام کمترین گرایشی به طاغوت داشت؟نداشت!آیا ایشان بعد از امام گرایش به طاغوت دارد؟می بینیم که نه.در زمان امام هم توطئه ها بود که ظلم ها بشود،بعد گفته شود مگر امام خمینی نیست چرا کاری نمی کند؟مسئله دشمنی تا حدی است که امام معصوم(عج) برای مصون ماندن از گزند دشمنی غایب از دیده هاست و ظهور ایشان به اراده ی الهی محقق می شود.بنابراین به استناد سفارش امام خمینی مامور به وظیفه ایم نه نتیجه.وظیفه ی مسلمانان اطاعت از مقام معظم رهبری امام ای است.

خلاصه:جهان هستی توسط خداوند منظم و مستحکم آفریده شده است و مقدرات اراده ی الهی درجهان هستی مطابق با جکومت اسلامی است.مطابق قرآن کریم تشکیل و استمرار حکومت اسلامی توسط پیامبر اسلام(ص) کاملاً مشخص شده است و نظم و استجکام در ولایت الهی در آیه ی یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً  دیده می شود،اطاعت از الله و اطاعت از رسول الله و اطاعت از اولی الامر.

اولی الامر دوازده امام معصوم(ع)حضرت فاطمه(س) و در حال حاضر که امام زمان(عج) به اراده ی الهی از نظرها غایب می باشند ولایت فقیه می باشد.


 

برخی به گذر نفع چه خواهند؟

                               این نفع به مردم که به آهند؟

مردم بفریبی که به کفران

                                                 (امریکا)

                                این نفع به غربی نه به ایران

هر ضربه ی خصمی به خودش شد.

                               این مکر همی شر به خودش شد.

از بهره ی بی چیز چه خواهی

                               نفرین شده در نفس تباهی

هیچش به خودش ما که نخواهیم

                              روزی شده پاکی ز سپاهیم.

 

 

 

 

 

 


مقاله زیر تحلیلی بوده و ویرایش می گردد:

جهان هستی دارای نظم و استحکام می باشد.این مهم فهمیده می شود که جهان هستی هم منظم است و هم مستحکم.انسان ها و موجودات زنده در جهان هستی می باشند و از این مهم مستثنی نیستند.انسان ها دارای قوه تعقل و اختیارات در انجام کارهایی مشخص می باشند.کارها ممکن است منظم،نامنظم،درست،غلطباشند اما به هر شکل در نظم و استحکام جهان هستی مشخص و معلوم می باشند.که این نظم و استحکام توسط خداوند متعال سرشته شده است(مطابق قرآن کریم) و متفکران این مفهوم را جبر تعبیر می کنند.یک ذره کوچک که نظم و استحکام خودش را دارد تا کهکشان ها و ستارگان و سیارات که نظم و استحکام خودشان را دارند.انسان ها می بایست در نظم و استحکام جهان هستی باشند و چه بسا در آن تاثیر درست مطابق اراده الهی داشته باشند این به گفته متفکرین همان تکلیف انسان ها می باشد.هر انسان با توجه به وسع و توانش تکلیف از سوی خداوند متعال دارد.مطابق اراده الهی برخی از مومنین و مومنات بر برخی از مومنین و مومنات ولایت دارند.(مومنین و مومنات در مطابقت با قرآن)همچنین پیامبر گرامی اسلام(ص) بر همه انسان هایی که ایمانشان مطابق با قرآن می باشد ولایت دارد.اگر گفته شود جگونه انسان هایی بر خلاف اراده ی پیامبر گرامی اسلام(ص) کارهایی را انجام می دهند؟آن هم با مقام ولایتی که ایشان دارند؟بهتر است گفته شود چطور برخلاف اراده ی الهی کارهایی را انجام می دهند؟چرا که مقام ولایت پیامبر گرامی اسلام(ص) مطابق اراده ی الهی است(با توجه به قرآن کریم)می دانیم انسان ها اختیار درست زندگی کردن یا نادرست زندگی گردن آن هم در تمام دوران زندگی را دارند.مهم میزان درست و میزان غلط بودن کارهای هر انسان است(با توجه به پیچیدگی رفتار هر انسان).که خود این مسئله مطابق اراده الهی سرشته شده،مطابق قرآن کریم:(لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی )هیچ اکراهی در دین نیست،راه حق از گمراهی مشخص شده.

بنابراین همه ی این مسائل در حیطه ی نظم و استحکام جهان هستی است.قرآن کریم تمام آنچه را که لازم می باشد می گوید و تمام قرآن منظم و مستحکم برنامه سعادت انسان هاست.بنابراین اگر در این نوشته به استناد قرآن کریم مطالبی آورده شده،ذکر دو نکته حائز اهمیت است:

-توجه به ولایت پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه(س)،هم چنین ولایت فقیه.(چراکه از قرآن به خوبی فهمیده می شود این کتاب آسمانی به پیامبر گرامی اسلام (ص)وحی شده است و مفهوم نظم و استحکام ولایت در قرآن آمده است.یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً)

-این مسائل در اتصال و استناد به قرآن کریم نوشته می شود و به میزانی که توان و وسع آن برای نویسنده مقدور است،ضمن تبرک جستن به فرآن کریم بواسطه ی کوتاهی.

در ادامه ی مطلب از قرآن می شود این را فهمید:

انجام کارها مطابق اراده ی الهی(در نفی طاغوت و ایمان به خدا)ولایت خدا را دارد،از ظلمات خارج شدن و در نور وارد شدن را دارد.از نا منظمی و سستی خارج شدن و در نظم و استحکام وارد شدن را دارد.

انجام کارها بر خلاف اراده الهی ولایت طاغوت را دارد و از نور به ظلمات وارد شدن،و کافران تا همیشه اصحاب دوزخند.

 

انسان ها ممکن است هر یک از رفتار زیر را داشته باشند:

-رفتار مطابق اراده ی الهی:انجام کارها مطابق اراده ی الهی در نظم و استحکام جهان هستی قرار دارد،عین سعادت و رضایتمندی در پرتو نور الهی است،کمترین نقصی و احساس کمبودی در انسان ها وقتی مطابق اراده ی الهی رفتار کنند نخواهد بود.

-در معرض نفی اراده ی الهی توام با پناه بردن به خداوند:موقعی که انسان در معرض گناه قرار گرفت و حتی خواست آن گناه را انجام دهد،به خداوند متعال پناه ببرد--آن هم نه به طور صوری بلکه با ایمان به خداوند که او اعمال را می بیند و احاطه کامل دارد.چه بسا ممکن است از گناه منصرف شود.به هر حال سعی کند خودش را متصل به اراده ی الهی کند.

-نفی اراده ی الهی از روی غفلت:نادانسته نسبت به اراده ی الهی کوتاهی کند،از اراده ی الهی غافل باشد.

-نفی اراده ی الهی دانسته در برخی کارهایش:برخی واجبات را رعایت نمی کند.یا به میزانی حق الناس را رعایت نمی کند.اگر در جهت توبه و جبران اقدام نکند به میزان اعمال دانسته که در جهت نفی الهی انجام داده متحمل دوزخ می گردد.

-نفی اراده الهی:انسان های کافر و ظالم

 

به طور کلی نفی اراده ی الهی عقوبت دارد و رفتار با اراده ی الهی پاداش.(عقوبت و پاداش).

همانطور که دیده می شود،انسان هایی در مخالفت با اراده الهی و با نفی نظم و استحکام جهان هستی رفتاری دارند،رفتار اینگونه انسان ها مطابق مکر و استکبار است.پیچیدگی در رفتار انسان ها منجر به پیچیدگی در تشخیص اینگونه انسان هاست.چراکه در نظم و استحکام جهان هستی مطابق قرآن کریم مبارزه با این انسان ها وظیفه ی فردی و اجتماعی انسان هایی است که ولایت طاغوت را نمی خواهند و اراده ی الهی را در نظم و استحکام جهان هستی می خواهند."باز با توجه به پیچیدگی رفتار انسان های در ولایت طاغوت که با مکر و استکبار رفتار می کنند،پیچیدگی در تشخیص نظم و استحکام ولایت الهی را داریم."بنابراین دو جبهه مطابق اراده ی الهی مقابل هم هستند:1-جبهه ی طاغوت با رفتار مکر و استکبار.2-جبهه ی اسلام با رفتار نظم و استحکام اراده ی الهی.در نهایت اینطور می شود که الله جبهه ی طاغوت را نفی می کند و الله با جبهه ی اسلام است.جبهه ی اسلام چیزی سوای اراده ی الهی که با سعی و خطا محقق شود نیست و مصادیق جبهه ی اسلام در قرآن است و علم بشر نیست که علم الهی است.جبهه ی طاغوت ناگزیر است مومات نظم جهان هستی را مطابق اراده ی الهی تا رسیدن به عقوبت رعایت کند،ناگزیر است ضمن رعایت مومات اراده الهی،رفتاری با اختیار در نفی اراده ی الهی تا رسیدن به عقوبت داشته باشد.جبهه ی اسلام مکلف است ضمن رعایت مومات اراده ی الهی رفتاری با اختیار مطابق اراده ی الهی تا رسیدن به پاداش داشته باشد.

آنچه که در رویارویی جبهه ی باطل طاغوت(یزید) مقابل جبهه ی حق اسلام (سیدالشهدا)مشاهده شد!

فقط یکی از جزئیات،آن هم با کوتاهی در وصف:شمر ناگزیر بود آب بخورد تا زنده بماند(رعایت تاثیر آب خوردن برای زنده ماندن)از طرفی شمر با اختیار اراده ی الهی را کاملاً نفی هم کرد و امام حسین(ع) را تشنه لب به شهادت رساند.آیا بابت رعایت آب خوردن برای زنده ماندن که در نظم و استحکام اراده ی الهی است پاداش نگرفته بود؟یک انسان بد کار به تمام مفهوم اراده ی الهی را فقط برای ضربه زدن به اراده ی الهی محقق کرد.

(انسان هایی که ولایت طاغوت را پذیرفته اند هر جا بر طبق اراده ی الهی رفتار کنند برای رسیدن به نفی اراده ی الهی است،که این راه گمراهی است و به تناسب گمراهی انسان های طاغوت عقوبت دوزخ را دارند.

انسان هایی که دین اسلام را پذیرفته اند همواره بر طبق اراده ی الهی تکالیفی را انجام می دهند  که برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی است،که این راه هدایت است و به تناسب آن انسان های مسلمان در نزد خداوند روزی بهشت دارند.

امروز شیعیان در مصیبت اینکه انسان هایی خودشان سیراب بودند و آب را بر اهل بیت پیامبر(ص) بستند مرثیه و سوگواری دارند.آیا خوشحالی در رعایت اینکه شمر آب می خورد هم وجود دارد؟خب شمر ناگزیر بوده آب بخورد و این از آن شمر نیست از آن خداوند است که شمر با نفی اراده ی الهی به عقوبتی نا ممکن در وصف رسید که در دوزخ همیشگی است و از اراده ی الهی بهره مند نمی گردد.بنابراین عقوبت دوزخ محروم شدن از نظم و استحکام جهان هستی در پرتو اراده ی الهی(ولایت الله) با توجه به میزان رفتار متناقض با اراده ی الهی است.شمر در دوزخ از ولایت الله کاکلاً محروم است.

 

این مسائل امروز با روش شمر همخوانی دارد:

-بدیهی است ترور سردار حاج قاسم سلیمانی که برای تحقق اراده ی الهی با طاغوت مبارزه می کرد از بزرگترین مصادیق نفی اراده ی الهی است و هیچ طور قابل ماله کشی نیست و نخواهد بود.

-بدیهی است مکر و استکبار امریکا،اسرائیل،عربستان سعودی،دولت هایی که آن ها را همراهی می کنند از بزرگترین مصادیق نفی اراده ی الهی است.با توجه به وسعت غصب و خون ریزی در فلسطین در معامله قرن با رنگ و لعاب مکرانه چطور در پی ماله کشیدن بر آن همه جنایت و شروع فصل بعدی جنایات می باشند؟بدیهی است محروم کردن انسان ها برای تصمیم گیری در سرنوشت خودشان نفی اراده ی الهی است.

-بدیهی است جبهه ی طاغوت همواره از ابزار نفاق و رنگ آمیزی حیله گرانه اقداماتی در مقابله با اراده ی الهی که همان حکومت اسلامی است استفاده می کند.مطابق اراده ی الهی مفاهیم استمرار و برپایی حکومت اسلامی کاملاً مشخص می باشد و قطعاً هم سو با اراده ی الهی است تمام مسائل مربوط به حکومت اسلامی و سنت های اسلام که قابل تغییر و تحول نیست در قرآن می باشد،لذا مهمترین دسیسه های پلید جبهه ی طاغوت برای نفی کلام الله است.معمولاً طاغوت با ابزار نفاق و رنگ آمیزی حیله گرانه حتی از آیات قرآن هم سوء استفاده می کند.کما اینکه عربستان سعودی تا به حال این چنین بوده اما به جهت مسائل کلیدی کاملاً ناتوان بوده است.

-جبهه طاغوت وقتی قرآن را برای ابزار سوء استفاده به میدان نبرد خودش بیاورد کاملاً محکوم به شکست می گردد،بنابراین به طور مقطعی این کار را می کند و سپس اقدامات ظالمانه ی خودش را ظهور می دهد.لذا برای تامل بیشتر روند این مهم تحلیل می گردد:

هر کتابی که دیده می شود پیشینه ای دارد،نویسنده ی آن معلوم است.قرآن اولین بار که کامل کتابت شده یک برداشت تاریخی دارد و یک برداشت درست!ممکن است برداشت تاریخی با برداشت درست مطابقت کند یا نکند.این که اولین انسانی که قرآن را در یک کتاب نوشت.

به هر حال اولین انسانی که قرآن را به صورت یک کتاب نوشته چطور بدست آورده و نوشته.قرآن کلام الله است که به پیامبر اسلام(ص) توسط جبرئیل وحی شده است.مطابق با قرآن کریم فرشته ی جبرئیل مامور وحی کلام الله به پیامبر(ص) بوده است.پس از تکمیل وحی امیر المومنین علی بن ابی طالب(ع) اولین کتابت از قرآن را انجام می دهد.امیر المومنین(ع) بعد از پیامبر(ص) امامت حکومت اسلامی را بر عهده دارد و پس از رحلت پیامبر(ص) مکر و استکباری که حکومت اسلامی را نفی می کرد اقدامات تازه ای را انجام داد.(حکومت اسلامی به امامت پیامبر(ص) در دوره حیاتشان با این مکر و استکبار مبارزه می کرد)اقدامات مکر و استکبار درست موقع رحلت شهادت گونه ی پیامبر(ص) سوء استفاده کرد و امامت امیرالموءمنین علی بن ابی طالب(ع) را نفی نمود،حال آنکه اراده ی الهی بر این امامت بوده است و جبهه ی مکر و استکبار با تحمیل حوادث ناگوار بدعت فوق العاده بزرگی در مقابل حکومت اسلامی پدید آورد.که شخص ابوبکر با هم پیمانانی که داشت مسئول این ابداع ناگوار می باشد.ابوبکر شخصی بود که هنگام تعقیب دشمنان پیامبر(ص) ایشان را همراهی می کرد که به همراه پیامبر(ص) در غار حراء پنهان می شود و با اعجاز و اراده ی الهی تار عنکبوت بر دهانه ی غار بسته می شود،که دشمنان پیامبر(ص) با رسیدن به غار و مشاهده ی تار عنکبوت که دهانه ی غار را پوشانده بود از رفتن به داخل غار منصرف می شوند و پیامبر(ص) با این امداد الهی از شر دشمنان رهایی می یابند.در واقع وضعیت طوری بوده که ابوبکر در چنین شرایط سختی پیامبر(ص) را همراهی کرد و در واقع مقام بسیار نزدیک محسوب می شد.از طرفی ابوبکر با همکاری اشخاصی دیگر ابداع ناگوار در نفی حکومت اسلامی پدید آورد.مسائل هوای نفسانی و شیطانی،نفاق،حیله،استفاده از دشمنان بیرون از حکومت اسلامی(که شکل پیشرفته ی آن دشمنان صهیونیست یهودی الآن می باشد)آن هم مطابق با قرآن کریم قابل تامل است.دوران پیامبر اسلام(ص) را دوران صدر اسلام و این بدعت را از اتصال به اسلام خارج می دانیم.مهمترین مسئله در وقت بدعت یکی این بود که ابداع مهندسی شده به قدری حیله گرانه و حرفه ای بود و چنان تمام مملکت اسلامی را در اختیار خودشان گرفتند که گویا دین همین است.مذهب سنی و شیعه با بدعت ابوبکر در اسلام پدید آمد،آن هایی که توان پیوستن به علی(ع) را داشتند مذهب شیعه و آن هایی که نداشتند سنی مذهب شدند.یعنی علاوه بر همراهی مکر و استکبار در نفی حکومت اسلامی با ابزار بدعت آفرینی،سنی مذهب هایی هم بودند که برای انجام امورات دین پیامبر(ص) در این بدعت،ناخواسته و یا خواسته وارد شدند.آنان که با میل به نفی حکومت اسلامی وارد این بدعت شدند حساب جداگانه ای با آنان که ناخواسته وارد این بدعت شده اند دارند(شکل پیشرفته ی کسانی که با میل به نفی حکومت اسلامی در بدعت وارد شدند امروز با سردمداری سعودی ها می باشند،و مصادیق به روز کسانی که ناخواسته وارد این بدعت شده اند کسانی هستند که سنی مذهب اند و خواستار حکومت اسلامی مطابق قرآن و اهل بیت(ع) چراکه هم شیعه و هم سنی تمامی آیات قرآن را قبول دارند و  آیه ی:انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا از قرآن را می پذیرند وممکن است در تفسیر آیه تفاوت داشته باشند.)

خب معلوم می شود اگر شخصی سنی مذهب باشد ابوبکر را به عنوان خلیفه ی اول پس از پیامبر(ص) پذیرفته و نداشتن این عقیده در سنی مذهب کفر محسوب می شود،اگر شخصی شیعه مذهب باشد علی(ع) را به عنوان امام اول پس از پیامبر(ص) پذیرفته و نداشتن این عقیده در شیعه مذهب کفر محسوب می شود.اگر گفته شود هر دو عفیده اشتباه می کند گفته ای است که دین اسلام را کاملاً نفی می کند.چرا که دین اسلام فقط دو مذهب شیعه و سنی دارد و تا رفع این اختلاف عقیده،همین دو مذهب را خواهد داشت(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً)رفع اختلاف به یک طرف شیعه یا سنی منجر می شود،یعنی برای اشخاصی که ظرفیت مباحثه را دارند اگر شیعه درست باشد پس از رفع اختلاف سنی شیعه می شود و اگر سنی درست باشد پس از رفع اختلاف شیعه سنی می شود.برای آنان که در مذهب شیعه یا سنی ظرفیت مباحثه ندارند همچنان که افزودن بر ظرفیت مباحثه می بایست تداوم داشته باشد احتیاج پذیرفتن عقیده ی دیگری نیست و باید گفت مشکل ساز هم می باشد بلکه غلط است.همچنین درست است که هم شیعه و سنی به سبب وظیفه ای که در اسلام برای خود می پذیرند در این ظرفیت افزایی تلاش کنند،اما با مراجعه به قرآن هم می توان بدون برداشت به رای مذهب درست را تشخیص داد.با توجه به بدعتی که ابوبکر مقابل حکومت اسلامی آورد و این در مذهب سنی کاملاً مشهود و پذیرفته شده می باشد به طوری که شیعه و سنی این را کاملاً فهمیده اند لذا قطعیت مذهب شیعه اثبات می گردد و این در صورتی است که همگان از شیعه و سنی این را خوب بفهمند.نه فقط مسلمان شیعه و سنی بلکه مسیحی و هر انسان آزاده که برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کند و همانطور هم از دنیا برود در نهایت مسلمان از دنیا رفته است.این هم نمی شود شخص یا اشخاصی برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کنند اما محتوای رفتار کافرانه یا کافرانه ظالمانه داشته باشند.

اولین قدم مهمترین قدم هم هست اولین قدم این است که انسان در پی یافتن درستی یا همان حق باشد،قرآن کریم تمام موارد درست و مطابق حق را برای زندگی انسان دارد.خب انسان قرآن را برای یافتن حق بخواند.یک جای قرآن چیزی آورده نشده که جای دیگرش نفی شده باشد.کما اینکه تجویزهای ما انسان ها ممکن است اینطور باشد.اما قرآن کلام خداوند است و انسان وقتی آن را خوب بخواند متوجه خداوند می شود.در قرآن خداوند،دین کامل اسلام،پیامبر گرامی اسلام(ص).معصومین(ع)با اعجاز معرفی می شود.دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی الله(خداوند)عاجزند.دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی کامل بودن دین اسلام عاجزند،دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی پیامبر گرامی اسلام(محمد(ص))عاجزند،دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی معصومین(ع)(انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)عاجزند.هم محتوای قرآن معجزه است و هم این محتوا از موقع وحی شدن به پیامبر(ص) کلمه ای تغییر نداشته است و تغییر در آن ممکن نیست.هر محتوایی که برای مشخص کردن درستی و حق پدید آمده باشد با گذر زمان تغییر داشته اما قرآن تغییر نداشته.یا هر محتوایی تحریف شده اما قرآن کلمه ای تحریف نشده.در قرآن کریم این مسئله مطرح شده که تحریف ناپذیر است.چه بسا کسانی مخالف قرآن که داعیه دانشمندی دارند نمی توانند حداقل تحریفی در قرآن لحاظ کنند.یعنی هم نمی توانند قرآن را کلمه ای تغییر دهند و هم نمی توانند مثل قرآن کلمه ای پدید آورند.

هر کلمه از هر آیه در قرآن در نظم جهان هستی و مطابق اراده الهی است.دیگران که اراده ی الهی را نفی می کنند،نظم جهان هستی را نفی می کنند و کلمه ای بیرون از نظم جهان هستی و اراده ی الهی نیست که پدید بیاورند.دیگران که ارده ی الهی و نظم جهان هستی را نفی می کنند،اراده ی الهی و نظم جهان هستی بر آن ها احاطه کامل دارد و برای استحکام نظم جهان هستی مطابق اراده ی الهی عقوبت می بینند.

انسان وقتی متوجه معجزه بودن قرآن می شود.در پی یافتن پدید آورنده ی آیات قرآن می شود،با توجه به این که هر چه در قرآن هست منظم و مستحکم می باشد و آموزه های آن انسان را سیراب می کند دیگر احتیاجی به رسیدن به محتوایی کامل تر نمی بیند و بخاطر این است که قرآن کامل ترین محتواست.با خواندن و تفکر در قرآن(کاملترین محتوا) متوجه می شود قرآن کلام الله است که به پیامبر اسلام(ص) توسط جبرئیل وحی شده است.بسیاری از پیامبران و اولیای الهی با ذکر نام در قرآن آورده شده که از این کلام نورانی فهمیده می شود تمامی آنان به پیامبر اسلام(ص) ایمان دارند.

انسان متوجه می شود: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ اَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ اعجاز این کلام نورانی ولایت را مطابق اراده ی الهی مسجل می کند.امیرالمومنین علی(ع) در حال رکوع نماز زکات می دهند.پس بعد از پیامبر اسلام(ص) علی بن ابی طالب(ع) بر مسلمانان ولایت دارند.

متوجه می شود: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا

همان طور که از قرآن انسان می فهمد پیامبر اسلام(ص) معصوم است،از آیه ی بالا متوجه می شویم اهل بیت پیامبر(ص)که با علی(ع) نسبت دارند معصومند.چراکه آیات قرآن همدیگر را تایید می کنند.

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً

با توجه به آیه بالا ولایت الله،رسول الله و اولی الامر مسجل می گردد.

به عقیده ی شیعیان اولی الامر امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه(س) می باشند.

در عقیده اهل سنت تفاوت برداشت وجود دارد.

همچنین در عقیده ی شیعیان وم عصمت را از آیه  انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا می توان دریافت.

تا اینجا عقیده اصلی در شیعه مشخص می شود.اما باید پذیرفت عقیده ی ولایت فقیه به طور محکم در شیعه آمده است و برای فهمیدن درستی آن بهترین راه مراجعه به قرآن می باشد.

از کلام الله متوجه می شویم پس از رسالت پیامبر اسلام(ص) برپایی و استمرار حکومت اسلامی تکلیف شده است،همجنین می فهمیم دین اسلام آخرین و کامل ترین دین است که باید اجرا شود.می فهمیم هیچ مفهوم توقف برای حکومت اسلامی وجود ندارد،در عقیده شیعیان این مهم یعنی تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر اسلام(ص) در صدر اسلام انجام پذیرفت و پس از رحلت شهادت گونه ی ایشان مسئله ی خلافت در اسلام مطرح شد که در قرآن هیچ مصداقی ندارد(چراکه خلافت جامعه اسلامی که توام با امامت نباشد و نفی آیه تطهیر یا نفی قرآن را داشته باشد مطرود است،بنابراین مطابق قرآن جایگاه خلافت سوای امامت هیچ مصداقی ندارد)کما اینکه پیامبر(ص) پس از رحلت امتش را به حال خود نگذاشته و قرآن مستحکم و منظم این موضوع را نشان می دهد.ظلمی که بر امت اسلام روا داشته شد و شیعه و سنی را به رنج انداخت،بنابراین پس از پیامبر(ص)دوازده امام معصوم(ع)بر مسلمانان ولایت داشته اند و برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کرده اند.به خاطر رنج ها و شهادت های امامان معصوم(ع) امام دوازدهم حضرت ولی عصر(عج) به اذن الهی غایب شدند تا از دسترس توطئه دور باشند،از آنجایی که ماموریت ایشان تشکیل حکومت اسلامی حضرت رسول الله(ص) است تا برپایی حکومت اسلامی تلاش می کنند تا در موقع مشخص به اذن الهی ظهور کنند.دو نکته مهم اینکه 1-استمرار حکومت اسلامی از قرآن فهمیده می شود و مخالفت ها پس از رحلت شهادت گونه ی پیامبر اسلام(ص)چرا که هم اکنون حکومت اسلامی با ولایت معصوم(ع)به طور محرز دیده نمی شود.2-قطعیت تلاش اولی امر مسلمانان برای استمرار حکومت اسلامی بعد از پیامبر(ص) تاکنون چراکه در قرآن بعد از پیامبر(ص) اطاعت اولی الامر مسلمانان لازم می باشد.از طرفی اولی الامر بعد از پیامبر(ص) مطابق آموزه های قرآن باشد و مطابق آموزه های قرآن برای استمرار حکومت اسلامی که با اراده ی الهی است تلاش کند.

حال فهمیدیم که قرآن کلام الله است و دیگران در نقض اعجاز قرآن هیچ توانی نداشته،ندارند و نخواهند داشت.از گذشته تا به حال نداشته اند،اکنون هم ندارند،در اثبات اینکه آینده هم نخواهند داشت از قرآن می فهمیم.قرآن تا همین الان مسیر درست زندگی انسان را نشان داده و هیچ تحریفی و تغییری نداشته،مسیری را که به آینده متصل است و دیگران که در نفی قرآن تلاش کنند بدون تردید این مسیر را از ابتدا نفی می کنند مسیر برای آنان ابتر می ماند و مسیر درست آینده را نمی فهمند،بنابراین مسیر درست در تمام اعصار آینده در قرآن هست و دیگران هیچ توانی در مقابل این اعجاز ندارند.

در این نوشته بنا بر این نیست که برای جانبداری از مذهب شیعه یا ولایت فقیه خود رایی شود،در اینجا تحلیل از قرآن به اندازه ی توان و برای رضایت الهی است.اهل تسنن هم نوشته های ارزشمندی دارد که می توان آنها را خواند به هر حال فهمیدن مسئله ی درست و مستحکم حق انسانی است که می خواهد راه درست را مطابق اراده ی الهی بفهمد و در آن مسیر باشد.بنابراین در این نوشته تحلیل به گونه ای است که اهل تسنن را به مثابه ی یک پیکر از اسلام دانسته و تفاوتی قائل نمی شود.مسئله در شیعه براین است که حکومت اسلامی مطابق آموزه ی قرآن توسط پیامبر اسلام(ص) تشکیل شد و بدون وقفه باید استمرار می یافت.شیعه عقیده دارد تا الان در پرتو امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س)و اولیای الهی مورد تایید معصومین(ع)  حکومت اسلامی به سختی و با هجمه برای امت اسلام محقق بوده و از طرفی مسئله ی خلافت اسلامی که امامت معصوم(ع) را ندارد در آموزه های قرآن نیست.

ولایت فقیه:

برای فهمیدن درست بودن یا نادرست بودن ولایت فقیه از قرآن استناد می کنیم:

کلام الله و مهجزه بودن قرآن.ولایت الله و رسول الله(ص) در قرآن آمده.تشکیل حکومت اسلامی.استمرار حکومت اسلامی از قرآن فهمیده می شود.ولایت اولی الامر در قرآن به صراحت آمده.از آیه تطهیر تائید می شود اهل بیت پیامبر(ص) معصومند.

آیه تطهیر برای اهل بیت پیامبر(ص) است/معصوم بودن پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان

آیه اولی الامر ولایت اولیای امر را علاوه بر ولایت الله و رسول الله توصیه می کند.

آیه ولایت،مشخصات اولی الامر را به صراحت مسجل می کند.

اگر انسان بدون جانبداری هم این سه آیه را بفهمد ولایت را فهمیده،معلوم شد اهل بیت پیامبر(ص) معصومین(ع) هستند.معلوم شد یکی از معصومین(ع) در رکوع نماز زکات بدهد مصداق کلی برای آنان دارد و معلوم شد اطلاعت اولی امر با اطاعت الله،رسول الله لازم است.اهل بیت پیامبر(ص) کاملاً مشخص است و از سوره ی کوثر مشخص می گردد.اعجاز قرآن اینطور است که تا هم اکنون تمام رویدادهای جهان هستی را به نحو احسن تاویل نموده.کوثر را اینطور آورده و این چنین حوادثی را دیده ایم که عظمت خاندان اهل بیت(ع) در گمنامی و معجزه  است و وقتی قرآن را می خوانیم چنان ما را به این عشق بازی تمام نشدنی می آورد که مفهوم همه هستی همین است.آیا می شود با یک محاسبه ساده و بدون دغدغه نظم جهان هستی را فهمید؟اراده ی الهی بر این است که این طور نشود، مطابق سیره ی قرآن لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ بقره(256)

بنابراین همواره عُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ را باید فهمید و به مفهوم درست زندگی رسید.این حدیث را هم می شود فهمید:

إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی‏

وقتی از قرآن فهمیدیم که استمرار تشکیل حکومت اسلامی تردید ناپذیر است،باید برای اراده ی الهی مطابق ولایت رسول الله(ص) برای این مهم تلاش کنیم،حال با توجه به قرآن وضعیت الان را تحلیل کنیم،امام خمینی(ره) با همراهی شهیدان و اولیاء این موهبت الهی را مستحکم ساخت و برای محرز ساختن استمرار حکومت اسلامی تا ظهور امام زمان(عج)تلاش کرد و تمام تلاش های شهیدان و اولیای الهی برای رسیدن به دوران امام خمینی(ره) بوده است.حکومتی هم سو با حکومت اسلامی تشکیل داد که به ظهور امام زمان(عج) برسد.بنابراین قرآن ایشان را تایید می کند،قرآن اگر امام را نفی کند طاغوت را تائید می کند؟امام محققاً با همراهی شهیدان و اولیاء الله در مسیر اراده الهی قرار گرفت.و ما در حق ایشان کوتاهی می کنیم اگر در پی محتوای دیگری باشیم،همان طور که صدر اسلام شد

در رابطه با مقام معظم رهبری آیا ایشان در دوران امام کمترین گرایشی به طاغوت داشت؟نداشت!آیا ایشان بعد از امام گرایش به طاغوت دارد؟می بینیم که نه.در زمان امام هم توطئه ها بود که ظلم ها بشود،بعد گفته شود مگر امام خمینی نیست چرا کاری نمی کند؟مسئله دشمنی تا حدی است که امام معصوم(عج) برای مصون ماندن از گزند دشمنی غایب از دیده هاست و ظهور ایشان به اراده ی الهی محقق می شود.بنابراین به استناد سفارش امام خمینی مامور به وظیفه ایم نه نتیجه.وظیفه ی مسلمانان اطاعت از مقام معظم رهبری امام ای است.

خلاصه:جهان هستی توسط خداوند منظم و مستحکم آفریده شده است و مقدرات اراده ی الهی درجهان هستی مطابق با حکومت اسلامی است.مطابق قرآن کریم تشکیل و استمرار حکومت اسلامی توسط پیامبر اسلام(ص) کاملاً مشخص شده است و نظم و استحکام در ولایت الهی در آیه ی یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً  دیده می شود،اطاعت از الله و اطاعت از رسول الله و اطاعت از اولی الامر.

اولی الامر دوازده امام معصوم(ع)حضرت فاطمه(س) و در حال حاضر که امام زمان(عج) به اراده ی الهی از نظرها غایب می باشند ولایت فقیه می باشد.حکومت اسلامی بر مسلمانان راه درست ولایت را در هر شرایط سختی نشان می دهد،در نظم ولایت،ولایت الله،رسول الله،معصومین(ع) تا امام زمان(عج)،ولایت فقیه و ولایت برخی مومنین و مومنات بر برخی مومنین و مومنات مطابق قرآن کریم.

تردیدی نیست که ولایت امام زمان(عج) به ولایت رسول الله متصل می باشد و ولایت برخی مومنین و مومنات مطابق قرآن کریم،به یکدیگر متصل بوده و به ولایت امام زمان(عج) متصل می گردد.مومن ترین مسلمان در گفتار و رفتار متصل به امام زمان(عج) می باشد که امام خمینی این موهبت الهی را مستحکم می کند کما اینکه در دوران گذشته که موهبت انقلاب اسلامی نصیب مسلمانان نشده هم یک مومن ترین وجود داشته،در دوران طاغوت رضاخانی شهید مدرس بود که فرمود ت ما عین دیانت ماست.و این چیزی بود که رضاخان و رجال ی رضاخان نمی خواستند.پس از انقلاب اسلامی همینطور رجال ی با تفکر پنهان یا مشهود جدایی دین از ت آمد و شد داشته اند،مهمترین مسئله این است که حکومت اسلامی افول یا ضعف ندارد اگر انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی سیر ولایت فقیه را در اتصال به امام زمان(عج) استحکام بخشید و این موهبت الهی نصیب مسلمانان گشت افول یا ضعف نخواهد داشت.مسئله ای که در صدر اسلام به بدعت واقع شد مورد خواست خواص و سردمداران جبهه ی باطل بود آنان می خواستند در شیوه ای مغایر با اسلام باشند و آنچه را می خواستند دیدند.اما امروز مسئله ای که درست پدید آمده سوای معماری بدعت گونه یا معماری یک گفتمان توسط بشر می باشد،خواست الهی برای استمرار حکومت اسلامی در قرآن و سیره ی اهل بیت(ع) می باشد.امام خمینی معمار انقلاب اسلامی مطابق خواست الهی است،مسلمانی که از جانب خداوند مقام ولایت را بر عهده می گیرد،و این مقام ولایت متصل به امام زمان(عج) است و از فقه امامت می باشد.لذا مقام معظم رهبری امام ای همین طور متصل به امام زمان(عج) می باشد و این سوای اراده ی بشری یا خواست خواص و اینگونه موارد است.


مقاله زیر تحلیلی بوده و ویرایش می گردد:

جهان هستی دارای نظم و استحکام می باشد.این مهم فهمیده می شود که جهان هستی هم منظم است و هم مستحکم.انسان ها و موجودات زنده در جهان هستی می باشند و از این مهم مستثنی نیستند.انسان ها دارای قوه تعقل و اختیارات در انجام کارهایی مشخص می باشند.کارها ممکن است منظم،نامنظم،درست،غلطباشند اما به هر شکل در نظم و استحکام جهان هستی مشخص و معلوم می باشند.که این نظم و استحکام توسط خداوند متعال سرشته شده است(مطابق قرآن کریم) و متفکران این مفهوم را جبر تعبیر می کنند.یک ذره کوچک که نظم و استحکام خودش را دارد تا کهکشان ها و ستارگان و سیارات که نظم و استحکام خودشان را دارند.انسان ها می بایست در نظم و استحکام جهان هستی باشند و چه بسا در آن تاثیر درست مطابق اراده الهی داشته باشند این به گفته متفکرین همان تکلیف انسان ها می باشد.هر انسان با توجه به وسع و توانش تکلیف از سوی خداوند متعال دارد.مطابق اراده الهی برخی از مومنین و مومنات بر برخی از مومنین و مومنات ولایت دارند.(مومنین و مومنات در مطابقت با قرآن)همچنین پیامبر گرامی اسلام(ص) بر همه انسان هایی که ایمانشان مطابق با قرآن می باشد ولایت دارد.اگر گفته شود جگونه انسان هایی بر خلاف اراده ی پیامبر گرامی اسلام(ص) کارهایی را انجام می دهند؟آن هم با مقام ولایتی که ایشان دارند؟بهتر است گفته شود چطور برخلاف اراده ی الهی کارهایی را انجام می دهند؟چرا که مقام ولایت پیامبر گرامی اسلام(ص) مطابق اراده ی الهی است(با توجه به قرآن کریم)می دانیم انسان ها اختیار درست زندگی کردن یا نادرست زندگی گردن آن هم در تمام دوران زندگی را دارند.مهم میزان درست و میزان غلط بودن کارهای هر انسان است(با توجه به پیچیدگی رفتار هر انسان).که خود این مسئله مطابق اراده الهی سرشته شده،مطابق قرآن کریم:(لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی )هیچ اکراهی در دین نیست،راه حق از گمراهی مشخص شده.

بنابراین همه ی این مسائل در حیطه ی نظم و استحکام جهان هستی است.قرآن کریم تمام آنچه را که لازم می باشد می گوید و تمام قرآن منظم و مستحکم برنامه سعادت انسان هاست.بنابراین اگر در این نوشته به استناد قرآن کریم مطالبی آورده شده،ذکر دو نکته حائز اهمیت است:

-توجه به ولایت پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه(س)،هم چنین ولایت فقیه.(چراکه از قرآن به خوبی فهمیده می شود این کتاب آسمانی به پیامبر گرامی اسلام (ص)وحی شده است و مفهوم نظم و استحکام ولایت در قرآن آمده است.یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً)

-این مسائل در اتصال و استناد به قرآن کریم نوشته می شود و به میزانی که توان و وسع آن برای نویسنده مقدور است،ضمن تبرک جستن به فرآن کریم بواسطه ی کوتاهی.

در ادامه ی مطلب از قرآن می شود این را فهمید:

انجام کارها مطابق اراده ی الهی(در نفی طاغوت و ایمان به خدا)ولایت خدا را دارد،از ظلمات خارج شدن و در نور وارد شدن را دارد.از نا منظمی و سستی خارج شدن و در نظم و استحکام وارد شدن را دارد.

انجام کارها بر خلاف اراده الهی ولایت طاغوت را دارد و از نور به ظلمات وارد شدن،و کافران تا همیشه اصحاب دوزخند.

 

انسان ها ممکن است هر یک از رفتار زیر را داشته باشند:

-رفتار مطابق اراده ی الهی:انجام کارها مطابق اراده ی الهی در نظم و استحکام جهان هستی قرار دارد،عین سعادت و رضایتمندی در پرتو نور الهی است،کمترین نقصی و احساس کمبودی در انسان ها وقتی مطابق اراده ی الهی رفتار کنند نخواهد بود.

-در معرض نفی اراده ی الهی توام با پناه بردن به خداوند:موقعی که انسان در معرض گناه قرار گرفت و حتی خواست آن گناه را انجام دهد،به خداوند متعال پناه ببرد--آن هم نه به طور صوری بلکه با ایمان به خداوند که او اعمال را می بیند و احاطه کامل دارد.چه بسا ممکن است از گناه منصرف شود.به هر حال سعی کند خودش را متصل به اراده ی الهی کند.

-نفی اراده ی الهی از روی غفلت:نادانسته نسبت به اراده ی الهی کوتاهی کند،از اراده ی الهی غافل باشد.

-نفی اراده ی الهی دانسته در برخی کارهایش:برخی واجبات را رعایت نمی کند.یا به میزانی حق الناس را رعایت نمی کند.اگر در جهت توبه و جبران اقدام نکند به میزان اعمال دانسته که در جهت نفی الهی انجام داده متحمل دوزخ می گردد.

-نفی اراده الهی:انسان های کافر و ظالم

 

به طور کلی نفی اراده ی الهی عقوبت دارد و رفتار با اراده ی الهی پاداش.(عقوبت و پاداش).

همانطور که دیده می شود،انسان هایی در مخالفت با اراده الهی و با نفی نظم و استحکام جهان هستی رفتاری دارند،رفتار اینگونه انسان ها مطابق مکر و استکبار است.پیچیدگی در رفتار انسان ها منجر به پیچیدگی در تشخیص اینگونه انسان هاست.چراکه در نظم و استحکام جهان هستی مطابق قرآن کریم مبارزه با این انسان ها وظیفه ی فردی و اجتماعی انسان هایی است که ولایت طاغوت را نمی خواهند و اراده ی الهی را در نظم و استحکام جهان هستی می خواهند."باز با توجه به پیچیدگی رفتار انسان های در ولایت طاغوت که با مکر و استکبار رفتار می کنند،پیچیدگی در تشخیص نظم و استحکام ولایت الهی را داریم."بنابراین دو جبهه مطابق اراده ی الهی مقابل هم هستند:1-جبهه ی طاغوت با رفتار مکر و استکبار.2-جبهه ی اسلام با رفتار نظم و استحکام اراده ی الهی.در نهایت اینطور می شود که الله جبهه ی طاغوت را نفی می کند و الله با جبهه ی اسلام است.جبهه ی اسلام چیزی سوای اراده ی الهی که با سعی و خطا محقق شود نیست و مصادیق جبهه ی اسلام در قرآن است و علم بشر نیست که علم الهی است.جبهه ی طاغوت ناگزیر است مومات نظم جهان هستی را مطابق اراده ی الهی تا رسیدن به عقوبت رعایت کند،ناگزیر است ضمن رعایت مومات اراده الهی،رفتاری با اختیار در نفی اراده ی الهی تا رسیدن به عقوبت داشته باشد.جبهه ی اسلام مکلف است ضمن رعایت مومات اراده ی الهی رفتاری با اختیار مطابق اراده ی الهی تا رسیدن به پاداش داشته باشد.

آنچه که در رویارویی جبهه ی باطل طاغوت(یزید) مقابل جبهه ی حق اسلام (سیدالشهدا)مشاهده شد!

فقط یکی از جزئیات،آن هم با کوتاهی در وصف:شمر ناگزیر بود آب بخورد تا زنده بماند(رعایت تاثیر آب خوردن برای زنده ماندن)از طرفی شمر با اختیار اراده ی الهی را کاملاً نفی هم کرد و امام حسین(ع) را تشنه لب به شهادت رساند.آیا بابت رعایت آب خوردن برای زنده ماندن که در نظم و استحکام اراده ی الهی است پاداش نگرفته بود؟یک انسان بد کار به تمام مفهوم اراده ی الهی را فقط برای ضربه زدن به اراده ی الهی محقق کرد.دو نکته مهم در این موضوع می باشد:1.این شمر و امثال شمر بوده اند، بدون اینکه اراده ی الهی از آنان منقطع شود مخالفت تمام و آشکار با اراده ی الهی داشته اند،بدیهی است مشخص می گردد اراده ی الهی بر تحقق بدی نیست و دور شدن از اراده ی الهی به تناسب مفهوم بدی را دارد.مفهوم بدی پوشاندن و ظلم به اراده ی الهی(خوبی) به تناسب آن می باشد.شمر به تناسب رفتار برخلاف اراده ی الهی و با توجه به این که در مخالفت با امامت امام حسین(ع) که از سوی خداوند بوده، تمام اراده ی الهی را نقض کرده و عقوبت وی محروم ماندن از تمام اراده ی الهی است چون خودش می خواسته و محاکمه شدن سخت به طور همیشه به خاطر رفتاری که داشته دستاورد شمری است-2.هنگامی که ظلم در مخالفت با اراده ی الهی می شود،علاوه بر اختیار در انجام  دادن یا انجام ندادن ظلم،ظالم به نسبت ظلمی که انجام می دهد آگاهی دارد.شمر و امثال شمر هیچگاه نادان به کارهایی که می کردند نبوده اند.این مسئله ی مهم را امروز هم می بینیم:امثال لشکریان رضا شاه،محمد رضا شاه و صدام حسین کاملاً اگاه بودند که چطور مخالفت با اسلام، و خون ریزی می کنند،چه بسا شخصی که آگاه نباشد نمی تواند مدیریت جنایات را بکند.رژیم صهیونیستی،امریکا،انگلیس،رژیم سعودی،فتنه گرانکاملاً آگاهی دارند که چطور در نقض اراده ی الهی کوشش و رفتار می کنند.وگرنه از مدیریت این ظلم ها،خون ریزی ها  و به استضعاف کشاندن انسان های عالم ناتوان می شدند.موهبت رفتار حر(ع) در حادثه کربلا به خوبی نشان می دهد جبر الهی بر تحقق اینگونه رفتارها نیست،بلکه انسان هایی چون شمر مجبورند محاکمه ی مطابق با اراده ی الهی را بپذیرند تا نظم و استحکام جهان هستی مطابق با اراده ی الهی برقرار بماند.

(انسان هایی که ولایت طاغوت را پذیرفته اند هر جا بر طبق اراده ی الهی رفتار کنند برای رسیدن به نفی اراده ی الهی است،که این راه گمراهی است و به تناسب گمراهی انسان های طاغوت عقوبت دوزخ را دارند.

انسان هایی که دین اسلام را پذیرفته اند همواره بر طبق اراده ی الهی تکالیفی را انجام می دهند  که برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی است،که این راه هدایت است و به تناسب آن انسان های مسلمان در نزد خداوند روزی بهشت دارند.

امروز شیعیان در مصیبت اینکه انسان هایی خودشان سیراب بودند و آب را بر اهل بیت پیامبر(ص) بستند مرثیه و سوگواری دارند.آیا خوشحالی در رعایت اینکه شمر آب می خورد هم وجود دارد؟خب شمر ناگزیر بوده آب بخورد و این از آن شمر نیست از آن خداوند است که شمر با نفی اراده ی الهی به عقوبتی نا ممکن در وصف رسید که در دوزخ همیشگی است و از اراده ی الهی بهره مند نمی گردد.بنابراین عقوبت دوزخ محروم شدن از نظم و استحکام جهان هستی در پرتو اراده ی الهی(ولایت الله) با توجه به میزان رفتار متناقض با اراده ی الهی است.شمر در دوزخ از ولایت الله کاکلاً محروم است.

 

این مسائل امروز با روش شمر همخوانی دارد:

-بدیهی است ترور سردار حاج قاسم سلیمانی که برای تحقق اراده ی الهی با طاغوت مبارزه می کرد از بزرگترین مصادیق نفی اراده ی الهی است و هیچ طور قابل ماله کشی نیست و نخواهد بود.

-بدیهی است مکر و استکبار امریکا،اسرائیل،عربستان سعودی،دولت هایی که آن ها را همراهی می کنند از بزرگترین مصادیق نفی اراده ی الهی است.با توجه به وسعت غصب و خون ریزی در فلسطین در معامله قرن با رنگ و لعاب مکرانه چطور در پی ماله کشیدن بر آن همه جنایت و شروع فصل بعدی جنایات می باشند؟بدیهی است محروم کردن انسان ها برای تصمیم گیری در سرنوشت خودشان نفی اراده ی الهی است.

-بدیهی است جبهه ی طاغوت همواره از ابزار نفاق و رنگ آمیزی حیله گرانه اقداماتی در مقابله با اراده ی الهی که همان حکومت اسلامی است استفاده می کند.مطابق اراده ی الهی مفاهیم استمرار و برپایی حکومت اسلامی کاملاً مشخص می باشد و قطعاً هم سو با اراده ی الهی است تمام مسائل مربوط به حکومت اسلامی و سنت های اسلام که قابل تغییر و تحول نیست در قرآن می باشد،لذا مهمترین دسیسه های پلید جبهه ی طاغوت برای نفی کلام الله است.معمولاً طاغوت با ابزار نفاق و رنگ آمیزی حیله گرانه حتی از آیات قرآن هم سوء استفاده می کند.کما اینکه عربستان سعودی تا به حال این چنین بوده اما به جهت مسائل کلیدی کاملاً ناتوان بوده است.

-جبهه طاغوت وقتی قرآن را برای ابزار سوء استفاده به میدان نبرد خودش بیاورد کاملاً محکوم به شکست می گردد،بنابراین به طور مقطعی این کار را می کند و سپس اقدامات ظالمانه ی خودش را ظهور می دهد.لذا برای تامل بیشتر روند این مهم تحلیل می گردد:

هر کتابی که دیده می شود پیشینه ای دارد،نویسنده ی آن معلوم است.قرآن اولین بار که کامل کتابت شده یک برداشت تاریخی دارد و یک برداشت درست!ممکن است برداشت تاریخی با برداشت درست مطابقت کند یا نکند.این که اولین انسانی که قرآن را در یک کتاب نوشت.

به هر حال اولین انسانی که قرآن را به صورت یک کتاب نوشته چطور بدست آورده و نوشته.قرآن کلام الله است که به پیامبر اسلام(ص) توسط جبرئیل وحی شده است.مطابق با قرآن کریم فرشته ی جبرئیل مامور وحی کلام الله به پیامبر(ص) بوده است.پس از تکمیل وحی امیر المومنین علی بن ابی طالب(ع) اولین کتابت از قرآن را انجام می دهد.امیر المومنین(ع) بعد از پیامبر(ص) امامت حکومت اسلامی را بر عهده دارد و پس از رحلت پیامبر(ص) مکر و استکباری که حکومت اسلامی را نفی می کرد اقدامات تازه ای را انجام داد.(حکومت اسلامی به امامت پیامبر(ص) در دوره حیاتشان با این مکر و استکبار مبارزه می کرد)اقدامات مکر و استکبار درست موقع رحلت شهادت گونه ی پیامبر(ص) سوء استفاده کرد و امامت امیرالموءمنین علی بن ابی طالب(ع) را نفی نمود،حال آنکه اراده ی الهی بر این امامت بوده است و جبهه ی مکر و استکبار با تحمیل حوادث ناگوار بدعت فوق العاده بزرگی در مقابل حکومت اسلامی پدید آورد.که شخص ابوبکر با هم پیمانانی که داشت مسئول این ابداع ناگوار می باشد.ابوبکر شخصی بود که هنگام تعقیب دشمنان پیامبر(ص) ایشان را همراهی می کرد که به همراه پیامبر(ص) در غار حراء پنهان می شود و با اعجاز و اراده ی الهی تار عنکبوت بر دهانه ی غار بسته می شود،که دشمنان پیامبر(ص) با رسیدن به غار و مشاهده ی تار عنکبوت که دهانه ی غار را پوشانده بود از رفتن به داخل غار منصرف می شوند و پیامبر(ص) با این امداد الهی از شر دشمنان رهایی می یابند.در واقع وضعیت طوری بوده که ابوبکر در چنین شرایط سختی پیامبر(ص) را همراهی کرد و در واقع مقام بسیار نزدیک محسوب می شد.از طرفی ابوبکر با همکاری اشخاصی دیگر ابداع ناگوار در نفی حکومت اسلامی پدید آورد.مسائل هوای نفسانی و شیطانی،نفاق،حیله،استفاده از دشمنان بیرون از حکومت اسلامی(که شکل پیشرفته ی آن دشمنان صهیونیست یهودی الآن می باشد)آن هم مطابق با قرآن کریم قابل تامل است.دوران پیامبر اسلام(ص) را دوران صدر اسلام و این بدعت را از اتصال به اسلام خارج می دانیم.مهمترین مسئله در وقت بدعت یکی این بود که ابداع مهندسی شده به قدری حیله گرانه و حرفه ای بود و چنان تمام مملکت اسلامی را در اختیار خودشان گرفتند که گویا دین همین است.مذهب سنی و شیعه با بدعت ابوبکر در اسلام پدید آمد،آن هایی که توان پیوستن به علی(ع) را داشتند مذهب شیعه و آن هایی که نداشتند سنی مذهب شدند.یعنی علاوه بر همراهی مکر و استکبار در نفی حکومت اسلامی با ابزار بدعت آفرینی،سنی مذهب هایی هم بودند که برای انجام امورات دین پیامبر(ص) در این بدعت،ناخواسته و یا خواسته وارد شدند.آنان که با میل به نفی حکومت اسلامی وارد این بدعت شدند حساب جداگانه ای با آنان که ناخواسته وارد این بدعت شده اند دارند(شکل پیشرفته ی کسانی که با میل به نفی حکومت اسلامی در بدعت وارد شدند امروز با سردمداری سعودی ها می باشند،و مصادیق به روز کسانی که ناخواسته وارد این بدعت شده اند کسانی هستند که سنی مذهب اند و خواستار حکومت اسلامی مطابق قرآن و اهل بیت(ع) چراکه هم شیعه و هم سنی تمامی آیات قرآن را قبول دارند و  آیه ی:انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا از قرآن را می پذیرند وممکن است در تفسیر آیه تفاوت داشته باشند.)

خب معلوم می شود اگر شخصی سنی مذهب باشد ابوبکر را به عنوان خلیفه ی اول پس از پیامبر(ص) پذیرفته و نداشتن این عقیده در سنی مذهب کفر محسوب می شود،اگر شخصی شیعه مذهب باشد علی(ع) را به عنوان امام اول پس از پیامبر(ص) پذیرفته و نداشتن این عقیده در شیعه مذهب کفر محسوب می شود.اگر گفته شود هر دو عفیده اشتباه می کند گفته ای است که دین اسلام را کاملاً نفی می کند.چرا که دین اسلام فقط دو مذهب شیعه و سنی دارد و تا رفع این اختلاف عقیده،همین دو مذهب را خواهد داشت(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً)رفع اختلاف به یک طرف شیعه یا سنی منجر می شود،یعنی برای اشخاصی که ظرفیت مباحثه را دارند اگر شیعه درست باشد پس از رفع اختلاف سنی شیعه می شود و اگر سنی درست باشد پس از رفع اختلاف شیعه سنی می شود.برای آنان که در مذهب شیعه یا سنی ظرفیت مباحثه ندارند همچنان که افزودن بر ظرفیت مباحثه می بایست تداوم داشته باشد احتیاج پذیرفتن عقیده ی دیگری نیست و باید گفت مشکل ساز هم می باشد بلکه غلط است.همچنین درست است که هم شیعه و سنی به سبب وظیفه ای که در اسلام برای خود می پذیرند در این ظرفیت افزایی تلاش کنند،اما با مراجعه به قرآن هم می توان بدون برداشت به رای مذهب درست را تشخیص داد.با توجه به بدعتی که ابوبکر مقابل حکومت اسلامی آورد و این در مذهب سنی کاملاً مشهود و پذیرفته شده می باشد به طوری که شیعه و سنی این را کاملاً فهمیده اند لذا قطعیت مذهب شیعه اثبات می گردد و این در صورتی است که همگان از شیعه و سنی این را خوب بفهمند.نه فقط مسلمان شیعه و سنی بلکه مسیحی و هر انسان آزاده که برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کند و همانطور هم از دنیا برود در نهایت مسلمان از دنیا رفته است.این هم نمی شود شخص یا اشخاصی برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کنند اما محتوای رفتار کافرانه یا کافرانه ظالمانه داشته باشند.

اولین قدم مهمترین قدم هم هست اولین قدم این است که انسان در پی یافتن درستی یا همان حق باشد،قرآن کریم تمام موارد درست و مطابق حق را برای زندگی انسان دارد.خب انسان قرآن را برای یافتن حق بخواند.یک جای قرآن چیزی آورده نشده که جای دیگرش نفی شده باشد.کما اینکه تجویزهای ما انسان ها ممکن است اینطور باشد.اما قرآن کلام خداوند است و انسان وقتی آن را خوب بخواند متوجه خداوند می شود.در قرآن خداوند،دین کامل اسلام،پیامبر گرامی اسلام(ص).معصومین(ع)با اعجاز معرفی می شود.دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی الله(خداوند)عاجزند.دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی کامل بودن دین اسلام عاجزند،دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی پیامبر گرامی اسلام(محمد(ص))عاجزند،دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی معصومین(ع)(انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)عاجزند.هم محتوای قرآن معجزه است و هم این محتوا از موقع وحی شدن به پیامبر(ص) کلمه ای تغییر نداشته است و تغییر در آن ممکن نیست.هر محتوایی که برای مشخص کردن درستی و حق پدید آمده باشد با گذر زمان تغییر داشته اما قرآن تغییر نداشته.یا هر محتوایی تحریف شده اما قرآن کلمه ای تحریف نشده.در قرآن کریم این مسئله مطرح شده که تحریف ناپذیر است.چه بسا کسانی مخالف قرآن که داعیه دانشمندی دارند نمی توانند حداقل تحریفی در قرآن لحاظ کنند.یعنی هم نمی توانند قرآن را کلمه ای تغییر دهند و هم نمی توانند مثل قرآن کلمه ای پدید آورند.

هر کلمه از هر آیه در قرآن در نظم جهان هستی و مطابق اراده الهی است.دیگران که اراده ی الهی را نفی می کنند،نظم جهان هستی را نفی می کنند و کلمه ای بیرون از نظم جهان هستی و اراده ی الهی نیست که پدید بیاورند.دیگران که ارده ی الهی و نظم جهان هستی را نفی می کنند،اراده ی الهی و نظم جهان هستی بر آن ها احاطه کامل دارد و برای استحکام نظم جهان هستی مطابق اراده ی الهی عقوبت می بینند.

انسان وقتی متوجه معجزه بودن قرآن می شود.در پی یافتن پدید آورنده ی آیات قرآن می شود،با توجه به این که هر چه در قرآن هست منظم و مستحکم می باشد و آموزه های آن انسان را سیراب می کند دیگر احتیاجی به رسیدن به محتوایی کامل تر نمی بیند و بخاطر این است که قرآن کامل ترین محتواست.با خواندن و تفکر در قرآن(کاملترین محتوا) متوجه می شود قرآن کلام الله است که به پیامبر اسلام(ص) توسط جبرئیل وحی شده است.بسیاری از پیامبران و اولیای الهی با ذکر نام در قرآن آورده شده که از این کلام نورانی فهمیده می شود تمامی آنان به پیامبر اسلام(ص) ایمان دارند.

انسان متوجه می شود: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ اَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ اعجاز این کلام نورانی ولایت را مطابق اراده ی الهی مسجل می کند.امیرالمومنین علی(ع) در حال رکوع نماز زکات می دهند.پس بعد از پیامبر اسلام(ص) علی بن ابی طالب(ع) بر مسلمانان ولایت دارند.

متوجه می شود: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا

همان طور که از قرآن انسان می فهمد پیامبر اسلام(ص) معصوم است،از آیه ی بالا متوجه می شویم اهل بیت پیامبر(ص)که با علی(ع) نسبت دارند معصومند.چراکه آیات قرآن همدیگر را تایید می کنند.

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً

با توجه به آیه بالا ولایت الله،رسول الله و اولی الامر مسجل می گردد.

به عقیده ی شیعیان اولی الامر امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه(س) می باشند.

در عقیده اهل سنت تفاوت برداشت وجود دارد.

همچنین در عقیده ی شیعیان وم عصمت را از آیه  انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا می توان دریافت.

تا اینجا عقیده اصلی در شیعه مشخص می شود.اما باید پذیرفت عقیده ی ولایت فقیه به طور محکم در شیعه آمده است و برای فهمیدن درستی آن بهترین راه مراجعه به قرآن می باشد.

از کلام الله متوجه می شویم پس از رسالت پیامبر اسلام(ص) برپایی و استمرار حکومت اسلامی تکلیف شده است،همجنین می فهمیم دین اسلام آخرین و کامل ترین دین است که باید اجرا شود.می فهمیم هیچ مفهوم توقف برای حکومت اسلامی وجود ندارد،در عقیده شیعیان این مهم یعنی تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر اسلام(ص) در صدر اسلام انجام پذیرفت و پس از رحلت شهادت گونه ی ایشان مسئله ی خلافت در اسلام مطرح شد که در قرآن هیچ مصداقی ندارد(چراکه خلافت جامعه اسلامی که توام با امامت نباشد و نفی آیه تطهیر یا نفی قرآن را داشته باشد مطرود است،بنابراین مطابق قرآن جایگاه خلافت سوای امامت هیچ مصداقی ندارد)کما اینکه پیامبر(ص) پس از رحلت امتش را به حال خود نگذاشته و قرآن مستحکم و منظم این موضوع را نشان می دهد.ظلمی که بر امت اسلام روا داشته شد و شیعه و سنی را به رنج انداخت،بنابراین پس از پیامبر(ص)دوازده امام معصوم(ع)بر مسلمانان ولایت داشته اند و برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کرده اند.به خاطر رنج ها و شهادت های امامان معصوم(ع) امام دوازدهم حضرت ولی عصر(عج) به اذن الهی غایب شدند تا از دسترس توطئه دور باشند،از آنجایی که ماموریت ایشان تشکیل حکومت اسلامی حضرت رسول الله(ص) است تا برپایی حکومت اسلامی تلاش می کنند تا در موقع مشخص به اذن الهی ظهور کنند.دو نکته مهم اینکه 1-استمرار حکومت اسلامی از قرآن فهمیده می شود و مخالفت ها پس از رحلت شهادت گونه ی پیامبر اسلام(ص)چرا که هم اکنون حکومت اسلامی با ولایت معصوم(ع)به طور محرز دیده نمی شود.2-قطعیت تلاش اولی امر مسلمانان برای استمرار حکومت اسلامی بعد از پیامبر(ص) تاکنون چراکه در قرآن بعد از پیامبر(ص) اطاعت اولی الامر مسلمانان لازم می باشد.از طرفی اولی الامر بعد از پیامبر(ص) مطابق آموزه های قرآن باشد و مطابق آموزه های قرآن برای استمرار حکومت اسلامی که با اراده ی الهی است تلاش کند.

حال فهمیدیم که قرآن کلام الله است و دیگران در نقض اعجاز قرآن هیچ توانی نداشته،ندارند و نخواهند داشت.از گذشته تا به حال نداشته اند،اکنون هم ندارند،در اثبات اینکه آینده هم نخواهند داشت از قرآن می فهمیم.قرآن تا همین الان مسیر درست زندگی انسان را نشان داده و هیچ تحریفی و تغییری نداشته،مسیری را که به آینده متصل است و دیگران که در نفی قرآن تلاش کنند بدون تردید این مسیر را از ابتدا نفی می کنند مسیر برای آنان ابتر می ماند و مسیر درست آینده را نمی فهمند،بنابراین مسیر درست در تمام اعصار آینده در قرآن هست و دیگران هیچ توانی در مقابل این اعجاز ندارند.

در این نوشته بنا بر این نیست که برای جانبداری از مذهب شیعه یا ولایت فقیه خود رایی شود،در اینجا تحلیل از قرآن به اندازه ی توان و برای رضایت الهی است.اهل تسنن هم نوشته های ارزشمندی دارد که می توان آنها را خواند به هر حال فهمیدن مسئله ی درست و مستحکم حق انسانی است که می خواهد راه درست را مطابق اراده ی الهی بفهمد و در آن مسیر باشد.بنابراین در این نوشته تحلیل به گونه ای است که اهل تسنن را به مثابه ی یک پیکر از اسلام دانسته و تفاوتی قائل نمی شود.مسئله در شیعه براین است که حکومت اسلامی مطابق آموزه ی قرآن توسط پیامبر اسلام(ص) تشکیل شد و بدون وقفه باید استمرار می یافت.شیعه عقیده دارد تا الان در پرتو امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س)و اولیای الهی مورد تایید معصومین(ع)  حکومت اسلامی به سختی و با هجمه برای امت اسلام محقق بوده و از طرفی مسئله ی خلافت اسلامی که امامت معصوم(ع) را ندارد در آموزه های قرآن نیست.

ولایت فقیه:

برای فهمیدن درست بودن یا نادرست بودن ولایت فقیه از قرآن استناد می کنیم:

کلام الله و مهجزه بودن قرآن.ولایت الله و رسول الله(ص) در قرآن آمده.تشکیل حکومت اسلامی.استمرار حکومت اسلامی از قرآن فهمیده می شود.ولایت اولی الامر در قرآن به صراحت آمده.از آیه تطهیر تائید می شود اهل بیت پیامبر(ص) معصومند.

آیه تطهیر برای اهل بیت پیامبر(ص) است/معصوم بودن پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان

آیه اولی الامر ولایت اولیای امر را علاوه بر ولایت الله و رسول الله توصیه می کند.

آیه ولایت،مشخصات اولی الامر را به صراحت مسجل می کند.

اگر انسان بدون جانبداری هم این سه آیه را بفهمد ولایت را فهمیده،معلوم شد اهل بیت پیامبر(ص) معصومین(ع) هستند.معلوم شد یکی از معصومین(ع) در رکوع نماز زکات بدهد مصداق کلی برای آنان دارد و معلوم شد اطلاعت اولی امر با اطاعت الله،رسول الله لازم است.اهل بیت پیامبر(ص) کاملاً مشخص است و از سوره ی کوثر مشخص می گردد.اعجاز قرآن اینطور است که تا هم اکنون تمام رویدادهای جهان هستی را به نحو احسن تاویل نموده.کوثر را اینطور آورده و این چنین حوادثی را دیده ایم که عظمت خاندان اهل بیت(ع) در گمنامی و معجزه  است و وقتی قرآن را می خوانیم چنان ما را به این عشق بازی تمام نشدنی می آورد که مفهوم همه هستی همین است.آیا می شود با یک محاسبه ساده و بدون دغدغه نظم جهان هستی را فهمید؟اراده ی الهی بر این است که این طور نشود، مطابق سیره ی قرآن لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ بقره(256)

بنابراین همواره عُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ را باید فهمید و به مفهوم درست زندگی رسید.این حدیث را هم می شود فهمید:

إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی‏

وقتی از قرآن فهمیدیم که استمرار تشکیل حکومت اسلامی تردید ناپذیر است،باید برای اراده ی الهی مطابق ولایت رسول الله(ص) برای این مهم تلاش کنیم،حال با توجه به قرآن وضعیت الان را تحلیل کنیم،امام خمینی(ره) با همراهی شهیدان و اولیاء این موهبت الهی را مستحکم ساخت و برای محرز ساختن استمرار حکومت اسلامی تا ظهور امام زمان(عج)تلاش کرد و تمام تلاش های شهیدان و اولیای الهی برای رسیدن به دوران امام خمینی(ره) بوده است.حکومتی هم سو با حکومت اسلامی تشکیل داد که به ظهور امام زمان(عج) برسد.بنابراین قرآن ایشان را تایید می کند،قرآن اگر امام را نفی کند طاغوت را تائید می کند؟امام محققاً با همراهی شهیدان و اولیاء الله در مسیر اراده الهی قرار گرفت.و ما در حق ایشان کوتاهی می کنیم اگر در پی محتوای دیگری باشیم،همان طور که صدر اسلام شد

در رابطه با مقام معظم رهبری آیا ایشان در دوران امام کمترین گرایشی به طاغوت داشت؟نداشت!آیا ایشان بعد از امام گرایش به طاغوت دارد؟می بینیم که نه.در زمان امام هم توطئه ها بود که ظلم ها بشود،بعد گفته شود مگر امام خمینی نیست چرا کاری نمی کند؟مسئله دشمنی تا حدی است که امام معصوم(عج) برای مصون ماندن از گزند دشمنی غایب از دیده هاست و ظهور ایشان به اراده ی الهی محقق می شود.بنابراین به استناد سفارش امام خمینی مامور به وظیفه ایم نه نتیجه.وظیفه ی مسلمانان اطاعت از مقام معظم رهبری امام ای است.

خلاصه:جهان هستی توسط خداوند منظم و مستحکم آفریده شده است و مقدرات اراده ی الهی درجهان هستی مطابق با حکومت اسلامی است.مطابق قرآن کریم تشکیل و استمرار حکومت اسلامی توسط پیامبر اسلام(ص) کاملاً مشخص شده است و نظم و استحکام در ولایت الهی در آیه ی یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً  دیده می شود،اطاعت از الله و اطاعت از رسول الله و اطاعت از اولی الامر.

اولی الامر دوازده امام معصوم(ع)حضرت فاطمه(س) و در حال حاضر که امام زمان(عج) به اراده ی الهی از نظرها غایب می باشند ولایت فقیه می باشد.حکومت اسلامی بر مسلمانان راه درست ولایت را در هر شرایط سختی نشان می دهد،در نظم ولایت،ولایت الله،رسول الله،معصومین(ع) تا امام زمان(عج)،ولایت فقیه و ولایت برخی مومنین و مومنات بر برخی مومنین و مومنات مطابق قرآن کریم.

تردیدی نیست که ولایت امام زمان(عج) به ولایت رسول الله متصل می باشد و ولایت برخی مومنین و مومنات مطابق قرآن کریم،به یکدیگر متصل بوده و به ولایت امام زمان(عج) متصل می گردد.مومن ترین مسلمان در گفتار و رفتار متصل به امام زمان(عج) می باشد که امام خمینی این موهبت الهی را مستحکم می کند کما اینکه در دوران گذشته که موهبت انقلاب اسلامی نصیب مسلمانان نشده هم یک مومن ترین وجود داشته،در دوران طاغوت رضاخانی شهید مدرس بود که فرمود ت ما عین دیانت ماست.و این چیزی بود که رضاخان و رجال ی رضاخان نمی خواستند.پس از انقلاب اسلامی همینطور رجال ی با تفکر پنهان یا مشهود جدایی دین از ت آمد و شد داشته اند،مهمترین مسئله این است که حکومت اسلامی افول یا ضعف ندارد اگر انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی سیر ولایت فقیه را در اتصال به امام زمان(عج) استحکام بخشید و این موهبت الهی نصیب مسلمانان گشت افول یا ضعف نخواهد داشت.مسئله ای که در صدر اسلام به بدعت واقع شد مورد خواست خواص و سردمداران جبهه ی باطل بود آنان می خواستند در شیوه ای مغایر با اسلام باشند و آنچه را می خواستند دیدند.اما امروز مسئله ای که درست پدید آمده سوای معماری بدعت گونه یا معماری یک گفتمان توسط بشر می باشد،خواست الهی برای استمرار حکومت اسلامی در قرآن و سیره ی اهل بیت(ع) می باشد.امام خمینی معمار انقلاب اسلامی مطابق خواست الهی است،مسلمانی که از جانب خداوند مقام ولایت را بر عهده می گیرد،و این مقام ولایت متصل به امام زمان(عج) است و از فقه امامت می باشد.لذا مقام معظم رهبری امام ای همین طور متصل به امام زمان(عج) می باشد و این سوای اراده ی بشری یا خواست خواص و اینگونه موارد است.


قسم هایی ز قاسم ها رسیده

                                                  که قاسم(ع)بر شهادت ها دمیده

قسم قاسم سلیمانی ز خونت

                                                   شهادت ها  نفس از ظلم بریده

-------------------------------------------------------------------------------

 

قسم قاسم(ع) قیامت ها به راه است

                                             شهادت ها به راهت هم گواه است

قسیم النار و الجنه علی(ع) وار

                                             شهادت ها اشارت بر پگاه است

---------------------------------------------------------------------------------

در اربعین صبحی به خون می گریم

                                           این اربعین زهرا(س)نشان هم مریم(ع)

شاید ز خون شالوده بر هستی شده

                                            در بحر خونین می شود ، هم در یم

-------------------------------------------------------

مرگ،می میری ترامپ در تباهی

                                      پیش مرگت را سزاست نحس جاهی

قرن،قرنی با تو نیست ای حرامی

                                      پیش مرگت چون شتافت مکر واهی

 

 


 

جهان هستی دارای نظم و استحکام می باشد.این مهم فهمیده می شود که جهان هستی هم منظم است و هم مستحکم.انسان ها و موجودات زنده در جهان هستی می باشند و از این مهم مستثنی نیستند.انسان ها دارای قوه تعقل و اختیارات در انجام کارهایی مشخص می باشند.کارها ممکن است منظم،نامنظم،درست،غلطباشند اما به هر شکل در نظم و استحکام جهان هستی مشخص و معلوم می باشند.که این نظم و استحکام توسط خداوند متعال سرشته شده است(مطابق قرآن کریم) و متفکران این مفهوم را جبر تعبیر می کنند.یک ذره کوچک که نظم و استحکام خودش را دارد تا کهکشان ها و ستارگان و سیارات که نظم و استحکام خودشان را دارند.انسان ها می بایست در نظم و استحکام جهان هستی باشند و چه بسا در آن تاثیر درست مطابق اراده الهی داشته باشند این به گفته متفکرین همان تکلیف انسان ها می باشد.هر انسان با توجه به وسع و توانش تکلیف از سوی خداوند متعال دارد.مطابق اراده الهی برخی از مومنین و مومنات بر برخی از مومنین و مومنات ولایت دارند.(مومنین و مومنات در مطابقت با قرآن)همچنین پیامبر گرامی اسلام(ص) بر همه انسان هایی که ایمانشان مطابق با قرآن می باشد ولایت دارد.اگر گفته شود جگونه انسان هایی بر خلاف اراده ی پیامبر گرامی اسلام(ص) کارهایی را انجام می دهند؟آن هم با مقام ولایتی که ایشان دارند؟بهتر است گفته شود چطور برخلاف اراده ی الهی کارهایی را انجام می دهند؟چرا که مقام ولایت پیامبر گرامی اسلام(ص) مطابق اراده ی الهی است(با توجه به قرآن کریم)می دانیم انسان ها اختیار درست زندگی کردن یا نادرست زندگی گردن آن هم در تمام دوران زندگی را دارند.مهم میزان درست و میزان غلط بودن کارهای هر انسان است(با توجه به پیچیدگی رفتار هر انسان).که خود این مسئله مطابق اراده الهی سرشته شده،مطابق قرآن کریم:(لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی )هیچ اکراهی در دین نیست،راه حق از گمراهی مشخص شده.

بنابراین همه ی این مسائل در حیطه ی نظم و استحکام جهان هستی است.قرآن کریم تمام آنچه را که لازم می باشد می گوید و تمام قرآن منظم و مستحکم برنامه سعادت انسان هاست.بنابراین اگر در این نوشته به استناد قرآن کریم مطالبی آورده شده،ذکر دو نکته حائز اهمیت است:

-توجه به ولایت پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه(س)،هم چنین ولایت فقیه.(چراکه از قرآن به خوبی فهمیده می شود این کتاب آسمانی به پیامبر گرامی اسلام (ص)وحی شده است و مفهوم نظم و استحکام ولایت در قرآن آمده است.یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً  که  اولی الامر امامان معصوم(ع) و در غیبت امام زمان(عج) ولایت فقیه می باشد،همچنین با دانستن ولایت عصاره ی وجودی حضرت رسول الله(حضرت فاطمه(س)) بر امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و هم کفو بودن با حضرت علی(ع)تاثیر ولایت ایشان در ولایت الهی مشخص می گردد.که به این آیه استناد می شود:انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا )

-این مسائل در اتصال و استناد به قرآن کریم نوشته می شود و به میزانی که توان و وسع آن برای نویسنده مقدور است،ضمن تبرک جستن به فرآن کریم بواسطه ی کوتاهی.

در ادامه ی مطلب از قرآن می شود این را فهمید:

انجام کارها مطابق اراده ی الهی(در نفی طاغوت و ایمان به خدا)ولایت خدا را دارد،از ظلمات خارج شدن و در نور وارد شدن را دارد.از نا منظمی و سستی خارج شدن و در نظم و استحکام وارد شدن را دارد.

انجام کارها بر خلاف اراده الهی ولایت طاغوت را دارد و از نور به ظلمات وارد شدن،و کافران تا همیشه اصحاب دوزخند.

 

انسان ها ممکن است هر یک از رفتار زیر را داشته باشند(در ذیل اشاره به رفتارهایی که ممکن است انسان ها داشته باشند می شود و برای فهمیدن بیشتر مطالعه ی منابع و کتاب های معتبر لازم می باشد.):

-رفتار مطابق اراده ی الهی:انجام کارها مطابق اراده ی الهی در نظم و استحکام جهان هستی قرار دارد،عین سعادت و رضایتمندی در پرتو نور الهی است،کمترین نقصی و احساس کمبودی در انسان ها وقتی مطابق اراده ی الهی رفتار کنند نخواهد بود.

-در معرض نفی اراده ی الهی توام با پناه بردن به خداوند:موقعی که انسان در معرض گناه قرار گرفت و حتی خواست آن گناه را انجام دهد،به خداوند متعال پناه ببرد--آن هم نه به طور صوری بلکه با ایمان به خداوند که او اعمال را می بیند و احاطه کامل دارد.چراکه در این حالت انسان از گناه منصرف می شود.

-نفی اراده ی الهی از روی غفلت:نادانسته نسبت به اراده ی الهی کوتاهی کند،از اراده ی الهی غافل باشد.که بایستی توبه و جبران کند.

-نفی اراده ی الهی دانسته در برخی کارهایش:برخی واجبات را رعایت نمی کند.یا به میزانی حق الناس را رعایت نمی کند.اگر در جهت توبه و جبران اقدام نکند به میزان اعمال دانسته که در جهت نفی الهی انجام داده متحمل دوزخ می گردد.

-نفی اراده الهی:انسان های کافر و ظالم که متناسب با کفر و ظلمشان عقوبت دورخ دارند.

 

به طور کلی نفی اراده ی الهی عقوبت دارد و رفتار با اراده ی الهی پاداش.(عقوبت و پاداش).

همانطور که دیده می شود،انسان هایی در مخالفت با اراده الهی و با نفی نظم و استحکام جهان هستی رفتاری دارند،رفتار اینگونه انسان ها مطابق مکر و استکبار است.پیچیدگی در رفتار انسان ها منجر به پیچیدگی در تشخیص اینگونه انسان هاست.چراکه در نظم و استحکام جهان هستی مطابق قرآن کریم مبارزه با این انسان ها وظیفه ی فردی و اجتماعی انسان هایی است که ولایت طاغوت را نمی خواهند و اراده ی الهی را در نظم و استحکام جهان هستی می خواهند."باز با توجه به پیچیدگی رفتار انسان های در ولایت طاغوت که با مکر و استکبار رفتار می کنند،پیچیدگی در تشخیص نظم و استحکام ولایت الهی را داریم."بنابراین دو جبهه مطابق اراده ی الهی مقابل هم هستند:1-جبهه ی طاغوت با رفتار مکر و استکبار.2-جبهه ی اسلام با رفتار نظم و استحکام اراده ی الهی.در نهایت اینطور می شود که الله جبهه ی طاغوت را نفی می کند و الله با جبهه ی اسلام است.جبهه ی اسلام چیزی سوای اراده ی الهی که با سعی و خطا محقق شود نیست و مصادیق جبهه ی اسلام در قرآن است و علم بشر نیست که علم الهی است.جبهه ی طاغوت ناگزیر است مومات نظم جهان هستی را مطابق اراده ی الهی تا رسیدن به عقوبت رعایت کند،ناگزیر است ضمن رعایت مومات اراده الهی،رفتاری با اختیار در نفی اراده ی الهی تا رسیدن به عقوبت داشته باشد.جبهه ی اسلام مکلف است ضمن رعایت مومات اراده ی الهی رفتاری با اختیار مطابق اراده ی الهی تا رسیدن به پاداش داشته باشد.برنامه ی زندگی انسان ها مطابق اراده ی الهی است (دین اسلام) و انسان هایی که از اراده ی الهی فاصله بگیرند در جبهه ی باطل و نابود شدنی وارد می شوند.

آنچه که در رویارویی جبهه ی باطل طاغوت(یزید) مقابل جبهه ی حق اسلام (سیدالشهدا)مشاهده شد!

فقط یکی از جزئیات،آن هم با کوتاهی در وصف:شمر ناگزیر بود آب بخورد تا زنده بماند(رعایت تاثیر آب خوردن برای زنده ماندن)از طرفی شمر با اختیار اراده ی الهی را کاملاً نفی هم کرد و امام حسین(ع) را تشنه لب به شهادت رساند.آیا بابت رعایت آب خوردن برای زنده ماندن که در نظم و استحکام اراده ی الهی است پاداش نگرفته بود؟یک انسان بد کار به تمام مفهوم اراده ی الهی را فقط برای ضربه زدن به اراده ی الهی محقق کرد.دو نکته مهم در این موضوع می باشد:1.این شمر و امثال شمر بوده اند، بدون اینکه اراده ی الهی از آنان منقطع شود مخالفت تمام و آشکار با اراده ی الهی داشته اند،بدیهی است مشخص می گردد اراده ی الهی بر تحقق بدی نیست و دور شدن از اراده ی الهی به تناسب مفهوم بدی را دارد.مفهوم بدی پوشاندن و ظلم به اراده ی الهی(خوبی) به تناسب آن می باشد.شمر به تناسب رفتار برخلاف اراده ی الهی و با توجه به این که در مخالفت با امامت امام حسین(ع) که از سوی خداوند بوده، تمام اراده ی الهی را نقض کرده و عقوبت وی محروم ماندن از تمام موهبت های الهی است چون خودش می خواسته و محاکمه شدن سخت به طور همیشه به خاطر رفتاری که داشته دستاورد شمری است-2.هنگامی که ظلم در مخالفت با اراده ی الهی می شود،علاوه بر اختیار در انجام  دادن یا انجام ندادن ظلم،ظالم به نسبت ظلمی که انجام می دهد آگاهی دارد.شمر و امثال شمر هیچگاه نادان به کارهایی که می کردند نبوده اند.این مسئله ی مهم را امروز هم می بینیم:امثال لشکریان رضا شاه،محمد رضا شاه و صدام حسین کاملاً اگاه بودند که چطور مخالفت با اسلام، و خون ریزی می کنند،چه بسا شخصی که آگاه نباشد نمی تواند مدیریت جنایات را بکند.رژیم صهیونیستی،امریکا،انگلیس،رژیم سعودی،فتنه گرانکاملاً آگاهی دارند که چطور در نقض اراده ی الهی کوشش و رفتار می کنند.وگرنه از مدیریت این ظلم ها،خون ریزی ها  و به استضعاف کشاندن انسان های عالم ناتوان می شدند.موهبت رفتار حر(ع) در حادثه کربلا به خوبی نشان می دهد جبر الهی بر تحقق اینگونه رفتارها نیست،بلکه انسان هایی چون شمر مجبورند محاکمه ی مطابق با اراده ی الهی را بپذیرند تا نظم و استحکام جهان هستی مطابق با اراده ی الهی برقرار بماند.

(انسان هایی که ولایت طاغوت را پذیرفته اند هر جا بر طبق اراده ی الهی رفتار کنند(چیزی شبیه آب خوردن و نفس کشیدن)برای رسیدن به نفی اراده ی الهی است،که این راه گمراهی است و به تناسب گمراهی انسان های طاغوت عقوبت دوزخ را دارند.

انسان هایی که دین اسلام را پذیرفته اند همواره بر طبق اراده ی الهی تکالیفی را انجام می دهند  که برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی است،که این راه هدایت است و به تناسب آن انسان های به مسلمان موهبت های الهی می رسند.

امروز شیعیان در مصیبت اینکه انسان هایی خودشان سیراب بودند و آب را بر اهل بیت پیامبر(ص) بستند مرثیه و سوگواری دارند.آیا خوشحالی در رعایت اینکه شمر آب می خورد هم وجود دارد؟خب شمر ناگزیر بوده آب بخورد و این از آن شمر نیست که شمر با نفی اراده ی الهی به عقوبتی نا ممکن در وصف رسید و در دوزخ همیشگی است.بنابراین عقوبت دوزخ محروم شدن از نظم و استحکام جهان هستی در پرتو اراده ی الهی(ولایت الله) با توجه به میزان رفتار متناقض با اراده ی الهی است.شمر در دوزخ از موهبت های الهی کاملاً محروم است.

این مسائل امروز با روش شمر همخوانی دارد:

-بدیهی است ترور سردار حاج قاسم سلیمانی که برای تحقق اراده ی الهی با طاغوت مبارزه می کرد از بزرگترین مصادیق نفی اراده ی الهی است و هیچ طور قابل ماله کشی نیست و نخواهد بود.

-بدیهی است مکر و استکبار امریکا،اسرائیل،عربستان سعودی،دولت هایی که آن ها را همراهی می کنند از بزرگترین مصادیق نفی اراده ی الهی است.با توجه به وسعت غصب و خون ریزی در فلسطین در معامله قرن با رنگ و لعاب مکرانه چطور در پی ماله کشیدن بر آن همه جنایت و شروع فصل بعدی جنایات می باشند؟بدیهی است محروم کردن انسان ها برای تصمیم گیری در سرنوشت خودشان نفی اراده ی الهی است.

-بدیهی است جبهه ی طاغوت همواره از ابزار نفاق و رنگ آمیزی حیله گرانه اقداماتی در مقابله با اراده ی الهی که همان حکومت اسلامی است استفاده می کند.مطابق اراده ی الهی مفاهیم استمرار و برپایی حکومت اسلامی کاملاً مشخص می باشد و قطعاً هم سو با اراده ی الهی است تمام مسائل مربوط به حکومت اسلامی و سنت های اسلام که قابل تغییر و تحول نیست در قرآن می باشد،لذا از مهمترین دسیسه های پلید جبهه ی طاغوت نفی کلام الله است.معمولاً طاغوت با ابزار نفاق و رنگ آمیزی حیله گرانه حتی از آیات قرآن هم سوء استفاده می کند.کما اینکه عربستان سعودی تا به حال این چنین بوده اما به جهت مسائل کلیدی کاملاً ناتوان بوده است.

-جبهه طاغوت وقتی قرآن را برای ابزار سوء استفاده به میدان نبرد خودش بیاورد کاملاً محکوم به شکست می گردد،بنابراین به طور مقطعی این کار را می کند و سپس اقدامات ظالمانه ی خودش را ظهور می دهد.

هر کتابی که دیده می شود پیشینه ای دارد،نویسنده ی آن معلوم است.قرآن اولین بار که کامل کتابت شده یک برداشت تاریخی دارد و یک برداشت درست!ممکن است برداشت تاریخی با برداشت درست مطابقت کند یا نکند.این که اولین انسانی که قرآن را در یک کتاب نوشت.

به هر حال اولین انسانی که قرآن را به صورت یک کتاب نوشته چطور بدست آورده و نوشته.قرآن کلام الله است که به پیامبر اسلام(ص) توسط جبرئیل وحی شده است.مطابق با قرآن کریم فرشته ی جبرئیل مامور وحی کلام الله به پیامبر(ص) بوده است.پس از تکمیل وحی امیر المومنین علی بن ابی طالب(ع) اولین کتابت از قرآن را انجام می دهد.امیر المومنین(ع) بعد از پیامبر(ص) امامت حکومت اسلامی را بر عهده دارد و پس از رحلت پیامبر(ص) مکر و استکباری که حکومت اسلامی را نفی می کرد اقدامات تازه ای را انجام داد.(حکومت اسلامی به امامت پیامبر(ص) در دوره حیاتشان با این مکر و استکبار مبارزه می کرد)اقدامات مکر و استکبار درست موقع رحلت شهادت گونه ی پیامبر(ص) سوء استفاده کرد و امامت امیرالموءمنین علی بن ابی طالب(ع) را نفی نمود،حال آنکه اراده ی الهی بر این امامت بوده است و جبهه ی مکر و استکبار با تحمیل حوادث ناگوار بدعت فوق العاده بزرگی در مقابل حکومت اسلامی پدید آورد.که شخص ابوبکر با هم پیمانانی که داشت مسئول این ابداع ناگوار می باشد.ابوبکر شخصی بود که هنگام تعقیب دشمنان پیامبر(ص) ایشان را همراهی می کرد که به همراه پیامبر(ص) در غار حراء پنهان می شود و با اعجاز و اراده ی الهی تار عنکبوت بر دهانه ی غار بسته می شود،که دشمنان پیامبر(ص) با رسیدن به غار و مشاهده ی تار عنکبوت که دهانه ی غار را پوشانده بود از رفتن به داخل غار منصرف می شوند و پیامبر(ص) با این امداد الهی از شر دشمنان رهایی می یابند.در واقع وضعیت طوری بوده که ابوبکر در چنین شرایط سختی پیامبر(ص) را همراهی کرد و در واقع مقام بسیار نزدیک محسوب می شد.از طرفی ابوبکر با همکاری اشخاصی دیگر ابداع ناگوار در نفی حکومت اسلامی پدید آورد.مسائل هوای نفسانی و شیطانی،نفاق،حیله،استفاده از دشمنان بیرون از حکومت اسلامی(که شکل پیشرفته ی آن دشمنان صهیونیست یهودی الآن می باشد)آن هم مطابق با قرآن کریم قابل تامل است.دوران پیامبر اسلام(ص) را دوران صدر اسلام و این بدعت را از اتصال به اسلام خارج می دانیم.مهمترین مسئله در وقت بدعت یکی این بود که ابداع مهندسی شده به قدری حیله گرانه و حرفه ای بود و چنان تمام مملکت اسلامی را در اختیار خودشان گرفتند که گویا دین همین است.مذهب سنی و شیعه با بدعت ابوبکر در اسلام پدید آمد،آن هایی که توان پیوستن به علی(ع) را داشتند مذهب شیعه و آن هایی که نداشتند سنی مذهب شدند.یعنی علاوه بر همراهی مکر و استکبار در نفی حکومت اسلامی با ابزار بدعت آفرینی،سنی مذهب هایی هم بودند که برای انجام امورات دین پیامبر(ص) در این بدعت،ناخواسته و یا خواسته وارد شدند.آنان که با میل به نفی حکومت اسلامی وارد این بدعت شدند حساب جداگانه ای با آنان که ناخواسته وارد این بدعت شده اند دارند(شکل پیشرفته ی کسانی که با میل به نفی حکومت اسلامی در بدعت وارد شدند امروز با سردمداری سعودی ها می باشند،و مصادیق به روز کسانی که ناخواسته وارد این بدعت شده اند کسانی هستند که سنی مذهب اند و خواستار حکومت اسلامی مطابق قرآن و اهل بیت(ع) چراکه هم شیعه و هم سنی تمامی آیات قرآن را قبول دارند و  آیه ی:انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا از قرآن را می پذیرند وممکن است در تفسیر آیه تفاوت داشته باشند.)

خب معلوم می شود اگر شخصی سنی مذهب باشد ابوبکر را به عنوان خلیفه ی اول پس از پیامبر(ص) پذیرفته و نداشتن این عقیده در سنی مذهب کفر محسوب می شود،اگر شخصی شیعه مذهب باشد علی(ع) را به عنوان امام اول پس از پیامبر(ص) پذیرفته و نداشتن این عقیده در شیعه مذهب کفر محسوب می شود.اگر گفته شود هر دو عفیده اشتباه می کند گفته ای است که دین اسلام را کاملاً نفی می کند.چرا که دین اسلام فقط دو مذهب شیعه و سنی دارد و تا رفع این اختلاف عقیده،همین دو مذهب را خواهد داشت(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً)رفع اختلاف به یک طرف شیعه یا سنی منجر می شود،یعنی برای اشخاصی که ظرفیت مباحثه را دارند اگر شیعه درست باشد پس از رفع اختلاف سنی شیعه می شود و اگر سنی درست باشد پس از رفع اختلاف شیعه سنی می شود.برای آنان که در مذهب شیعه یا سنی ظرفیت مباحثه ندارند همچنان که افزودن بر ظرفیت مباحثه می بایست تداوم داشته باشد احتیاج پذیرفتن عقیده ی دیگری نیست و باید گفت مشکل ساز هم می باشد بلکه غلط است.همچنین درست است که هم شیعه و سنی به سبب وظیفه ای که در اسلام برای خود می پذیرند در این ظرفیت افزایی تلاش کنند،اما با مراجعه به قرآن هم می توان بدون برداشت به رای مذهب درست را تشخیص داد.با توجه به بدعتی که ابوبکر مقابل حکومت اسلامی آورد و این در مذهب سنی کاملاً مشهود و پذیرفته شده می باشد به طوری که شیعه و سنی این را کاملاً فهمیده اند لذا قطعیت مذهب شیعه اثبات می گردد و این در صورتی است که همگان از شیعه و سنی این را خوب بفهمند.نه فقط مسلمان شیعه و سنی بلکه مسیحی و هر انسان آزاده که برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کند و همانطور هم از دنیا برود در نهایت مسلمان از دنیا رفته است.این هم نمی شود شخص یا اشخاصی برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کنند اما محتوای رفتار کافرانه یا کافرانه ظالمانه داشته باشند.

اولین قدم مهمترین قدم هم هست اولین قدم این است که انسان در پی یافتن درستی یا همان حق باشد،قرآن کریم تمام موارد درست و مطابق حق را برای زندگی انسان دارد.خب انسان قرآن را برای یافتن حق بخواند.یک جای قرآن چیزی آورده نشده که جای دیگرش نفی شده باشد.کما اینکه تجویزهای ما انسان ها ممکن است اینطور باشد.اما قرآن کلام خداوند است و انسان وقتی آن را خوب بخواند متوجه خداوند می شود.در قرآن خداوند،دین کامل اسلام،پیامبر گرامی اسلام(ص).معصومین(ع)با اعجاز معرفی می شود.دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی الله(خداوند)عاجزند.دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی کامل بودن دین اسلام عاجزند،دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی پیامبر گرامی اسلام(محمد(ص))عاجزند،دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی معصومین(ع)(انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)عاجزند.هم محتوای قرآن معجزه است و هم این محتوا از موقع وحی شدن به پیامبر(ص) کلمه ای تغییر نداشته است و تغییر در آن ممکن نیست.هر محتوایی که برای مشخص کردن درستی و حق پدید آمده باشد با گذر زمان تغییر داشته اما قرآن تغییر نداشته.یا هر محتوایی تحریف شده اما قرآن کلمه ای تحریف نشده.در قرآن کریم این مسئله مطرح شده که تحریف ناپذیر است.چه بسا کسانی مخالف قرآن که داعیه دانشمندی دارند نمی توانند حداقل تحریفی در قرآن لحاظ کنند.یعنی هم نمی توانند قرآن را کلمه ای تغییر دهند و هم نمی توانند مثل قرآن کلمه ای پدید آورند.

هر کلمه از هر آیه در قرآن در نظم جهان هستی و مطابق اراده الهی است.دیگران که اراده ی الهی را نفی می کنند،نظم جهان هستی را نفی می کنند و کلمه ای بیرون از نظم جهان هستی و اراده ی الهی نیست که پدید بیاورند.دیگران که ارده ی الهی و نظم جهان هستی را نفی می کنند،اراده ی الهی و نظم جهان هستی بر آن ها احاطه کامل دارد و برای استحکام نظم جهان هستی مطابق اراده ی الهی عقوبت می بینند.

انسان وقتی متوجه معجزه بودن قرآن می شود.در پی یافتن پدید آورنده ی آیات قرآن می شود،با توجه به این که هر چه در قرآن هست منظم و مستحکم می باشد و آموزه های آن انسان را سیراب می کند دیگر احتیاجی به رسیدن به محتوایی کامل تر نمی بیند و بخاطر این است که قرآن کامل ترین محتواست.با خواندن و تفکر در قرآن(کاملترین محتوا) متوجه می شود قرآن کلام الله است که به پیامبر اسلام(ص) توسط جبرئیل وحی شده است.بسیاری از پیامبران و اولیای الهی با ذکر نام در قرآن آورده شده که از این کلام نورانی فهمیده می شود تمامی آنان به پیامبر اسلام(ص) ایمان دارند.

انسان متوجه می شود: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ اَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ اعجاز این کلام نورانی ولایت را مطابق اراده ی الهی مسجل می کند.امیرالمومنین علی(ع) در حال رکوع نماز زکات می دهند.پس بعد از پیامبر اسلام(ص) علی بن ابی طالب(ع) بر مسلمانان ولایت دارند.

متوجه می شود: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا

همان طور که از قرآن انسان می فهمد پیامبر اسلام(ص) معصوم است،از آیه ی بالا متوجه می شویم اهل بیت پیامبر(ص)که با علی(ع) نسبت دارند معصومند.چراکه آیات قرآن همدیگر را تایید می کنند.

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً

با توجه به آیه بالا ولایت الله،رسول الله و اولی الامر مسجل می گردد.

به عقیده ی شیعیان اولی الامر امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه(س) می باشند.

در عقیده اهل سنت تفاوت برداشت وجود دارد.

همچنین در عقیده ی شیعیان وم عصمت را از آیه  انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا می توان دریافت.

تا اینجا عقیده اصلی در شیعه مشخص می شود.اما باید پذیرفت عقیده ی ولایت فقیه به طور محکم در شیعه آمده است و برای فهمیدن درستی آن بهترین راه مراجعه به قرآن می باشد.

از کلام الله متوجه می شویم پس از رسالت پیامبر اسلام(ص) برپایی و استمرار حکومت اسلامی تکلیف شده است،همجنین می فهمیم دین اسلام آخرین و کامل ترین دین است که باید اجرا شود.می فهمیم هیچ مفهوم توقف برای حکومت اسلامی وجود ندارد،در عقیده شیعیان این مهم یعنی تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر اسلام(ص) در صدر اسلام انجام پذیرفت و پس از رحلت شهادت گونه ی ایشان مسئله ی خلافت در اسلام مطرح شد که در قرآن هیچ مصداقی ندارد(چراکه خلافت جامعه اسلامی که توام با امامت نباشد و نفی آیه تطهیر یا نفی قرآن را داشته باشد مطرود است،بنابراین مطابق قرآن جایگاه خلافت سوای امامت هیچ مصداقی ندارد)کما اینکه پیامبر(ص) پس از رحلت امتش را به حال خود نگذاشته و قرآن مستحکم و منظم این موضوع را نشان می دهد.ظلمی که بر امت اسلام روا داشته شد و شیعه و سنی را به رنج انداخت،بنابراین پس از پیامبر(ص)دوازده امام معصوم(ع)بر مسلمانان ولایت داشته اند و برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کرده اند.به خاطر رنج ها و شهادت های امامان معصوم(ع) امام دوازدهم حضرت ولی عصر(عج) به اذن الهی غایب شدند تا از دسترس توطئه دور باشند،از آنجایی که ماموریت ایشان تشکیل حکومت اسلامی حضرت رسول الله(ص) است تا برپایی حکومت اسلامی تلاش می کنند تا در موقع مشخص به اذن الهی ظهور کنند.دو نکته مهم اینکه 1-استمرار حکومت اسلامی از قرآن فهمیده می شود و مخالفت ها پس از رحلت شهادت گونه ی پیامبر اسلام(ص)چرا که هم اکنون حکومت اسلامی با ولایت معصوم(ع)به طور محرز دیده نمی شود.2-قطعیت تلاش اولی امر مسلمانان برای استمرار حکومت اسلامی بعد از پیامبر(ص) تاکنون چراکه در قرآن بعد از پیامبر(ص) اطاعت اولی الامر مسلمانان لازم می باشد.از طرفی اولی الامر بعد از پیامبر(ص) مطابق آموزه های قرآن باشد و مطابق آموزه های قرآن برای استمرار حکومت اسلامی که با اراده ی الهی است تلاش کند.

حال فهمیدیم که قرآن کلام الله است و دیگران در نقض اعجاز قرآن هیچ توانی نداشته،ندارند و نخواهند داشت.از گذشته تا به حال نداشته اند،اکنون هم ندارند،در اثبات اینکه آینده هم نخواهند داشت از قرآن می فهمیم.قرآن تا همین الان مسیر درست زندگی انسان را نشان داده و هیچ تحریفی و تغییری نداشته،مسیری را که به آینده متصل است و دیگران که در نفی قرآن تلاش کنند بدون تردید این مسیر را از ابتدا نفی می کنند مسیر برای آنان ابتر می ماند و مسیر درست آینده را نمی فهمند،بنابراین مسیر درست در تمام اعصار آینده در قرآن هست و دیگران هیچ توانی در مقابل این اعجاز ندارند.

در این نوشته بنا بر این نیست که برای جانبداری از مذهب شیعه یا ولایت فقیه خود رایی شود،در اینجا تحلیل از قرآن به اندازه ی توان و برای رضایت الهی است.اهل تسنن هم نوشته های ارزشمندی دارد که می توان آنها را خواند به هر حال فهمیدن مسئله ی درست و مستحکم حق انسانی است که می خواهد راه درست را مطابق اراده ی الهی بفهمد و در آن مسیر باشد.بنابراین در این نوشته تحلیل به گونه ای است که اهل تسنن را به مثابه ی یک پیکر از اسلام دانسته و تفاوتی قائل نمی شود.مسئله در شیعه براین است که حکومت اسلامی مطابق آموزه ی قرآن توسط پیامبر اسلام(ص) تشکیل شد و بدون وقفه باید استمرار می یافت.شیعه عقیده دارد تا الان در پرتو امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س)و اولیای الهی مورد تایید معصومین(ع)  حکومت اسلامی به سختی و با هجمه برای امت اسلام محقق بوده و از طرفی مسئله ی خلافت اسلامی که امامت معصوم(ع) را ندارد در آموزه های قرآن نیست.

ولایت فقیه:

برای فهمیدن درست بودن یا نادرست بودن ولایت فقیه از قرآن استناد می کنیم:

کلام الله و مهجزه بودن قرآن.ولایت الله و رسول الله(ص) در قرآن آمده.تشکیل حکومت اسلامی.استمرار حکومت اسلامی از قرآن فهمیده می شود.ولایت اولی الامر در قرآن به صراحت آمده.از آیه تطهیر تائید می شود اهل بیت پیامبر(ص) معصومند.

آیه تطهیر برای اهل بیت پیامبر(ص) است/معصوم بودن پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان

آیه اولی الامر ولایت اولیای امر را علاوه بر ولایت الله و رسول الله توصیه می کند.

آیه ولایت،مشخصات اولی الامر را به صراحت مسجل می کند.

اگر انسان بدون جانبداری هم این سه آیه را بفهمد ولایت را فهمیده،معلوم شد اهل بیت پیامبر(ص) معصومین(ع) هستند.معلوم شد یکی از معصومین(ع) در رکوع نماز زکات بدهد مصداق کلی برای آنان دارد و معلوم شد اطلاعت اولی امر با اطاعت الله،رسول الله لازم است.اهل بیت پیامبر(ص) کاملاً مشخص است و از سوره ی کوثر مشخص می گردد.اعجاز قرآن اینطور است که تا هم اکنون تمام رویدادهای جهان هستی را به نحو احسن تاویل نموده.کوثر را اینطور آورده و این چنین حوادثی را دیده ایم که عظمت خاندان اهل بیت(ع) در گمنامی و معجزه  است و وقتی قرآن را می خوانیم چنان ما را به این عشق بازی تمام نشدنی می آورد که مفهوم همه هستی همین است.آیا می شود با یک محاسبه ساده و بدون دغدغه نظم جهان هستی را فهمید؟اراده ی الهی بر این است که این طور نشود، مطابق سیره ی قرآن لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ بقره(256)

بنابراین همواره عُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ را باید فهمید و به مفهوم درست زندگی رسید.این حدیث را هم می شود فهمید:

إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی‏

وقتی از قرآن فهمیدیم که استمرار تشکیل حکومت اسلامی تردید ناپذیر است،باید برای اراده ی الهی مطابق ولایت رسول الله(ص) در این مهم تلاش کنیم،حال با توجه به قرآن وضعیت الان را تحلیل کنیم،امام خمینی(ره) با همراهی شهیدان و اولیاء این موهبت الهی را مستحکم ساخت و برای محرز ساختن استمرار حکومت اسلامی تا ظهور امام زمان(عج)تلاش کرد و تمام تلاش های شهیدان و اولیای الهی برای رسیدن به دوران امام خمینی(ره) بوده است.حکومتی هم سو با حکومت اسلامی تشکیل داد که به ظهور امام زمان(عج) برسد.بنابراین قرآن ایشان را تایید می کند،قرآن اگر امام را نفی کند طاغوت را تائید می کند؟امام محققاً با همراهی شهیدان و اولیاء الله در مسیر اراده الهی قرار گرفت.و ما در حق ایشان کوتاهی می کنیم اگر در پی محتوای دیگری باشیم،همان طور که صدر اسلام شد

در رابطه با مقام معظم رهبری آیا ایشان در دوران امام کمترین گرایشی به طاغوت داشت؟نداشت!آیا ایشان بعد از امام گرایش به طاغوت دارد؟می بینیم که نه.در زمان امام هم توطئه ها بود که ظلم ها بشود،بعد گفته شود مگر امام خمینی نیست چرا کاری نمی کند؟مسئله دشمنی تا حدی است که امام معصوم(عج) برای مصون ماندن از گزند دشمنی غایب از دیده هاست و ظهور ایشان به اراده ی الهی محقق می شود.بنابراین به استناد سفارش امام خمینی مامور به وظیفه ایم نه نتیجه.وظیفه ی مسلمانان اطاعت از مقام معظم رهبری امام ای است.

خلاصه:جهان هستی توسط خداوند منظم و مستحکم آفریده شده است و مقدرات اراده ی الهی درجهان هستی مطابق با حکومت اسلامی است.مطابق قرآن کریم تشکیل و استمرار حکومت اسلامی توسط پیامبر اسلام(ص) کاملاً مشخص شده است و نظم و استحکام در ولایت الهی در آیه ی یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً  دیده می شود،اطاعت از الله و اطاعت از رسول الله و اطاعت از اولی الامر.

اولی الامر دوازده امام معصوم(ع)حضرت فاطمه(س) و در حال حاضر که امام زمان(عج) به اراده ی الهی از نظرها غایب می باشند ولایت فقیه می باشد.حکومت اسلامی بر مسلمانان راه درست ولایت را در هر شرایط سختی نشان می دهد،در نظم ولایت،ولایت الله،رسول الله،معصومین(ع) تا امام زمان(عج)،ولایت فقیه و ولایت برخی مومنین و مومنات بر برخی مومنین و مومنات مطابق قرآن کریم.تمام این ها در طول ولایت الله است.

تردیدی نیست که ولایت امام زمان(عج) به ولایت رسول الله(ص) متصل می باشد و ولایت برخی مومنین و مومنات مطابق قرآن کریم،به یکدیگر متصل بوده و از طریق ولایت فقیه به ولایت امام زمان(عج) متصل می گردد.مومن ترین مسلمان در گفتار و رفتار متصل به امام زمان(عج) می باشد و  امام خمینی مومن ترین مسلمان بود که این موهبت الهی را مستحکم می کند کما اینکه در دوران گذشته که موهبت انقلاب اسلامی نصیب مسلمانان نشده بود هم یک مومن ترین وجود داشته،در دوران طاغوت رضاخانی شهید مدرس بود که فرمود ت ما عین دیانت ماست.و این چیزی بود که رضاخان و رجال ی رضاخان نمی خواستند.پس از انقلاب اسلامی همینطور رجال ی با تفکر پنهان یا مشهود جدایی دین از ت آمد و شد داشته اند،مهمترین مسئله این است که حکومت اسلامی افول یا ضعف ندارد اگر انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی سیر ولایت فقیه را در اتصال به امام زمان(عج) استحکام بخشید و این موهبت الهی نصیب مسلمانان گشت افول یا ضعف نخواهد داشت.مسئله ای که در صدر اسلام به بدعت واقع شد مورد خواست خواص و سردمداران جبهه ی باطل بود آنان می خواستند در شیوه ای مغایر با اسلام باشند و آنچه را می خواستند دیدند.اما امروز مسئله ای که درست پدید آمده سوای معماری بدعت گونه یا معماری یک گفتمان توسط بشر می باشد،خواست الهی برای استمرار حکومت اسلامی در قرآن و سیره ی اهل بیت(ع) می باشد.امام خمینی معمار انقلاب اسلامی مطابق خواست الهی است،مسلمانی که از جانب خداوند مقام ولایت را بر عهده می گیرد،و این مقام ولایت متصل به امام زمان(عج) است و از فقه امامت می باشد.لذا مقام معظم رهبری امام ای توسط امام خمینی(ره)متصل به امام زمان(عج) می باشد و این سوای اراده ی بشری یا خواست خواص و اینگونه موارد است.


 

 دین زنده ز خونت شده یا حسین(ع)

                                                   تا وقت ظهوری به مهیا حسین(ع)

 خون بار شده عالم  معنی  هماره

                                                  هر سجده به تربت شده ذره دوباره

هر ذره ی تو تار وجودست حسین(ع)

                                                 هم پود وجودی و تویی نور به عین

 ای پود دلم مشق به تارم همه سان

                                                هم تار دلم عشق به پودم  برسان

 مهلت که تمامش به تباهی شده هین                                             هین(خوار و ضعیف)

                                               دل را بکشان در ره عشقت شه دین

 چون دور شوم از حرمت کور شوم

                                              دل را بکنم چون حرمت شور شوم

در دل که نگاهت بتپد  ناز صفا

                                             حاصل زنگاهت بشود کور شفا

 

 

 


به عشقت جان و دل می پایم

                              به نورت بر دلم می سایم

که نورت راست خواهش بر دل

                                که نورت را رسانش بر دل                       

ز نورت تا رسانش بر دل

                              ز دل در نور تو شد جایم

 

 

 


چون عشق علی(ع) در دلمان هست.

                                                             سید علی ای رهبرمان هست.

هر بار گذشتیم ز مکافات!

                                                             این بار گذر هم رهمان هست.

ایران حرمی شد که بدانیم.

                                                             ایمان به هر جای جهان هست.

ساکت شو حرامی که خرفتی

                                                             سرباز علی(ع) در برمان هست.

هر ضربه ی خصمی به خودش بود

                                                             آری که شهادت به زمان هست.

هر طور که مکرت ز شقاوت

                                                             باری که شهامت به نهان هست.

 


ای آب گلم  در پی نورت

                                             خواهش ز وجودم به ظهورت

من میوه ی کالی به حضورت

                                             در طعنه ی ناهی به عبورت

افتاده منم در ره روحت

                                             سیرت به تو هم با تو به صورت

ای آب گلم نغمه ی هستی

                                             خواهش ز دلم قلب صبورت

در این شب هجران شهادت

                                             ی برسان دل به حضورت

آن همی بخت به دل شد

                                              وقتی دل  آسوده  به تورت

                                


هشدار کرونا به جهان است

                                                  گویا که به هشدار نهان است

ویروس کرونا ز پلیدی است

                                                  از همره دامان سعودی است

 

 

 

شک بر چه سزاوار که این بار تنیدند

                                                       از هول حلیمی و به دیگی که رسیدند

شک بر چه که دین از کفشان رفت

                                                       آیا دل ما را که شکستند،شنیدند؟

(ویروس کرونا به خوبی نشون می ده از پلیدی و زور گویی مستکبرانی همچون دولت های امریکا؛غرب، سعودی،صهیونیست و امثالشون به غیر از بیماری و کمبود و در نهایت از بین رفتن و هتک شدن چیزی به عالم نمی رسه،با دهن کجی از فتنه،تکفیر و معامله قرن حمایت می کنن.می خواستند جنگ بیولوژیک راه بندازن از هول حلیم افتادن تو دیگ.بنابراین کسانی که دست آویز شبکه های ماهواره ای معاند شدن شک نکنن به همون اندازه که دل هر مسلمان و مردم دنیا را می شکنن همراه اربابانشون دین از کف دادن!

 

 

 


چون عشق علی(ع) در دلمان هست.

                                                             سید علی ای رهبرمان هست.

هر بار گذشتیم ز مکافات!

                                                             این بار گذر هم رهمان هست.

ایران حرمی شد که بدانیم.

                                                             ایمان به هر جای جهان هست.

ساکت شو حرامی که خرفتی

                                                             سرباز علی(ع) در برمان هست.

هر ضربه ی خصمی به خودش بود

                                                             آری که شهادت به زمان هست.

هر طور که مکرت ز شقاوت

                                                             باری که شهامت به نهان هست.

 


به عشقت جان و دل می پایم

                              به نورت بر دلم می سایم

که نورت راست خواهش بر دل

                                که نورت را رسانش بر دل                       

ز نورت تا رسانش بر دل

                              ز دل در نور تو شد جایم

 

 

 

 

یادتان باشد!

 

دهه ی اخیر یک دهه خفت بار برای کسانی شد که پیش از فتنه ی 88 چه در داخل ایران و چه خارج از آن توطئه ی تغییرات نا شدنی داشتند.آنهایی که به حرص پست و مقام،به حرص شهوات تمام نشدنی شان. بساط فتنه را توجیه می کردند.بلکه سر عقل بیایند و منافع اسلام و مسلمین را برای مسائل پوچ و خسارت آور خرج نکنند که هیچ وقت منافع اسلام و مسلمین برای آن مسائل پوچ خرج نمی شود و همانطور که تا به حال کارهایشان حبط شده،همچنان حبط می شود و خواهد شد.بنابراین یادشان باشد که قبل از وقوع فتنه حامی آن بودند،هرچند موقع فتنه کج مریض دارانه بودند!،یادشان باشد که مدت ها تداعی جامی از زهر در پهنه ی تحولات بودند،بنابراین امام(ره) که عنوان جام زهر را بکار برد برای مصون ماندن مسلمانان بود تا سر سپردگی به نامسلمانی نشود.چه بسا عوامل جام زهر کوتاه نیامدند و در فتنه جنبیدند.کوتاهی ها و خسارت بسیار بود،در مقابل تحولات بیشتر از آن خسارت ها!یک شاخصه ی این افراد گرایش ماهرانه به غرب و امریکاست که به حداقل روابط درست با مردم این کشورها هم خسارت می زند،چراکه رابطه دولت مستضعف با دولت مستکبر شدنی نبوده و نیست.تا این که رسید به کرونا،حضور امریکای طلب کار با شاخصه ی جاسوسی در تمامی مسائل اجتماعی،نظامی،پژشکی،انسانیدر منطقه ی خاورمیانه!منجر شد ویروسی با خاصیت رکود آوری و ترس ساخته شود،که همان طور که مشاهده می شود این طور مسائل کاملاً ناکام مانده و 1-ناتوانی در این جنگ بیولوژیک مشخص شد،چون امریکا توان مقابله با این ویروس را ندارد.2-امریکا و همکارانش که با او این کار پوچ را کردند در معرض خطرات جدی تری از این ویروس می باشند و اگر این کارها را ادامه بدهند بدترین بحران ها را از آن خودشان می کنند.3-اصل باقی ماندن نسل انسان ها خصوصاً انسان های درستکار براین است که از حوادث مخرب مشهود گرفته تا غافلگیرانه با رعایت احتیاط عبور کنند و پیشرفته تر شوند.برای بقای نسل ناچار کسانی که حوادث مخرب را باعث شده اند در معرض خطرات جدی تر هستند،چراکه اصل بقای نسل را نادیده گرفته اند.بنابراین کشته شدن انسان های بیگناه از شاخصه های نسل کشی های مسبوق به سابقه ی غربی-امریکایی است.یا نوعی برانگیختگی بر اثر همان اثرات مخرب با ماهیت نوین است.

به هر حال کاملاً مشخص است که این ویروس شباهت به ماهیت مخرب دولت امریکا و همکارانش دارد و در ساده ترین حالت اگر فرض کنیم خود به خود ساخته شده!باز هم ماهیت مخرب دولت امریکا و همکارانش اوضاع را مخرب تر کرده که این خطر جدی برای دولت امریکا و همکارانش خواهد بود.بنابراین در هرجای دنیا انسان هایی که هنوز دغدغه ی صحت غربگرایی و امریکا خواهی دارند و می خواهند این دغدغه را به بساط مردم بیاورند تا هم اکنون را به یاد داشته باشند و فردا در روز روشن خودشان را خوب وارسی کنند تا ببینند این قدر تظاهر به اسلام کردند،آثار مسلمانی در آنان بوده؟

 

یادتان باشد که حامی،قبل فتنه بودید!

                                                                        یادتان باشد به جامی،زهر پهنه بودید!

پهنه ای از زهر هم اکنون کرونایی است.

                                                                        روز فردا ریزتر بینید ، ختنه بودید؟

 

 

 


قسم هایی ز قاسم ها رسیده

                                                  که قاسم(ع)بر شهادت ها دمیده

قسم قاسم سلیمانی ز خونت

                                                   شهادت ها  نفس از ظلم بریده

-------------------------------------------------------------------------------

 

قسم قاسم(ع) قیامت ها به راه است

                                             شهادت ها به راهت هم گواه است

قسیم النار و الجنه علی(ع) وار

                                             شهادت ها اشارت بر پگاه است

---------------------------------------------------------------------------------

در اربعین صبحی به خون می گریم

                                           این اربعین زهرا(س)نشان با مریم(ع)

شاید ز خون شالوده بر هستی شده

                                            در بحر خونین می شود ، هم در یم

-------------------------------------------------------

مرگ،می میری ترامپ در تباهی

                                      پیش مرگت را سزاست نحس جاهی

قرن،قرنی با تو نیست ای حرامی

                                      پیش مرگت چون شتافت مکر واهی

 

 


 

ضمن تقدیر از پرستاران و همراهان مقابله با کرونا و هرگونه پلیدی و نحسی:

زینب(س) غم تابان ، مه آیت.

                                                        زینب(س) ! به زمان صبر ولایت .

زینب(س)!،غم دل با تو بگوید.

                                                       زینب(س)که علی(ع)وقت شکایت                                             

زینب(س) تب  مانا  به  امامت.

                                                       زینب(س) ره  ایمان  به درایت .


 

 

 


هشدار کرونا به جهان است

                                                  گویا که به هشدار نهان است

ویروس کرونا ز پلیدی است

                                                  از همره دامان سعودی است

 

 

 

شک بر چه سزاوار که این بار تنیدند

                                                       از هول حلیمی و به دیگی که رسیدند

شک بر چه که دین از کفشان رفت

                                                       آیا دل ما را که شکستند،شنیدند؟

 

انگلیسی ، دولتی بی محتوایی ! است

                                                              زهر کینی ، آخرش را در چرایی ! است

نفس بد خو در شمارش ها فتاده سخت

                                                             روز بد خو شب به شب یاوه سرایی است

 

(ویروس کرونا به خوبی نشون می ده از پلیدی و زور گویی مستکبرانی همچون دولت های امریکا؛غرب، سعودی،صهیونیست و امثالشون به غیر از بیماری و کمبود و در نهایت از بین رفتن و هتک شدن چیزی به عالم نمی رسه،با دهن کجی از فتنه،تکفیر و معامله قرن حمایت می کنن.می خواستند جنگ بیولوژیک راه بندازن از هول حلیم افتادن تو دیگ.بنابراین کسانی که دست آویز شبکه های ماهواره ای معاند شدن شک نکنن به همون اندازه که دل هر مسلمان و مردم دنیا را می شکنن همراه اربابانشون دین از کف دادن!

 

 

 


 

برای مادرم:

زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)

                                                                 پشت در من سوختم ، دل بی واهمه

صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده

                                                                 خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.


 

        

برای شهیدان:

عالم ز جفا هرزه نگردید

                                                    دشمن ره معنا که نفهمید

ظاهر که به دین شد ره خلعت

                                                    جاهل ز قفا زهر گوهر دید

شهدی ز شهادت دم هستی

                                                    از پیکر قاسم(ع)همه بارید

قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟

                                                     در راه خدایم و چه خندید!

هم سال تو شد دل به شفایت!

                                                     در باغ شهادت گل تن چید./

    

 

                               

حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند

                                                          زینب(س) به شکایت چه سوزاند

حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟

                                                          باور ز خدایم ، که به جا ماند!

 


تقدیم به امام کاظم(ع):

هر روز به غم شد،که به دیروز سر شد

                                                                        نو روز به غم شد، که خرامان به در شد

موسی بن جعفر(ع)که در حصر امامت

                                                                        هم محور هستی و به شیعه سپر شد.

 

تقدیم به مادران شهید،همسران شهید و مادرانی که مسئولیت زندگی را به سختی بر دوش می کشند:

مادر به کجایی؟دم نو روز به این غم

                                                                        چون حصر جوانی که به داغی ز پسر شد

بابا به کجایی ؟دم نوروز به این غم

                                                                        در ماتم مادر! به جوانی چو پدر شد!

تقدیم به پرستاران و کادر درمانی که در مبارزه با بیماری سختی های فراوان را متحمل شده اند:

زینب(س) که پرستار امامت به شهامت

                                                                             مرهم به پرستار رسان دخت امامت

از رنج امامت که رسیدی به شهادت

                                                                             در رنج،شفایت بشود سوی سلامت

 

 

 

 


 

برای مادرم:

زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)

                                                                 پشت در من سوختم ، دل بی واهمه

صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده

                                                                 خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.


 

        

برای شهیدان:

عالم ز جفا هرزه نگردید

                                                    دشمن ره معنا که نفهمید

ظاهر که به دین شد ره خلعت

                                                    جاهل ز قفا زهر گوهر دید

شهدی ز شهادت دم هستی

                                                    از پیکر قاسم(ع)همه بارید

قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟

                                                     یاور به خدایم و چه خندید!

هم سال تو شد دل به شفایت!

                                                     در باغ شهادت گل تن چید./

    

 

                               

حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند

                                                          زینب(س) به شکایت چه سوزاند

حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟

                                                          باور ز خدایم ، که به جا ماند!

 


عیدی که به آن هست محمد(ص) به رسالت

                                                                                        عاری و سلامت همه عالم ز جهالت

جهلی که دوباره بشود ورطه ی شیطان

                                                                                        از نفس هوایی به سرابی ز بطالت

از بیخ برون گشت اساسش و نماند

                                                                                        نابود! شود مکر ، ز پژواک عدالت

پرچم برسد دست امامت به ولایت

                                                                                       مهدی(عج)شده از آل علی(ع) پور رسالت

با مبعث نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم،سلامت عالم بشریت در برابر رذالت های جاهلانه تضمین شد و مشخص گردید اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت است.لذا دشمنی ها با اسلام در ورطه ی شیطان و هوای نفس است و هر کدام از دشمنی ها به مثابه ی سراب باطلی است که اساس آن از بیخ و بن خارج شده و بر اساس عدالت عاملان این دشمنی ها به همان اندازه دشمنی عقوبت می بینند،تا وقت جاری شدن عدالت در دین اسلام به امامت حضرت مهدی(عج) حوادث گوناگون رخ می دهد که رنج غیبت امام زمان(عج) برای جاری شدن عدالت اسلام بر همگان حادث می گردد،از آنجایی که اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت برپا شده و استحکام یافته است،امامت بر تحولات تا ظهور حضرت مهدی(عج) در چارچوب اسلام است.بنابراین تحولات دین اسلام متوقف در بعثت و دوران نبی اکرم(ص) که صدر اسلام است نمی باشد بلکه بعثت و حیات طیبه ی نبی اکرم(ص) در تحولات اسلام همیشه وجود دارد و تحولات دین اسلام جاری،ماندگار و همیشگی است.می توانیم بگوییم هم اکنون نبی اکرم(ص)زمامدار امت اسلام است و این مسئله همواره جاری ماندگار و همیشگی است.بنابراین اگر دوران امامت حضرت علی(ع) تا امامت حضرت صاحب امان(عج) مطرح شده است زمامداری پیامبر(ص) در تحولات اسلام و بر امامت امامان معصوم(ع) همواره جاری،ماندگار و همیشگی است.می شود فهمید اسلام روز به روز پیشرفته تر می شود.در دوره ی فعلی امام زمان(عج) در غیبت،امامت امت اسلام را از نبی اکرم(ص) بر عهده دارند و رابطه ی وصف ناشدنی ایشان با امت اسلام توسط ولایت فقیه نشان دهنده ی پیشرفت قابل توجه در دین اسلام می باشد.پیش از به امامت رسیدن امام زمان(عج) جامعه ی اسلام خصوصاً در دوران امام حسن عسگری(ع) با مفهوم دسترسی سخت تر به امام(ع) آشنا شده است و سپس در دوران امامت امام زمان(عج) امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر را درغائب شدن امام زمان(عج) ابتدا در غیبت صغری و با تکامل بیشتر در غیبت کبری  در کارنامه ی خود دارد.از یک طرف شدت دشمنی با امت اسلامی و از یک طرف دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) را می بینیم.مسئله ی مهم این است که اراده ی الهی بر این است که  با شدت روز افزون دشمنی با امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) در پرده ی غیبت محقق شود.و پس از تکامل امت اسلامی امام زمان(عج) طبق اراده ی الهی برای از بین بردن رذایل جاهلانه نفسانی و شیطانی که در مقابل اسلام مدعی شده اند در میان امت اسلامی حاضر می گردند و تمامی خسارت های ناگوار که بر امت اسلامی تحمیل شده رفع می گردد و عدالت در سلامت کامل برقرار می گردد.در حال حاضر جامعه ی اسلامی با دسترسی تکامل یافته امت اسلامی به امام زمان(عج) روز به روز پیشرفته می شود و دسترسی به امام زمان(عج) از طریق ولایت مطلقه ی فقیه جامعه ی اسلامی را مدیریت می کند.و تلاش دشمن برای کشف چگونگی این مهم به تکامل جامعه ی اسلامی و نزدیک شدن ظهور امام زمان(عج) و نابودی دشمنان اسلام و تحقق عدالت منجر می شود.

 

 

 

 

 

 


قسم هایی ز قاسم ها رسیده

                                                  که قاسم(ع)بر شهادت ها دمیده

قسم قاسم سلیمانی ز خونت

                                                   شهادت ها  نفس از ظلم بریده

-------------------------------------------------------------------------------

 

قسم قاسم(ع) قیامت ها به راه است

                                             شهادت ها به راهت هم گواه است

قسیم النار و الجنه علی(ع) وار

                                             شهادت ها اشارت بر پگاه است

---------------------------------------------------------------------------------

در اربعین صبحی به خون می گریم

                                           این اربعین زهرا(س)نشان با مریم(ع)

شاید ز خون شالوده بر هستی شده

                                            در بَرّ خونین می شود ، هم در یم

-------------------------------------------------------

مرگ،می میری ترامپ در تباهی

                                      پیش مرگت را سزاست نحس جاهی

قرن،قرنی با تو نیست ای حرامی

                                      پیش مرگت چون شتافت مکر واهی

 

 


عیدی که به آن هست محمد(ص) به رسالت

                                                                                        عاری و سلامت همه عالم ز جهالت

جهلی که دوباره بشود ورطه ی شیطان

                                                                                        از نفس هوایی به سرابی ز بطالت

از بیخ برون گشت اساسش و نماند

                                                                                        نابود! شود مکر ، ز پژواک عدالت

پرچم برسد دست امامت به ولایت

                                                                                       مهدی(عج)یل از آل علی(ع)پور رسالت

 

با مبعث نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم،سلامت عالم بشریت در برابر رذالت های جاهلانه تضمین شد و مشخص گردید اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت است.لذا دشمنی ها با اسلام در ورطه ی شیطان و هوای نفس است و هر کدام از دشمنی ها به مثابه ی سراب باطلی است که اساس آن از بیخ و بن خارج شده و بر اساس عدالت عاملان این دشمنی ها به همان اندازه دشمنی عقوبت می بینند،تا وقت جاری شدن عدالت در دین اسلام به امامت حضرت مهدی(عج) حوادث گوناگون رخ می دهد که رنج غیبت امام زمان(عج) برای جاری شدن عدالت اسلام بر همگان حادث می گردد،از آنجایی که اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت برپا شده و استحکام یافته است،امامت بر تحولات تا ظهور حضرت مهدی(عج) در چارچوب اسلام است.بنابراین تحولات دین اسلام متوقف در بعثت و دوران نبی اکرم(ص) که صدر اسلام است نمی باشد بلکه بعثت و حیات طیبه ی نبی اکرم(ص) در تحولات اسلام همیشه وجود دارد و تحولات دین اسلام جاری،ماندگار و همیشگی است.می توانیم بگوییم هم اکنون نبی اکرم(ص)زمامدار امت اسلام است و این مسئله همواره جاری ماندگار و همیشگی است.بنابراین اگر دوران امامت حضرت علی(ع) تا امامت حضرت صاحب امان(عج) مطرح شده است زمامداری پیامبر(ص) در تحولات اسلام و بر امامت امامان معصوم(ع) همواره جاری،ماندگار و همیشگی است.می شود فهمید اسلام روز به روز پیشرفته تر می شود.در دوره ی فعلی امام زمان(عج) در غیبت،امامت امت اسلام را از نبی اکرم(ص) بر عهده دارند و رابطه ی وصف ناشدنی ایشان با امت اسلام توسط ولایت فقیه نشان دهنده ی پیشرفت قابل توجه در دین اسلام می باشد.پیش از به امامت رسیدن امام زمان(عج) جامعه ی اسلام خصوصاً در دوران امام حسن عسگری(ع) با مفهوم دسترسی سخت تر به امام(ع) آشنا شده است و سپس در دوران امامت امام زمان(عج) امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر را درغائب شدن امام زمان(عج) ابتدا در غیبت صغری و با تکامل بیشتر در غیبت کبری  در کارنامه ی خود دارد.از یک طرف شدت دشمنی با امت اسلامی و از یک طرف دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) را می بینیم.مسئله ی مهم این است که اراده ی الهی بر این است که  با شدت روز افزون دشمنی با امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) در پرده ی غیبت محقق شود.و پس از تکامل امت اسلامی امام زمان(عج) طبق اراده ی الهی برای از بین بردن رذایل جاهلانه نفسانی و شیطانی که در مقابل اسلام مدعی شده اند در میان امت اسلامی حاضر می گردند و تمامی خسارت های ناگوار که بر امت اسلامی تحمیل شده رفع می گردد و عدالت در سلامت کامل برقرار می گردد.در حال حاضر جامعه ی اسلامی با دسترسی تکامل یافته امت اسلامی به امام زمان(عج) روز به روز پیشرفته می شود و دسترسی به امام زمان(عج) از طریق ولایت مطلقه ی فقیه جامعه ی اسلامی را مدیریت می کند.و تلاش دشمن برای کشف چگونگی این مهم به تکامل جامعه ی اسلامی و نزدیک شدن ظهور امام زمان(عج) و نابودی دشمنان اسلام و تحقق عدالت منجر می شود.

 

 

 

 

 

 


 

برای مادرم:

زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)

                                                                 پشت در من سوختم ، دل بی واهمه

صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده

                                                                 خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.


 

        

برای شهیدان:

عالم ز جفا هرزه نگردید

                                                    دشمن ره معنا که نفهمید

ظاهر که به دین شد ره خلعت

                                                    جاهل ز قفا زهر گوهر دید

شهدی ز شهادت دم هستی

                                                    از پیکر قاسم(ع)همه بارید

قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟

                                                     یاور به خدایم و چه خندید!

هم سال تو شد دل به شفایت!

                                                     در باغ شهادت گل تن چید./

                                   

حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند

                                                          زینب(س) به شکایت چه سوزاند

حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟

                                                          باور ز خدایم ، که به جا ماند!

 

 

در وصف ایران:

سرما زده ای از بد دوران

                                                   در  باد شدی همره بوران

رگبار شدی از شب خاطر

                                                   در ابر سیاهی رد باران

برفابه به رودی چه خروشان

                                                   خونابه شدی در رگ شیران

بهمن شده از آه یتیمان

                                                   یخ زد به تنت دام اسیران

چون یخ زده برفی به بلوری

                                                   در  چال  گریبان دلیران

وقتی به تنت زخم بساید

                                                   آماج تگرگی به شروران

از سوز دلت سوز خزان ها

                                                   پاسوز زمستان کویران

مه گون ز سپیده گم تاری

                                                   آنگونه که مه شد به تراران

چون صبح بباریده ی برفی

                                                  خورشید تلا لو شده ایران

 

 


 

برای مادرم:

زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)

                                                                 پشت در من سوختم ، دل بی واهمه

صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده

                                                                 خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.


 

        

برای شهیدان:

عالم ز جفا هرزه نگردید

                                                    دشمن ره معنا که نفهمید

ظاهر که به دین شد ره خلعت

                                                    جاهل ز قفا زهر گوهر دید

شهدی ز شهادت دم هستی

                                                    از پیکر قاسم(ع)همه بارید

قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟

                                                     یاور به خدایم و چه خندید!

هم سال تو شد دل به شفایت!

                                                     در باغ شهادت گل تن چید./

                                   

حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند

                                                          زینب(س) به شکایت چه سوزاند

حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟

                                                          باور ز خدایم ، که به جا ماند!

 

 

در وصف ایران:

سرما زده ای از بد دوران

                                                   در  باد شدی همره بوران

رگبار شدی از شب خاطر

                                                   در ابر سیاهی رد باران

برفابه به رودی چه خروشان

                                                   خونابه شدی در رگ شیران

بهمن شده از آه یتیمان

                                                   یخ زد به تنت دام اسیران

چون یخ زده برفی به بلوری

                                                   در  چال  گریبان دلیران

وقتی به تنت زخم بساید

                                                   آماج تگرگی به شروران

از سوز دلت سوز خزان ها

                                                   پاسوز زمستان کویران

مه گون ز سپیده گم تاری

                                                   آنگونه که مه شد به تراران

چون صبح بباریده ی برفی

                                                  خورشید تلا لو شده ایران

 

خوشا به حال شیعیان امام حسین(ع):

ثابت شده در ما مل تو از دم هستی

                                                            زائل شده از ما به شفا غفلت پستی

اینگونه رساندی به دلم مشهد روحت

                                                            اینگونه کشیدی به سرم راحم دستی

مولا برسان سوی ظهورش و به رجعت

                                                          مارا برهان از غم دوران و الستی

 

 


هشدار کرونا به جهان است

                                                  گویا که به هشدار نهان است

ویروس کرونا ز پلیدی است

                                                  از همره دامان سعودی است

 

 

 

شک بر چه سزاوار که این بار تنیدند

                                                       از هول حلیمی و به دیگی که رسیدند

شک بر چه که دین از کفشان رفت

                                                       آیا دل ما را که شکستند،شنیدند؟

 

انگلیسی ، دولتی بی محتوایی ! است

                                                              زهر کینی ، آخرش را در چرایی ! است

نفس بد خو در شمارش ها فتاده سخت

                                                             روز بد خو شب به شب یاوه سرایی است

 

(ویروس کرونا به خوبی نشون می ده از پلیدی و زور گویی مستکبرانی همچون دولت های امریکا؛غرب، سعودی،صهیونیست و امثالشون به غیر از بیماری و کمبود و در نهایت از بین رفتن و هتک شدن چیزی به عالم نمی رسه،با دهن کجی از فتنه،تکفیر و معامله قرن حمایت می کنن.می خواستند جنگ بیولوژیک راه بندازن از هول حلیم افتادن تو دیگ.بنابراین کسانی که دست آویز شبکه های ماهواره ای معاند شدن شک نکنن به همون اندازه که دل هر مسلمان و مردم دنیا را می شکنن همراه اربابانشون دین از کف دادن!

 

ظالم! اعتقادی در تو نیست

                                            نمره ات چه تک باشد چه بیست

ورطه ات ز شیطان ابتلاست

                                            صنعی از جفا در کافریست

آهی از یتیمان چون گریست

                                           ظالم! ابتدایت ابتریست

چون در ابتدایت ریشه نیست

                                          در بطنت فقط  نابودیست

 


 

برای مادرم:

زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)

                                                                 پشت در من سوختم ، دل بی واهمه

صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده

                                                                 خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.


 

        

برای شهیدان:

عالم ز جفا هرزه نگردید

                                                    دشمن ره معنا که نفهمید

ظاهر که به دین شد ره خلعت

                                                    جاهل ز قفا زهر گوهر دید

شهدی ز شهادت دم هستی

                                                    از پیکر قاسم(ع)همه بارید

قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟

                                                     یاور به خدایم و چه خندید!

هم سال تو شد دل به شفایت!

                                                     در باغ شهادت گل تن چید./

                                   

حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند

                                                          زینب(س) به شکایت چه سوزاند

حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟

                                                          باور ز خدایم ، که به جا ماند!

 

 

در وصف ایران:

سرما زده ای از بد دوران

                                                   در  باد شدی همره بوران

رگبار شدی از شب خاطر

                                                   در ابر سیاهی رد باران

برفابه به رودی چه خروشان

                                                   خونابه شدی در رگ شیران

بهمن شده از آه یتیمان

                                                   یخ زد به تنت دام اسیران

چون یخ زده برفی به بلوری

                                                   در  چال  گریبان دلیران

وقتی به تنت زخم بساید

                                                   آماج تگرگی به شروران

از سوز دلت سوز خزان ها

                                                   پاسوز زمستان کویران

مه گون ز سپیده گم تاری

                                                   آنگونه که مه شد به تراران

چون صبح بباریده ی برفی

                                                  خورشید تلا لو شده ایران

 

خوشا به حال شیعیان امام حسین(ع):

ثابت شده در ما مل تو از دم هستی

                                                            زائل شده از ما به شفا غفلت پستی

اینگونه رساندی به دلم مشهد روحت

                                                            اینگونه کشیدی به سرم راحم دستی

مولا برسان سوی ظهورش و به رجعت

                                                            مارا برهان از غم دوران و الستی

 

عشق ولایت:

بی عشق ولایت به منزل نرسی

                                                             بی عشق ولایت به محفل نرسی

تاریک دلان عشق ندارند همی

                                                             بی عشق ولایت به حاصل نرسی

 

دلباخته:

در ظلمت شب کار دلش ساخت

                                                         ترسید به یکباره دوان تاخت

چون دور بشد از گذری سخت

                                                         برگشت نگه را به تو انداخت

آسوده دلش از نگهت گشت

                                                        آنگونه که از دل به دلت باخت

 


 

برای مادرم:

زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)

                                                                 پشت در من سوختم ، دل بی واهمه

صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده

                                                                 خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.


 

        

برای شهیدان:

عالم ز جفا هرزه نگردید

                                                    دشمن ره معنا که نفهمید

ظاهر که به دین شد ره خلعت

                                                    جاهل ز قفا زهر گوهر دید

شهدی ز شهادت دم هستی

                                                    از پیکر قاسم(ع)همه بارید

قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟

                                                     یاور به خدایم و چه خندید!

هم سال تو شد دل به شفایت!

                                                     در باغ شهادت گل تن چید./

                                   

حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند

                                                          زینب(س) به شکایت چه سوزاند

حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟

                                                          باور ز خدایم ، که به جا ماند!

 

 

 

در وصف ایران:

سرما زده ای از بد دوران

                                                   در  باد شدی همره بوران

رگبار شدی از شب خاطر

                                                   در ابر سیاهی رد باران

برفابه به رودی چه خروشان

                                                   خونابه شدی در رگ شیران

بهمن شده از آه یتیمان

                                                   یخ زد به تنت دام اسیران

چون یخ زده برفی به بلوری

                                                   در  چال  گریبان دلیران

وقتی به تنت زخم بساید

                                                   آماج تگرگی به شروران

از سوز دلت سوز خزان ها

                                                   پاسوز زمستان کویران

مه گون ز سپیده گم تاری

                                                   آنگونه که مه شد به تراران

چون صبح بباریده ی برفی

                                                  خورشید تلا لو شده ایران

 

خوشا به حال شیعیان امام حسین(ع):

ثابت شده در ما مل تو از دم هستی

                                                            زائل شده از ما به شفا غفلت پستی

اینگونه رساندی به دلم مشهد روحت

                                                            اینگونه کشیدی به سرم راحم دستی

مولا برسان سوی ظهورش و به رجعت

                                                            مارا برهان از غم دوران و الستی

 

عشق ولایت:

بی عشق ولایت به منزل نرسی

                                                             بی عشق ولایت به محفل نرسی

تاریک دلان عشق ندارند همی

                                                             بی عشق ولایت به حاصل نرسی

 

 

دلباخته:

در ظلمت شب کار دلش ساخت

                                                         ترسید به یکباره دوان تاخت

چون دور که شد از گذری سخت

                                                         برگشت نگه را به تو انداخت

آسوده دلش از نگهت گشت

                                                        آنگونه که از دل به دلت باخت

 

الهی:

حال دل را با تو گفتن خوش است

                                                                  وقت غم با تو نشستن خوش است

راز دل از تو شنیدن خوش است

                                                                  از پلیدی ها گسستن خوش است

عشق دلداران بساطش از تو گشت

                                                                 عشق را در تو شکفتن خوش است

 

ساختن مطابق اراده ی الهی:

 

ساختن از مشق او حاصل شود.

                                                             صنع ها در عشق او قابل شود.

گر نباشد میل او در صنعتی

                                                             ساختن زائل ، همی باطل شود.

 

 

یا الهی:

غلط کردم که شاید اذن نداشتم

                                                         ببخشا چون که هستی در سرشتم

گناهانم ببخشا تا برایم

                                                          شود آسان برایم سر گذشتم

 

 

 

 شبی بارید از غم تا به صبحی

                                                            و شسته شد ز غم آماج قبحی

ز آن روزی سراسر تازه تر شد

                                                            که آن شب گشت تابش را به صبحی

 

 

 

 


عیدی که به آن هست محمد(ص) به رسالت

                                                                                        عاری و سلامت همه عالم ز جهالت

جهلی که دوباره بشود ورطه ی شیطان

                                                                                        از نفس هوایی به سرابی ز بطالت

از بیخ برون گشت اساسش و نماند

                                                                                        نابود! شود مکر ، ز پژواک عدالت

پرچم برسد دست امامت به ولایت

                                                                                       مهدی(عج)یل از آل علی(ع)پور رسالت

 

با مبعث نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم،سلامت عالم بشریت در برابر رذالت های جاهلانه تضمین شد و مشخص گردید اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت است.لذا دشمنی ها با اسلام در ورطه ی شیطان و هوای نفس است و هر کدام از دشمنی ها به مثابه ی سراب باطلی است که اساس آن از بیخ و بن خارج شده و بر اساس عدالت عاملان این دشمنی ها به همان اندازه دشمنی عقوبت می بینند،تا وقت جاری شدن عدالت در دین اسلام به امامت حضرت مهدی(عج) حوادث گوناگون رخ می دهد که رنج غیبت امام زمان(عج) برای جاری شدن عدالت اسلام بر همگان حادث می گردد،از آنجایی که اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت برپا شده و استحکام یافته است،امامت بر تحولات تا ظهور حضرت مهدی(عج) در چارچوب اسلام است.بنابراین تحولات دین اسلام متوقف در بعثت و دوران نبی اکرم(ص) که صدر اسلام است نمی باشد بلکه بعثت و حیات طیبه ی نبی اکرم(ص) در تحولات اسلام همیشه وجود دارد و تحولات دین اسلام جاری،ماندگار و همیشگی است.می توانیم بگوییم هم اکنون نبی اکرم(ص)زمامدار امت اسلام است و این مسئله همواره جاری ماندگار و همیشگی است.بنابراین اگر دوران امامت حضرت علی(ع) تا امامت حضرت صاحب امان(عج) مطرح شده است زمامداری پیامبر(ص) در تحولات اسلام و بر امامت امامان معصوم(ع) همواره جاری،ماندگار و همیشگی است.می شود فهمید اسلام روز به روز پیشرفته تر می شود.در دوره ی فعلی امام زمان(عج) در غیبت،امامت امت اسلام را از نبی اکرم(ص) بر عهده دارند و رابطه ی وصف ناشدنی ایشان با امت اسلام توسط ولایت فقیه نشان دهنده ی پیشرفت قابل توجه در دین اسلام می باشد.پیش از به امامت رسیدن امام زمان(عج) جامعه ی اسلام خصوصاً در دوران امام حسن عسگری(ع) با مفهوم دسترسی سخت تر به امام(ع) آشنا شده است و سپس در دوران امامت امام زمان(عج) امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر را درغائب شدن امام زمان(عج) ابتدا در غیبت صغری و با تکامل بیشتر در غیبت کبری  در کارنامه ی خود دارد.از یک طرف شدت دشمنی با امت اسلامی و از یک طرف دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) را می بینیم.مسئله ی مهم این است که اراده ی الهی بر این است که  با شدت روز افزون دشمنی با امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) در پرده ی غیبت محقق شود.و پس از تکامل امت اسلامی امام زمان(عج) طبق اراده ی الهی برای از بین بردن رذایل جاهلانه نفسانی و شیطانی که در مقابل اسلام مدعی شده اند در میان امت اسلامی حاضر می گردند و تمامی خسارت های ناگوار که بر امت اسلامی تحمیل شده رفع می گردد و عدالت در سلامت کامل برقرار می گردد.در حال حاضر جامعه ی اسلامی با دسترسی تکامل یافته امت اسلامی به امام زمان(عج) روز به روز پیشرفته می شود و دسترسی به امام زمان(عج) از طریق ولایت مطلقه ی فقیه جامعه ی اسلامی را مدیریت می کند.و تلاش دشمن برای کشف چگونگی این مهم به تکامل جامعه ی اسلامی و نزدیک شدن ظهور امام زمان(عج) و نابودی دشمنان اسلام و تحقق عدالت منجر می شود.

 

 

 

 

 

 


 

برای مادرم:

زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)

                                                                 پشت در من سوختم ، دل بی واهمه

صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده

                                                                 خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.


 

        

برای شهیدان:

عالم ز جفا هرزه نگردید

                                                    دشمن ره معنا که نفهمید

ظاهر که به دین شد ره خلعت

                                                    جاهل ز قفا زهر گوهر دید

شهدی ز شهادت دم هستی

                                                    از پیکر قاسم(ع)همه بارید

قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟

                                                     یاور به خدایم و چه خندید!

هم سال تو شد دل به شفایت!

                                                     در باغ شهادت گل تن چید./

                                   

حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند

                                                          زینب(س) به شکایت چه سوزاند

حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟

                                                          باور ز خدایم ، که به جا ماند!

تا صبح ظهوری که نهان است

                                                           حیدر(ع) شب دین را به پگه خواند!

 

 

 

در وصف ایران:

سرما زده ای از بد دوران

                                                   در  باد شدی همره بوران

رگبار شدی از شب خاطر

                                                   در ابر سیاهی رد باران

برفابه به رودی چه خروشان

                                                   خونابه شدی در رگ شیران

بهمن شده از آه یتیمان

                                                   یخ زد به تنت دام اسیران

چون یخ زده برفی به بلوری

                                                   در  چال  گریبان دلیران

وقتی به تنت زخم بساید

                                                   آماج تگرگی به شروران

از سوز دلت سوز خزان ها

                                                   پاسوز زمستان کویران

مه گون ز سپیده گم تاری

                                                   آنگونه که مه شد به تراران

چون صبح بباریده ی برفی

                                                  خورشید تلا لو شده ایران

 

خوشا به حال شیعیان امام حسین(ع):

ثابت شده در ما مل تو از دم هستی

                                                            زائل شده از ما به شفا غفلت پستی

اینگونه رساندی به دلم مشهد روحت

                                                            اینگونه کشیدی به سرم راحم دستی

مولا برسان سوی ظهورش و به رجعت

                                                            مارا برهان از غم دوران و الستی

 

عشق ولایت:

بی عشق ولایت به منزل نرسی

                                                             بی عشق ولایت به محفل نرسی

تاریک دلان عشق ندارند همی

                                                             بی عشق ولایت به حاصل نرسی

 

 

دلباخته:

در ظلمت شب کار دلش ساخت

                                                         ترسید به یکباره دوان تاخت

چون دور که شد از گذری سخت

                                                         برگشت نگه را به تو انداخت

آسوده دلش از نگهت گشت

                                                        آنگونه که از دل به دلت باخت

 

الهی:

حال دل را با تو گفتن خوش است

                                                                  وقت غم با تو نشستن خوش است

راز دل از تو شنیدن خوش است

                                                                  از پلیدی ها گسستن خوش است

عشق دلداران بساطش از تو گشت

                                                                 عشق را در تو شکفتن خوش است

 

ساختن مطابق اراده ی الهی:

 

ساختن از مشق او حاصل شود.

                                                             صنع ها در عشق او قابل شود.

گر نباشد میل او در صنعتی

                                                             ساختن زائل ، همی باطل شود.

 

 

یا الهی:

غلط کردم که شاید اذن نداشتم

                                                         ببخشا چون که هستی در سرشتم

گناهانم ببخشا تا برایم

                                                          شود آسان برایم سر گذشتم

 

 

 

 شبی بارید از غم تا به صبحی

                                                            و شسته شد ز غم آماج قبحی

ز آن روزی سراسر تازه تر شد

                                                            که آن شب گشت تابش را به صبحی

 

الهی ظهور امام زمان(عج) را برسان و پرچم حضرت عباس(ع) که تجلی اش در جمهوری اسلامی ایران است را توسط آیت الله سید علی ای به امام زمان(عج) برسان:

آشوب گناهان و مکافات ستم ها

                                                                اندازه ی تعدیل،به آن باره شکم ها

تابوت عزیزان ز پلیدی ز کرونا

                                                               کمبود عدالت به جهان،گرم ز غم ها

قاسم چه سزاوار ستم گشت ز دشمن

                                                               افتاد همی شرم ز آماج قلم ها

بنویس قلم سخت به عالم که چنین شد

                                                               افتاده یکی بعد دگر سرو علم ها

تا صاحب این دین پس آن پرده نماند

                                                               چشمان به ظهورش بشود فرش قدم ها

 

 

 

سر زد ز سرابی سرّ سر با همه سر

                                                                       سرباز توائیم ای تا همه سر

آنجا که سرابی به سراسر گره شد

                                                                       آنی گره بازش زده بی واهمه سر

 

 

 

مهدی(عج)غم دل راست سراسر رجحان

                                                                                            آواز شفاراست به این عشق الحان

هر بار که نیمه بشود ماه شعبان

                                                                                            تکمیل عدالت برسی زود ای حان

از خاک به سویت چو براده شتابان

                                                                                             ذرّات ز شیعه به ترازوی سبحان

 

 

                                                     

 

 


عیدی که به آن هست محمد(ص) به رسالت

                                                                                        عاری و سلامت همه عالم ز جهالت

جهلی که دوباره بشود ورطه ی شیطان

                                                                                        از نفس هوایی به سرابی ز بطالت

از بیخ برون گشت اساسش و نماند

                                                                                        نابود! شود مکر ، ز پژواک عدالت

پرچم برسد دست امامت به ولایت

                                                                                       مهدی(عج)یل از آل علی(ع)پور رسالت

 

با مبعث نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم،سلامت عالم بشریت در برابر رذالت های جاهلانه تضمین شد و مشخص گردید اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت است.لذا دشمنی ها با اسلام در ورطه ی شیطان و هوای نفس است و هر کدام از دشمنی ها به مثابه ی سراب باطلی است که اساس آن از بیخ و بن خارج شده و بر اساس عدالت عاملان این دشمنی ها به همان اندازه دشمنی عقوبت می بینند،تا وقت جاری شدن عدالت در دین اسلام به امامت حضرت مهدی(عج) حوادث گوناگون رخ می دهد که رنج غیبت امام زمان(عج) برای جاری شدن عدالت اسلام بر همگان حادث می گردد،از آنجایی که اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت برپا شده و استحکام یافته است،امامت بر تحولات تا ظهور حضرت مهدی(عج) در چارچوب اسلام است.بنابراین تحولات دین اسلام متوقف در بعثت و دوران نبی اکرم(ص) که صدر اسلام است نمی باشد بلکه بعثت و حیات طیبه ی نبی اکرم(ص) در تحولات اسلام همیشه وجود دارد و تحولات دین اسلام جاری،ماندگار و همیشگی است.می توانیم بگوییم هم اکنون نبی اکرم(ص)زمامدار امت اسلام است و این مسئله همواره جاری ماندگار و همیشگی است.بنابراین اگر دوران امامت حضرت علی(ع) تا امامت حضرت صاحب امان(عج) مطرح شده است زمامداری پیامبر(ص) در تحولات اسلام و بر امامت امامان معصوم(ع) همواره جاری،ماندگار و همیشگی است.می شود فهمید اسلام روز به روز پیشرفته تر می شود.در دوره ی فعلی امام زمان(عج) در غیبت،امامت امت اسلام را از نبی اکرم(ص) بر عهده دارند و رابطه ی وصف ناشدنی ایشان با امت اسلام توسط ولایت فقیه نشان دهنده ی پیشرفت قابل توجه در دین اسلام می باشد.پیش از به امامت رسیدن امام زمان(عج) جامعه ی اسلام خصوصاً در دوران امام حسن عسگری(ع) با مفهوم دسترسی سخت تر به امام(ع) آشنا شده است و سپس در دوران امامت امام زمان(عج) امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر را درغائب شدن امام زمان(عج) ابتدا در غیبت صغری و با تکامل بیشتر در غیبت کبری  در کارنامه ی خود دارد.از یک طرف شدت دشمنی با امت اسلامی و از یک طرف دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) را می بینیم.مسئله ی مهم این است که اراده ی الهی بر این است که  با شدت روز افزون دشمنی با امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) در پرده ی غیبت محقق شود.و پس از تکامل امت اسلامی امام زمان(عج) طبق اراده ی الهی برای از بین بردن رذایل جاهلانه نفسانی و شیطانی که در مقابل اسلام مدعی شده اند در میان امت اسلامی حاضر می گردند و تمامی خسارت های ناگوار که بر امت اسلامی تحمیل شده رفع می گردد و عدالت در سلامت کامل برقرار می گردد.در حال حاضر جامعه ی اسلامی با دسترسی تکامل یافته امت اسلامی به امام زمان(عج) روز به روز پیشرفته می شود و دسترسی به امام زمان(عج) از طریق ولایت مطلقه ی فقیه جامعه ی اسلامی را مدیریت می کند.و تلاش دشمن برای کشف چگونگی این مهم به تکامل جامعه ی اسلامی و نزدیک شدن ظهور امام زمان(عج) و نابودی دشمنان اسلام و تحقق عدالت منجر می شود.

 

 

 

 

 

 


تقدیم به امام کاظم(ع):

هر روز به غم شد،که به دیروز سر شد

                                                                        نو روز به غم شد، که خرامان به در شد

موسی بن جعفر(ع)که در حصر امامت

                                                                        هم محور هستی و به شیعه سپر شد.

 

تقدیم به مادران شهید،همسران شهید و مادرانی که مسئولیت زندگی را به سختی بر دوش می کشند:

مادر به کجایی؟دم نو روز به این غم

                                                                        چون حصر جوانی که به داغی ز پسر شد

بابا به کجایی ؟دم نوروز به این غم

                                                                        در ماتم مادر! به جوانی چو پدر شد!

تقدیم به پرستاران و کادر درمانی که در مبارزه با بیماری سختی های فراوان را متحمل شده اند:

زینب(س) که پرستار امامت به شهامت

                                                                             مرهم به پرستار رسان دخت امامت

از رنج امامت که رسیدی به شهادت

                                                                             در رنج،شفایت بشود سوی سلامت

 

 

 

 


 

برای مادرم:

 

زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)

                                             پشت در من سوختم ، دل بی واهمه

صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده

                                           خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.

 

        

برای شهیدان:

عالم ز جفا هرزه نگردید

                                           دشمن ره معنا که نفهمید

ظاهر که به دین شد ره خلعت

                                          جاهل ز قفا زهر گوهر دید

شهدی ز شهادت دم هستی

                                          از پیکر قاسم(ع)همه بارید

قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟

                                           یاور به خدایم و چه خندید!

هم سال تو شد دل به شفایت!

                                           در باغ شهادت گل تن چید./

                                   

حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند

                                              زینب(س) به شکایت چه سوزاند

حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟

                                               باور ز خدایم ، که به جا ماند!

تا صبح ظهوری که نهان است

                                              حیدر(ع) شب دین را به پگه خواند!

 

در وصف ایران:

سرما زده ای از بد دوران

                                             در  باد شدی همره بوران

رگبار شدی از شب خاطر

                                             در ابر سیاهی رد باران

برفابه به رودی چه خروشان

                                             خونابه شدی در رگ شیران

بهمن شده از آه یتیمان

                                             یخ زد به تنت دام اسیران

چون یخ زده برفی به بلوری

                                             در  چال  گریبان دلیران

وقتی به تنت زخم بساید

                                            آماج تگرگی به شروران

از سوز دلت سوز خزان ها

                                             پاسوز زمستان کویران

مه گون ز سپیده گم تاری

                                            آنگونه که مه شد به تراران

چون صبح بباریده ی برفی

                                            خورشید تلا لو شده ایران

 

خوشا به حال شیعیان امام حسین(ع):

ثابت شده در ما مل تو از دم هستی

                                           زائل شده از ما به شفا غفلت پستی

اینگونه رساندی به دلم مشهد روحت

                                          اینگونه کشیدی به سرم راحم دستی

مولا برسان سوی ظهورش و به رجعت

                                           مارا برهان از غم دوران و الستی

 

عشق ولایت:

بی عشق ولایت به منزل نرسی

                                           بی عشق ولایت به محفل نرسی

تاریک دلان عشق ندارند همی

                                           بی عشق ولایت به حاصل نرسی

 

 

دلباخته:

در ظلمت شب کار دلش ساخت

                                               ترسید به یکباره دوان تاخت

چون دور که شد از گذری سخت

                                               برگشت نگه را به تو انداخت

آسوده دلش از نگهت گشت

                                               آنگونه که از دل به دلت باخت

 

الهی:

حال دل را با تو گفتن خوش است

                                                وقت غم با تو نشستن خوش است

راز دل از تو شنیدن خوش است

                                               از پلیدی ها گسستن خوش است

عشق دلداران بساطش از تو گشت

                                               عشق را در تو شکفتن خوش است

 

ساختن مطابق اراده ی الهی:

 

ساختن از مشق او حاصل شود.

                                               صنع ها در عشق او قابل شود.

گر نباشد میل او در صنعتی

                                               ساختن زائل ، همی باطل شود.

 

 

یا الهی:

غلط کردم که شاید اذن نداشتم

                                               ببخشا چون که هستی در سرشتم

گناهانم ببخشا تا برایم

                                               شود آسان برایم سر گذشتم

 

 

 

 شبی بارید از غم تا به صبحی

                                              و شسته شد ز غم آماج قبحی

ز آن روزی سراسر تازه تر شد

                                              که آن شب گشت تابش را به صبحی

 

الهی ظهور امام زمان(عج) را برسان و پرچم حضرت عباس(ع) را که تجلی اش در جمهوری اسلامی ایران است توسط آیت الله سید علی ای به امام زمان(عج) برسان:

آشوب گناهان و مکافات ستم ها

                                             اندازه ی تعدیل،به آن باره شکم ها

تابوت شهیدان ز پلیدی ز کرونا

                                             کمبود عدالت به جهان،گرم ز غم ها

قاسم چه سزاوار ستم گشت ز دشمن

                                             افتاد همی شرم ز آماج قلم ها

بنویس قلم سخت به عالم که چنین شد

                                             افتاده یکی بعد دگر سرو علم ها

تا صاحب این دین پس آن پرده نماند

                                             چشمان به ظهورش بشود فرش قدم ها

 

 

 

سر زد ز سرابی سرّ سر با همه سر

                                           سرباز توائیم ای تا همه سر

آنجا که سرابی به سراسر گره شد

                                           آنی گره بازش زده بی واهمه سر

 

 

 

مهدی(عج)غم دل راست سراسر رجحان

                                              آواز شفاراست به این عشق الحان

هر بار که نیمه بشود ماه شعبان

                                              تکمیل عدالت برسی زود ای حان

از خاک به سویت چو براده شتابان

                                             ذرّات ز شیعه به ترازوی سبحان

 

تا ذرّه ز من را به کشش لوح تو شد

                                            بنوشته ی آسوده به این روح تو شد

نفرین تو شد ذرّه ز من، پاره ی بد

                                           آنجا که کند ذرّه ز من، چاره ی بد!

نفرین تو درمان گناهان و شفا

                                          آئین تو ، قانون نمایان و خفا!

از حد تو غافل شده معلوم شود

                                          از حد تو ظالم شده معدوم شود

غافل که به راهت سپرد ذرّه ی خود

                                          نفرین تو او را بشود چاره ی خود!

ظالم که به راهت نشود چاره ی او

                                          از حد تو معدوم سزد ذرّه ی او

وقتی که به مؤمن ز خفا حیّ رسد

                                           از عصمت مهدی(عج) ز شفا حیّ رسد

وقتی که به بیمار،شفا مرگ شود

                                           مرگی که پلی از گذری گنگ شود

گاهی و به ظالم ز خفا،مرگ سزد

                                           مرگی که برایش به شبی ننگ سزد

 

 

 

                                                     

 

 


 

ضمن تقدیر از پرستاران و همراهان مقابله با کرونا و هرگونه پلیدی و نحسی:

زینب(س) غم تابان ، مه آیت.

                                                        زینب(س) ! به زمان صبر ولایت .

زینب(س)!،غم دل با تو بگوید.

                                                        زینب(س)که علی(ع)وقت شکایت

زینب(س) تب  مانا  به  امامت.

                                                        زینب(س) ره  ایمان  به درایت .


 

 

 


هشدار کرونا به جهان است

                                                  گویا که به هشدار نهان است

ویروس کرونا ز پلیدی است

                                                  از همره دامان سعودی است

 

 

 

شک بر چه سزاوار که این بار تنیدند

                                                       از هول حلیمی و به دیگی که رسیدند

شک بر چه که دین از کفشان رفت

                                                       آیا دل ما را که شکستند،شنیدند؟

 

انگلیسی ، دولتی بی محتوایی ! است

                                                              زهر کینی ، آخرش را در چرایی ! است

نفس بد خو در شمارش ها فتاده سخت

                                                             روز بد خو شب به شب یاوه سرایی است

 

(ویروس کرونا به خوبی نشون می ده از پلیدی و زور گویی مستکبرانی همچون دولت های امریکا؛غرب، سعودی،صهیونیست و امثالشون به غیر از بیماری و کمبود و در نهایت از بین رفتن و هتک شدن چیزی به عالم نمی رسه،با دهن کجی از فتنه،تکفیر و معامله قرن حمایت می کنن.می خواستند جنگ بیولوژیک راه بندازن از هول حلیم افتادن تو دیگ.بنابراین کسانی که دست آویز شبکه های ماهواره ای معاند شدن شک نکنن به همون اندازه که دل هر مسلمان و مردم دنیا را می شکنن همراه اربابانشون دین از کف دادن!

 

ظالم! اعتقادی در تو نیست

                                            نمره ات چه تک باشد چه بیست

ورطه ات ز شیطان ابتلاست

                                            صنعی از جفا در کافریست

آهی از یتیمان چون گریست

                                           ظالم! ابتدایت ابتریست

چون در ابتدایت ریشه نیست

                                          در بطنت فقط  نابودیست

 


چون عشق علی(ع) در دلمان هست.

                                                             سید علی ای رهبرمان هست.

هر بار گذشتیم ز مکافات!

                                                             این بار گذر هم رهمان هست.

ایران حرمی شد که بدانیم.

                                                             ایمان به هر جای جهان هست.

ساکت شو حرامی که خرفتی

                                                             سرباز علی(ع) در برمان هست.

هر ضربه ی خصمی به خودش بود

                                                             آری که شهادت به زمان هست.

هر طور که مکرت ز شقاوت

                                                             باری که شهامت به نهان هست.

 


ای آب گلم  در پی نورت

                                             خواهش ز وجودم به ظهورت

من میوه ی کالی به حضورت

                                             در طعنه ی ناهی به عبورت

افتاده منم در ره روحت

                                             سیرت به تو هم با تو به صورت

ای آب گلم نغمه ی هستی

                                             خواهش ز دلم قلب صبورت

در این شب هجران شهادت

                                             ی برسان دل به حضورت

آن همی بخت به دل شد

                                              وقتی دل  آسوده  به تورت

                                


به عشقت جان و دل می پایم

                              به نورت بر دلم می سایم

که نورت راست خواهش بر دل

                                که نورت را رسانش بر دل                       

ز نورت تا رسانش بر دل

                              ز دل در نور تو شد جایم

 

 

 

 

یادتان باشد!

 

دهه ی اخیر یک دهه خفت بار برای کسانی شد که پیش از فتنه ی 88 چه در داخل ایران و چه خارج از آن توطئه ی تغییرات نا شدنی داشتند.آنهایی که به حرص پست و مقام،به حرص شهوات تمام نشدنی شان. بساط فتنه را توجیه می کردند.بلکه سر عقل بیایند و منافع اسلام و مسلمین را برای مسائل پوچ و خسارت آور خرج نکنند که هیچ وقت منافع اسلام و مسلمین برای آن مسائل پوچ خرج نمی شود و همانطور که تا به حال کارهایشان حبط شده،همچنان حبط می شود و خواهد شد.بنابراین یادشان باشد که قبل از وقوع فتنه حامی آن بودند،هرچند موقع فتنه کج مریض دارانه بودند!،یادشان باشد که مدت ها تداعی جامی از زهر در پهنه ی تحولات بودند،بنابراین امام(ره) که عنوان جام زهر را بکار برد برای مصون ماندن مسلمانان بود تا سر سپردگی به نامسلمانی نشود.چه بسا عوامل جام زهر کوتاه نیامدند و در فتنه جنبیدند.کوتاهی ها و خسارت بسیار بود،در مقابل تحولات بیشتر از آن خسارت ها!یک شاخصه ی این افراد گرایش ماهرانه به غرب و امریکاست که به حداقل روابط درست با مردم این کشورها هم خسارت می زند،چراکه رابطه دولت مستضعف با دولت مستکبر شدنی نبوده و نیست.تا این که رسید به کرونا،حضور امریکای طلب کار با شاخصه ی جاسوسی در تمامی مسائل اجتماعی،نظامی،پژشکی،انسانیدر منطقه ی خاورمیانه!منجر شد ویروسی با خاصیت رکود آوری و ترس ساخته شود،که همان طور که مشاهده می شود این طور مسائل کاملاً ناکام مانده و 1-ناتوانی در این جنگ بیولوژیک مشخص شد،چون امریکا توان مقابله با این ویروس را ندارد.2-امریکا و همکارانش که با او این کار پوچ را کردند در معرض خطرات جدی تری از این ویروس می باشند و اگر این کارها را ادامه بدهند بدترین بحران ها را از آن خودشان می کنند.3-اصل باقی ماندن نسل انسان ها خصوصاً انسان های درستکار براین است که از حوادث مخرب مشهود گرفته تا غافلگیرانه با رعایت احتیاط عبور کنند و پیشرفته تر شوند.برای بقای نسل ناچار کسانی که حوادث مخرب را باعث شده اند در معرض خطرات جدی تر هستند،چراکه اصل بقای نسل را نادیده گرفته اند.بنابراین کشته شدن انسان های بیگناه از شاخصه های نسل کشی های مسبوق به سابقه ی غربی-امریکایی است.یا نوعی برانگیختگی بر اثر همان اثرات مخرب با ماهیت نوین است.

به هر حال کاملاً مشخص است که این ویروس شباهت به ماهیت مخرب دولت امریکا و همکارانش دارد و در ساده ترین حالت اگر فرض کنیم خود به خود ساخته شده!باز هم ماهیت مخرب دولت امریکا و همکارانش اوضاع را مخرب تر کرده که این خطر جدی برای دولت امریکا و همکارانش خواهد بود.بنابراین در هرجای دنیا انسان هایی که هنوز دغدغه ی صحت غربگرایی و امریکا خواهی دارند و می خواهند این دغدغه را به بساط مردم بیاورند تا هم اکنون را به یاد داشته باشند و فردا در روز روشن خودشان را خوب وارسی کنند تا ببینند این قدر تظاهر به اسلام کردند،آثار مسلمانی در آنان بوده؟

 

یادتان باشد که حامی،قبل فتنه بودید!

                                                                        یادتان باشد به جامی،زهر پهنه بودید!

پهنه ای از زهر هم اکنون کرونایی است.

                                                                        روز فردا ریزتر بینید ، ختنه بودید؟

 

 

 


قسم هایی ز قاسم ها رسیده

                                                  که قاسم(ع)بر شهادت ها دمیده

قسم قاسم سلیمانی ز خونت

                                                   شهادت ها  نفس از ظلم بریده

-------------------------------------------------------------------------------

 

قسم قاسم(ع) قیامت ها به راه است

                                             شهادت ها به راهت هم گواه است

قسیم النار و الجنه علی(ع) وار

                                             شهادت ها اشارت بر پگاه است

---------------------------------------------------------------------------------

در اربعین صبحی به خون می گریم

                                           این اربعین زهرا(س)نشان با مریم(ع)

شاید ز خون شالوده بر هستی شده

                                            در بَرّ خونین می شود ، هم در یم

-------------------------------------------------------

مرگ،می میری ترامپ در تباهی

                                      پیش مرگت را سزاست نحس جاهی

قرن،قرنی با تو نیست ای حرامی

                                      پیش مرگت چون شتافت مکر واهی

 

 


 

برخی به گذر نفع چه خواهند؟

                                                       این نفع به مردم که به آهند؟

مردم بفریبی که به کفران

                                                                          (امریکا)

                                                        این نفع به غربی نه به ایران

هر ضربه ی خصمی به خودش شد.

                                                       این مکر همی شر به خودش شد.

از بهره ی بی چیز چه خواهی

                                                      نفرین شده در نفس تباهی

هیچش به خودش ما که نخواهیم

                                                      روزی شده پاکی ز سپاهیم.

 

 

 

 

 

 


 

جهان هستی دارای نظم و استحکام می باشد.این مهم فهمیده می شود که جهان هستی هم منظم است و هم مستحکم.انسان ها و موجودات زنده در جهان هستی می باشند و از این مهم مستثنی نیستند.انسان ها دارای قوه تعقل و اختیارات در انجام کارهایی مشخص می باشند.کارها ممکن است منظم،نامنظم،درست،غلطباشند اما به هر شکل در نظم و استحکام جهان هستی مشخص و معلوم می باشند.که این نظم و استحکام توسط خداوند متعال سرشته شده است(مطابق قرآن کریم) و متفکران این مفهوم را جبر تعبیر می کنند.یک ذره کوچک که نظم و استحکام خودش را دارد تا کهکشان ها و ستارگان و سیارات که نظم و استحکام خودشان را دارند.انسان ها می بایست در نظم و استحکام جهان هستی باشند و چه بسا در آن تاثیر درست مطابق اراده الهی داشته باشند این به گفته متفکرین همان تکلیف انسان ها می باشد.هر انسان با توجه به وسع و توانش تکلیف از سوی خداوند متعال دارد.مطابق اراده الهی برخی از مومنین و مومنات بر برخی از مومنین و مومنات ولایت دارند.(مومنین و مومنات در مطابقت با قرآن)همچنین پیامبر گرامی اسلام(ص) بر همه انسان هایی که ایمانشان مطابق با قرآن می باشد ولایت دارد.اگر گفته شود جگونه انسان هایی بر خلاف اراده ی پیامبر گرامی اسلام(ص) کارهایی را انجام می دهند؟آن هم با مقام ولایتی که ایشان دارند؟بهتر است گفته شود چطور برخلاف اراده ی الهی کارهایی را انجام می دهند؟چرا که مقام ولایت پیامبر گرامی اسلام(ص) مطابق اراده ی الهی است(با توجه به قرآن کریم)می دانیم انسان ها اختیار درست زندگی کردن یا نادرست زندگی گردن آن هم در تمام دوران زندگی را دارند.مهم میزان درست و میزان غلط بودن کارهای هر انسان است(با توجه به پیچیدگی رفتار هر انسان).که خود این مسئله مطابق اراده الهی سرشته شده،مطابق قرآن کریم:(لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی )هیچ اکراهی در دین نیست،راه حق از گمراهی مشخص شده.

بنابراین همه ی این مسائل در حیطه ی نظم و استحکام جهان هستی است.قرآن کریم تمام آنچه را که لازم می باشد می گوید و تمام قرآن منظم و مستحکم برنامه سعادت انسان هاست.بنابراین اگر در این نوشته به استناد قرآن کریم مطالبی آورده شده،ذکر دو نکته حائز اهمیت است:

-توجه به ولایت پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه(س)،هم چنین ولایت فقیه.(چراکه از قرآن به خوبی فهمیده می شود این کتاب آسمانی به پیامبر گرامی اسلام (ص)وحی شده است و مفهوم نظم و استحکام ولایت در قرآن آمده است.یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً  که  اولی الامر امامان معصوم(ع) و در غیبت امام زمان(عج) ولایت فقیه می باشد،همچنین با دانستن ولایت عصاره ی وجودی حضرت رسول الله(حضرت فاطمه(س)) بر امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و هم کفو بودن با حضرت علی(ع)تاثیر ولایت ایشان در ولایت الهی مشخص می گردد.که به این آیه استناد می شود:انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا )

-این مسائل در اتصال و استناد به قرآن کریم نوشته می شود و به میزانی که توان و وسع آن برای نویسنده مقدور است،ضمن تبرک جستن به فرآن کریم بواسطه ی کوتاهی.

در ادامه ی مطلب از قرآن می شود این را فهمید:

انجام کارها مطابق اراده ی الهی(در نفی طاغوت و ایمان به خدا)ولایت خدا را دارد،از ظلمات خارج شدن و در نور وارد شدن را دارد.از نا منظمی و سستی خارج شدن و در نظم و استحکام وارد شدن را دارد.

انجام کارها بر خلاف اراده الهی ولایت طاغوت را دارد و از نور به ظلمات وارد شدن،و کافران تا همیشه اصحاب دوزخند.

 

انسان ها ممکن است هر یک از رفتار زیر را داشته باشند(در ذیل اشاره به رفتارهایی که ممکن است انسان ها داشته باشند می شود و برای فهمیدن بیشتر مطالعه ی منابع و کتاب های معتبر لازم می باشد.):

-رفتار مطابق اراده ی الهی:انجام کارها مطابق اراده ی الهی در نظم و استحکام جهان هستی قرار دارد،عین سعادت و رضایتمندی در پرتو نور الهی است،کمترین نقصی و احساس کمبودی در انسان ها وقتی مطابق اراده ی الهی رفتار کنند نخواهد بود.

-در معرض نفی اراده ی الهی توام با پناه بردن به خداوند:موقعی که انسان در معرض گناه قرار گرفت و حتی خواست آن گناه را انجام دهد،به خداوند متعال پناه ببرد--آن هم نه به طور صوری بلکه با ایمان به خداوند که او اعمال را می بیند و احاطه کامل دارد.چراکه در این حالت انسان از گناه منصرف می شود.

-نفی اراده ی الهی از روی غفلت:نادانسته نسبت به اراده ی الهی کوتاهی کند،از اراده ی الهی غافل باشد.که بایستی توبه و جبران کند.

-نفی اراده ی الهی دانسته در برخی کارهایش:برخی واجبات را رعایت نمی کند.یا به میزانی حق الناس را رعایت نمی کند.اگر در جهت توبه و جبران اقدام نکند به میزان اعمال دانسته که در جهت نفی الهی انجام داده متحمل دوزخ می گردد.

-نفی اراده الهی:انسان های کافر و ظالم که متناسب با کفر و ظلمشان عقوبت دورخ دارند.

 

به طور کلی نفی اراده ی الهی عقوبت دارد و رفتار با اراده ی الهی پاداش.(عقوبت و پاداش).

همانطور که دیده می شود،انسان هایی در مخالفت با اراده الهی و با نفی نظم و استحکام جهان هستی رفتاری دارند،رفتار اینگونه انسان ها مطابق مکر و استکبار است.پیچیدگی در رفتار انسان ها منجر به پیچیدگی در تشخیص اینگونه انسان هاست.چراکه در نظم و استحکام جهان هستی مطابق قرآن کریم مبارزه با این انسان ها وظیفه ی فردی و اجتماعی انسان هایی است که ولایت طاغوت را نمی خواهند و اراده ی الهی را در نظم و استحکام جهان هستی می خواهند."باز با توجه به پیچیدگی رفتار انسان های در ولایت طاغوت که با مکر و استکبار رفتار می کنند،پیچیدگی در تشخیص نظم و استحکام ولایت الهی را داریم."بنابراین دو جبهه مطابق اراده ی الهی مقابل هم هستند:1-جبهه ی طاغوت با رفتار مکر و استکبار.2-جبهه ی اسلام با رفتار نظم و استحکام اراده ی الهی.در نهایت اینطور می شود که الله جبهه ی طاغوت را نفی می کند و الله با جبهه ی اسلام است.جبهه ی اسلام چیزی سوای اراده ی الهی که با سعی و خطا محقق شود نیست و مصادیق جبهه ی اسلام در قرآن است و علم بشر نیست که علم الهی است.جبهه ی طاغوت ناگزیر است مومات نظم جهان هستی را مطابق اراده ی الهی تا رسیدن به عقوبت رعایت کند،ناگزیر است ضمن رعایت مومات اراده الهی،رفتاری با اختیار در نفی اراده ی الهی تا رسیدن به عقوبت داشته باشد.جبهه ی اسلام مکلف است ضمن رعایت مومات اراده ی الهی رفتاری با اختیار مطابق اراده ی الهی تا رسیدن به پاداش داشته باشد.برنامه ی زندگی انسان ها مطابق اراده ی الهی است (دین اسلام) و انسان هایی که از اراده ی الهی فاصله بگیرند در جبهه ی باطل و نابود شدنی وارد می شوند.

آنچه که در رویارویی جبهه ی باطل طاغوت(یزید) مقابل جبهه ی حق اسلام (سیدالشهدا)مشاهده شد!

فقط یکی از جزئیات،آن هم با کوتاهی در وصف:شمر ناگزیر بود آب بخورد تا زنده بماند(رعایت تاثیر آب خوردن برای زنده ماندن)از طرفی شمر با اختیار اراده ی الهی را کاملاً نفی هم کرد و امام حسین(ع) را تشنه لب به شهادت رساند.آیا بابت رعایت آب خوردن برای زنده ماندن که در نظم و استحکام اراده ی الهی است پاداش نگرفته بود؟یک انسان بد کار به تمام مفهوم اراده ی الهی را فقط برای ضربه زدن به اراده ی الهی محقق کرد.دو نکته مهم در این موضوع می باشد:1.این شمر و امثال شمر بوده اند، بدون اینکه اراده ی الهی از آنان منقطع شود مخالفت تمام و آشکار با اراده ی الهی داشته اند،بدیهی است مشخص می گردد اراده ی الهی بر تحقق بدی نیست و دور شدن از اراده ی الهی به تناسب مفهوم بدی را دارد.مفهوم بدی پوشاندن و ظلم به اراده ی الهی(خوبی) به تناسب آن می باشد.شمر به تناسب رفتار برخلاف اراده ی الهی و با توجه به این که در مخالفت با امامت امام حسین(ع) که از سوی خداوند بوده، تمام اراده ی الهی را نقض کرده و عقوبت وی محروم ماندن از تمام موهبت های الهی است چون خودش می خواسته و محاکمه شدن سخت به طور همیشه به خاطر رفتاری که داشته دستاورد شمری است-2.هنگامی که ظلم در مخالفت با اراده ی الهی می شود،علاوه بر اختیار در انجام  دادن یا انجام ندادن ظلم،ظالم به نسبت ظلمی که انجام می دهد آگاهی دارد.شمر و امثال شمر هیچگاه نادان به کارهایی که می کردند نبوده اند.این مسئله ی مهم را امروز هم می بینیم:امثال لشکریان رضا شاه،محمد رضا شاه و صدام حسین کاملاً اگاه بودند که چطور مخالفت با اسلام، و خون ریزی می کنند،چه بسا شخصی که آگاه نباشد نمی تواند مدیریت جنایات را بکند.رژیم صهیونیستی،امریکا،انگلیس،رژیم سعودی،فتنه گرانکاملاً آگاهی دارند که چطور در نقض اراده ی الهی کوشش و رفتار می کنند.وگرنه از مدیریت این ظلم ها،خون ریزی ها  و به استضعاف کشاندن انسان های عالم ناتوان می شدند.موهبت رفتار حر(ع) در حادثه کربلا به خوبی نشان می دهد جبر الهی بر تحقق اینگونه رفتارها نیست،بلکه انسان هایی چون شمر مجبورند محاکمه ی مطابق با اراده ی الهی را بپذیرند تا نظم و استحکام جهان هستی مطابق با اراده ی الهی برقرار بماند.

(انسان هایی که ولایت طاغوت را پذیرفته اند هر جا بر طبق اراده ی الهی رفتار کنند(چیزی شبیه آب خوردن و نفس کشیدن)برای رسیدن به نفی اراده ی الهی است،که این راه گمراهی است و به تناسب گمراهی انسان های طاغوت عقوبت دوزخ را دارند.

انسان هایی که دین اسلام را پذیرفته اند همواره بر طبق اراده ی الهی تکالیفی را انجام می دهند  که برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی است،که این راه هدایت است و به تناسب آن انسان های به مسلمان موهبت های الهی می رسند.

امروز شیعیان در مصیبت اینکه انسان هایی خودشان سیراب بودند و آب را بر اهل بیت پیامبر(ص) بستند مرثیه و سوگواری دارند.آیا خوشحالی در رعایت اینکه شمر آب می خورد هم وجود دارد؟خب شمر ناگزیر بوده آب بخورد و این از آن شمر نیست که شمر با نفی اراده ی الهی به عقوبتی نا ممکن در وصف رسید و در دوزخ همیشگی است.بنابراین عقوبت دوزخ محروم شدن از نظم و استحکام جهان هستی در پرتو اراده ی الهی(ولایت الله) با توجه به میزان رفتار متناقض با اراده ی الهی است.شمر در دوزخ از موهبت های الهی کاملاً محروم است.

این مسائل امروز با روش شمر همخوانی دارد:

-بدیهی است ترور سردار حاج قاسم سلیمانی که برای تحقق اراده ی الهی با طاغوت مبارزه می کرد از بزرگترین مصادیق نفی اراده ی الهی است و هیچ طور قابل ماله کشی نیست و نخواهد بود.

-بدیهی است مکر و استکبار امریکا،اسرائیل،عربستان سعودی،دولت هایی که آن ها را همراهی می کنند از بزرگترین مصادیق نفی اراده ی الهی است.با توجه به وسعت غصب و خون ریزی در فلسطین در معامله قرن با رنگ و لعاب مکرانه چطور در پی ماله کشیدن بر آن همه جنایت و شروع فصل بعدی جنایات می باشند؟بدیهی است محروم کردن انسان ها برای تصمیم گیری در سرنوشت خودشان نفی اراده ی الهی است.

-بدیهی است جبهه ی طاغوت همواره از ابزار نفاق و رنگ آمیزی حیله گرانه اقداماتی در مقابله با اراده ی الهی که همان حکومت اسلامی است استفاده می کند.مطابق اراده ی الهی مفاهیم استمرار و برپایی حکومت اسلامی کاملاً مشخص می باشد و قطعاً هم سو با اراده ی الهی است تمام مسائل مربوط به حکومت اسلامی و سنت های اسلام که قابل تغییر و تحول نیست در قرآن می باشد،لذا از مهمترین دسیسه های پلید جبهه ی طاغوت نفی کلام الله است.معمولاً طاغوت با ابزار نفاق و رنگ آمیزی حیله گرانه حتی از آیات قرآن هم سوء استفاده می کند.کما اینکه عربستان سعودی تا به حال این چنین بوده اما به جهت مسائل کلیدی کاملاً ناتوان بوده است.

-جبهه طاغوت وقتی قرآن را برای ابزار سوء استفاده به میدان نبرد خودش بیاورد کاملاً محکوم به شکست می گردد،بنابراین به طور مقطعی این کار را می کند و سپس اقدامات ظالمانه ی خودش را ظهور می دهد.

هر کتابی که دیده می شود پیشینه ای دارد،نویسنده ی آن معلوم است.قرآن اولین بار که کامل کتابت شده یک برداشت تاریخی دارد و یک برداشت درست!ممکن است برداشت تاریخی با برداشت درست مطابقت کند یا نکند.این که اولین انسانی که قرآن را در یک کتاب نوشت.

به هر حال اولین انسانی که قرآن را به صورت یک کتاب نوشته چطور بدست آورده و نوشته.قرآن کلام الله است که به پیامبر اسلام(ص) توسط جبرئیل وحی شده است.مطابق با قرآن کریم فرشته ی جبرئیل مامور وحی کلام الله به پیامبر(ص) بوده است.پس از تکمیل وحی امیر المومنین علی بن ابی طالب(ع) اولین کتابت از قرآن را انجام می دهد.امیر المومنین(ع) بعد از پیامبر(ص) امامت حکومت اسلامی را بر عهده دارد و پس از رحلت پیامبر(ص) مکر و استکباری که حکومت اسلامی را نفی می کرد اقدامات تازه ای را انجام داد.(حکومت اسلامی به امامت پیامبر(ص) در دوره حیاتشان با این مکر و استکبار مبارزه می کرد)اقدامات مکر و استکبار درست موقع رحلت شهادت گونه ی پیامبر(ص) سوء استفاده کرد و امامت امیرالموءمنین علی بن ابی طالب(ع) را نفی نمود،حال آنکه اراده ی الهی بر این امامت بوده است و جبهه ی مکر و استکبار با تحمیل حوادث ناگوار بدعت فوق العاده بزرگی در مقابل حکومت اسلامی پدید آورد.که شخص ابوبکر با هم پیمانانی که داشت مسئول این ابداع ناگوار می باشد.ابوبکر شخصی بود که هنگام تعقیب دشمنان پیامبر(ص) ایشان را همراهی می کرد که به همراه پیامبر(ص) در غار حراء پنهان می شود و با اعجاز و اراده ی الهی تار عنکبوت بر دهانه ی غار بسته می شود،که دشمنان پیامبر(ص) با رسیدن به غار و مشاهده ی تار عنکبوت که دهانه ی غار را پوشانده بود از رفتن به داخل غار منصرف می شوند و پیامبر(ص) با این امداد الهی از شر دشمنان رهایی می یابند.در واقع وضعیت طوری بوده که ابوبکر در چنین شرایط سختی پیامبر(ص) را همراهی کرد و در واقع مقام بسیار نزدیک محسوب می شد.از طرفی ابوبکر با همکاری اشخاصی دیگر ابداع ناگوار در نفی حکومت اسلامی پدید آورد.مسائل هوای نفسانی و شیطانی،نفاق،حیله،استفاده از دشمنان بیرون از حکومت اسلامی(که شکل پیشرفته ی آن دشمنان صهیونیست یهودی الآن می باشد)آن هم مطابق با قرآن کریم قابل تامل است.دوران پیامبر اسلام(ص) را دوران صدر اسلام و این بدعت را از اتصال به اسلام خارج می دانیم.مهمترین مسئله در وقت بدعت یکی این بود که ابداع مهندسی شده به قدری حیله گرانه و حرفه ای بود و چنان تمام مملکت اسلامی را در اختیار خودشان گرفتند که گویا دین همین است.مذهب سنی و شیعه با بدعت ابوبکر در اسلام پدید آمد،آن هایی که توان پیوستن به علی(ع) را داشتند مذهب شیعه و آن هایی که نداشتند سنی مذهب شدند.یعنی علاوه بر همراهی مکر و استکبار در نفی حکومت اسلامی با ابزار بدعت آفرینی،سنی مذهب هایی هم بودند که برای انجام امورات دین پیامبر(ص) در این بدعت،ناخواسته و یا خواسته وارد شدند.آنان که با میل به نفی حکومت اسلامی وارد این بدعت شدند حساب جداگانه ای با آنان که ناخواسته وارد این بدعت شده اند دارند(شکل پیشرفته ی کسانی که با میل به نفی حکومت اسلامی در بدعت وارد شدند امروز با سردمداری سعودی ها می باشند،و مصادیق به روز کسانی که ناخواسته وارد این بدعت شده اند کسانی هستند که سنی مذهب اند و خواستار حکومت اسلامی مطابق قرآن و اهل بیت(ع) چراکه هم شیعه و هم سنی تمامی آیات قرآن را قبول دارند و  آیه ی:انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا از قرآن را می پذیرند وممکن است در تفسیر آیه تفاوت داشته باشند.)

خب معلوم می شود اگر شخصی سنی مذهب باشد ابوبکر را به عنوان خلیفه ی اول پس از پیامبر(ص) پذیرفته و نداشتن این عقیده در سنی مذهب کفر محسوب می شود،اگر شخصی شیعه مذهب باشد علی(ع) را به عنوان امام اول پس از پیامبر(ص) پذیرفته و نداشتن این عقیده در شیعه مذهب کفر محسوب می شود.اگر گفته شود هر دو عفیده اشتباه می کند گفته ای است که دین اسلام را کاملاً نفی می کند.چرا که دین اسلام فقط دو مذهب شیعه و سنی دارد و تا رفع این اختلاف عقیده،همین دو مذهب را خواهد داشت(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً)رفع اختلاف به یک طرف شیعه یا سنی منجر می شود،یعنی برای اشخاصی که ظرفیت مباحثه را دارند اگر شیعه درست باشد پس از رفع اختلاف سنی شیعه می شود و اگر سنی درست باشد پس از رفع اختلاف شیعه سنی می شود.برای آنان که در مذهب شیعه یا سنی ظرفیت مباحثه ندارند همچنان که افزودن بر ظرفیت مباحثه می بایست تداوم داشته باشد احتیاج پذیرفتن عقیده ی دیگری نیست و باید گفت مشکل ساز هم می باشد بلکه غلط است.همچنین درست است که هم شیعه و سنی به سبب وظیفه ای که در اسلام برای خود می پذیرند در این ظرفیت افزایی تلاش کنند،اما با مراجعه به قرآن هم می توان بدون برداشت به رای مذهب درست را تشخیص داد.با توجه به بدعتی که ابوبکر مقابل حکومت اسلامی آورد و این در مذهب سنی کاملاً مشهود و پذیرفته شده می باشد به طوری که شیعه و سنی این را کاملاً فهمیده اند لذا قطعیت مذهب شیعه اثبات می گردد و این در صورتی است که همگان از شیعه و سنی این را خوب بفهمند.نه فقط مسلمان شیعه و سنی بلکه مسیحی و هر انسان آزاده که برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کند و همانطور هم از دنیا برود در نهایت مسلمان از دنیا رفته است.این هم نمی شود شخص یا اشخاصی برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کنند اما محتوای رفتار کافرانه یا کافرانه ظالمانه داشته باشند.

اولین قدم مهمترین قدم هم هست اولین قدم این است که انسان در پی یافتن درستی یا همان حق باشد،قرآن کریم تمام موارد درست و مطابق حق را برای زندگی انسان دارد.خب انسان قرآن را برای یافتن حق بخواند.یک جای قرآن چیزی آورده نشده که جای دیگرش نفی شده باشد.کما اینکه تجویزهای ما انسان ها ممکن است اینطور باشد.اما قرآن کلام خداوند است و انسان وقتی آن را خوب بخواند متوجه خداوند می شود.در قرآن خداوند،دین کامل اسلام،پیامبر گرامی اسلام(ص).معصومین(ع)با اعجاز معرفی می شود.دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی الله(خداوند)عاجزند.دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی کامل بودن دین اسلام عاجزند،دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی پیامبر گرامی اسلام(محمد(ص))عاجزند،دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی معصومین(ع)(انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)عاجزند.هم محتوای قرآن معجزه است و هم این محتوا از موقع وحی شدن به پیامبر(ص) کلمه ای تغییر نداشته است و تغییر در آن ممکن نیست.هر محتوایی که برای مشخص کردن درستی و حق پدید آمده باشد با گذر زمان تغییر داشته اما قرآن تغییر نداشته.یا هر محتوایی تحریف شده اما قرآن کلمه ای تحریف نشده.در قرآن کریم این مسئله مطرح شده که تحریف ناپذیر است.چه بسا کسانی مخالف قرآن که داعیه دانشمندی دارند نمی توانند حداقل تحریفی در قرآن لحاظ کنند.یعنی هم نمی توانند قرآن را کلمه ای تغییر دهند و هم نمی توانند مثل قرآن کلمه ای پدید آورند.

هر کلمه از هر آیه در قرآن در نظم جهان هستی و مطابق اراده الهی است.دیگران که اراده ی الهی را نفی می کنند،نظم جهان هستی را نفی می کنند و کلمه ای بیرون از نظم جهان هستی و اراده ی الهی نیست که پدید بیاورند.دیگران که ارده ی الهی و نظم جهان هستی را نفی می کنند،اراده ی الهی و نظم جهان هستی بر آن ها احاطه کامل دارد و برای استحکام نظم جهان هستی مطابق اراده ی الهی عقوبت می بینند.

انسان وقتی متوجه معجزه بودن قرآن می شود.در پی یافتن پدید آورنده ی آیات قرآن می شود،با توجه به این که هر چه در قرآن هست منظم و مستحکم می باشد و آموزه های آن انسان را سیراب می کند دیگر احتیاجی به رسیدن به محتوایی کامل تر نمی بیند و بخاطر این است که قرآن کامل ترین محتواست.با خواندن و تفکر در قرآن(کاملترین محتوا) متوجه می شود قرآن کلام الله است که به پیامبر اسلام(ص) توسط جبرئیل وحی شده است.بسیاری از پیامبران و اولیای الهی با ذکر نام در قرآن آورده شده که از این کلام نورانی فهمیده می شود تمامی آنان به پیامبر اسلام(ص) ایمان دارند.

انسان متوجه می شود: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ اَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ اعجاز این کلام نورانی ولایت را مطابق اراده ی الهی مسجل می کند.امیرالمومنین علی(ع) در حال رکوع نماز زکات می دهند.پس بعد از پیامبر اسلام(ص) علی بن ابی طالب(ع) بر مسلمانان ولایت دارند.

متوجه می شود: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا

همان طور که از قرآن انسان می فهمد پیامبر اسلام(ص) معصوم است،از آیه ی بالا متوجه می شویم اهل بیت پیامبر(ص)که با علی(ع) نسبت دارند معصومند.چراکه آیات قرآن همدیگر را تایید می کنند.

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً

با توجه به آیه بالا ولایت الله،رسول الله و اولی الامر مسجل می گردد.

به عقیده ی شیعیان اولی الامر امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه(س) می باشند.

در عقیده اهل سنت تفاوت برداشت وجود دارد.

همچنین در عقیده ی شیعیان وم عصمت را از آیه  انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا می توان دریافت.

تا اینجا عقیده اصلی در شیعه مشخص می شود.اما باید پذیرفت عقیده ی ولایت فقیه به طور محکم در شیعه آمده است و برای فهمیدن درستی آن بهترین راه مراجعه به قرآن می باشد.

از کلام الله متوجه می شویم پس از رسالت پیامبر اسلام(ص) برپایی و استمرار حکومت اسلامی تکلیف شده است،همجنین می فهمیم دین اسلام آخرین و کامل ترین دین است که باید اجرا شود.می فهمیم هیچ مفهوم توقف برای حکومت اسلامی وجود ندارد،در عقیده شیعیان این مهم یعنی تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر اسلام(ص) در صدر اسلام انجام پذیرفت و پس از رحلت شهادت گونه ی ایشان مسئله ی خلافت در اسلام مطرح شد که در قرآن هیچ مصداقی ندارد(چراکه خلافت جامعه اسلامی که توام با امامت نباشد و نفی آیه تطهیر یا نفی قرآن را داشته باشد مطرود است،بنابراین مطابق قرآن جایگاه خلافت سوای امامت هیچ مصداقی ندارد)کما اینکه پیامبر(ص) پس از رحلت امتش را به حال خود نگذاشته و قرآن مستحکم و منظم این موضوع را نشان می دهد.ظلمی که بر امت اسلام روا داشته شد و شیعه و سنی را به رنج انداخت،بنابراین پس از پیامبر(ص)دوازده امام معصوم(ع)بر مسلمانان ولایت داشته اند و برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کرده اند.به خاطر رنج ها و شهادت های امامان معصوم(ع) امام دوازدهم حضرت ولی عصر(عج) به اذن الهی غایب شدند تا از دسترس توطئه دور باشند،از آنجایی که ماموریت ایشان تشکیل حکومت اسلامی حضرت رسول الله(ص) است تا برپایی حکومت اسلامی تلاش می کنند تا در موقع مشخص به اذن الهی ظهور کنند.دو نکته مهم اینکه 1-استمرار حکومت اسلامی از قرآن فهمیده می شود و مخالفت ها پس از رحلت شهادت گونه ی پیامبر اسلام(ص)چرا که هم اکنون حکومت اسلامی با ولایت معصوم(ع)به طور محرز دیده نمی شود.2-قطعیت تلاش اولی امر مسلمانان برای استمرار حکومت اسلامی بعد از پیامبر(ص) تاکنون چراکه در قرآن بعد از پیامبر(ص) اطاعت اولی الامر مسلمانان لازم می باشد.از طرفی اولی الامر بعد از پیامبر(ص) مطابق آموزه های قرآن باشد و مطابق آموزه های قرآن برای استمرار حکومت اسلامی که با اراده ی الهی است تلاش کند.

حال فهمیدیم که قرآن کلام الله است و دیگران در نقض اعجاز قرآن هیچ توانی نداشته،ندارند و نخواهند داشت.از گذشته تا به حال نداشته اند،اکنون هم ندارند،در اثبات اینکه آینده هم نخواهند داشت از قرآن می فهمیم.قرآن تا همین الان مسیر درست زندگی انسان را نشان داده و هیچ تحریفی و تغییری نداشته،مسیری را که به آینده متصل است و دیگران که در نفی قرآن تلاش کنند بدون تردید این مسیر را از ابتدا نفی می کنند مسیر برای آنان ابتر می ماند و مسیر درست آینده را نمی فهمند،بنابراین مسیر درست در تمام اعصار آینده در قرآن هست و دیگران هیچ توانی در مقابل این اعجاز ندارند.

در این نوشته بنا بر این نیست که برای جانبداری از مذهب شیعه یا ولایت فقیه خود رایی شود،در اینجا تحلیل از قرآن به اندازه ی توان و برای رضایت الهی است.اهل تسنن هم نوشته های ارزشمندی دارد که می توان آنها را خواند به هر حال فهمیدن مسئله ی درست و مستحکم حق انسانی است که می خواهد راه درست را مطابق اراده ی الهی بفهمد و در آن مسیر باشد.بنابراین در این نوشته تحلیل به گونه ای است که اهل تسنن را به مثابه ی یک پیکر از اسلام دانسته و تفاوتی قائل نمی شود.مسئله در شیعه براین است که حکومت اسلامی مطابق آموزه ی قرآن توسط پیامبر اسلام(ص) تشکیل شد و بدون وقفه باید استمرار می یافت.شیعه عقیده دارد تا الان در پرتو امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س)و اولیای الهی مورد تایید معصومین(ع)  حکومت اسلامی به سختی و با هجمه برای امت اسلام محقق بوده و از طرفی مسئله ی خلافت اسلامی که امامت معصوم(ع) را ندارد در آموزه های قرآن نیست.

ولایت فقیه:

برای فهمیدن درست بودن یا نادرست بودن ولایت فقیه از قرآن استناد می کنیم:

کلام الله و مهجزه بودن قرآن.ولایت الله و رسول الله(ص) در قرآن آمده.تشکیل حکومت اسلامی.استمرار حکومت اسلامی از قرآن فهمیده می شود.ولایت اولی الامر در قرآن به صراحت آمده.از آیه تطهیر تائید می شود اهل بیت پیامبر(ص) معصومند.

آیه تطهیر برای اهل بیت پیامبر(ص) است/معصوم بودن پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان

آیه اولی الامر ولایت اولیای امر را علاوه بر ولایت الله و رسول الله توصیه می کند.

آیه ولایت،مشخصات اولی الامر را به صراحت مسجل می کند.

اگر انسان بدون جانبداری هم این سه آیه را بفهمد ولایت را فهمیده،معلوم شد اهل بیت پیامبر(ص) معصومین(ع) هستند.معلوم شد یکی از معصومین(ع) در رکوع نماز زکات بدهد مصداق کلی برای آنان دارد و معلوم شد اطلاعت اولی امر با اطاعت الله،رسول الله لازم است.اهل بیت پیامبر(ص) کاملاً مشخص است و از سوره ی کوثر مشخص می گردد.اعجاز قرآن اینطور است که تا هم اکنون تمام رویدادهای جهان هستی را به نحو احسن تاویل نموده.کوثر را اینطور آورده و این چنین حوادثی را دیده ایم که عظمت خاندان اهل بیت(ع) در گمنامی و معجزه  است و وقتی قرآن را می خوانیم چنان ما را به این عشق بازی تمام نشدنی می آورد که مفهوم همه هستی همین است.آیا می شود با یک محاسبه ساده و بدون دغدغه نظم جهان هستی را فهمید؟اراده ی الهی بر این است که این طور نشود، مطابق سیره ی قرآن لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ بقره(256)

بنابراین همواره عُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ را باید فهمید و به مفهوم درست زندگی رسید.این حدیث را هم می شود فهمید:

إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی‏

وقتی از قرآن فهمیدیم که استمرار تشکیل حکومت اسلامی تردید ناپذیر است،باید برای اراده ی الهی مطابق ولایت رسول الله(ص) در این مهم تلاش کنیم،حال با توجه به قرآن وضعیت الان را تحلیل کنیم،امام خمینی(ره) با همراهی شهیدان و اولیاء این موهبت الهی را مستحکم ساخت و برای محرز ساختن استمرار حکومت اسلامی تا ظهور امام زمان(عج)تلاش کرد و تمام تلاش های شهیدان و اولیای الهی برای رسیدن به دوران امام خمینی(ره) بوده است.حکومتی هم سو با حکومت اسلامی تشکیل داد که به ظهور امام زمان(عج) برسد.بنابراین قرآن ایشان را تایید می کند،قرآن اگر امام را نفی کند طاغوت را تائید می کند؟امام محققاً با همراهی شهیدان و اولیاء الله در مسیر اراده الهی قرار گرفت.و ما در حق ایشان کوتاهی می کنیم اگر در پی محتوای دیگری باشیم،همان طور که صدر اسلام شد

در رابطه با مقام معظم رهبری آیا ایشان در دوران امام کمترین گرایشی به طاغوت داشت؟نداشت!آیا ایشان بعد از امام گرایش به طاغوت دارد؟می بینیم که نه.در زمان امام هم توطئه ها بود که ظلم ها بشود،بعد گفته شود مگر امام خمینی نیست چرا کاری نمی کند؟مسئله دشمنی تا حدی است که امام معصوم(عج) برای مصون ماندن از گزند دشمنی غایب از دیده هاست و ظهور ایشان به اراده ی الهی محقق می شود.بنابراین به استناد سفارش امام خمینی مامور به وظیفه ایم نه نتیجه.وظیفه ی مسلمانان اطاعت از مقام معظم رهبری امام ای است.

خلاصه:جهان هستی توسط خداوند منظم و مستحکم آفریده شده است و مقدرات اراده ی الهی درجهان هستی مطابق با حکومت اسلامی است.مطابق قرآن کریم تشکیل و استمرار حکومت اسلامی توسط پیامبر اسلام(ص) کاملاً مشخص شده است و نظم و استحکام در ولایت الهی در آیه ی یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً  دیده می شود،اطاعت از الله و اطاعت از رسول الله و اطاعت از اولی الامر.

اولی الامر دوازده امام معصوم(ع)حضرت فاطمه(س) و در حال حاضر که امام زمان(عج) به اراده ی الهی از نظرها غایب می باشند ولایت فقیه می باشد.حکومت اسلامی بر مسلمانان راه درست ولایت را در هر شرایط سختی نشان می دهد،در نظم ولایت،ولایت الله،رسول الله،معصومین(ع) تا امام زمان(عج)،ولایت فقیه و ولایت برخی مومنین و مومنات بر برخی مومنین و مومنات مطابق قرآن کریم.تمام این ها در طول ولایت الله است.

تردیدی نیست که ولایت امام زمان(عج) به ولایت رسول الله(ص) متصل می باشد و ولایت برخی مومنین و مومنات مطابق قرآن کریم،به یکدیگر متصل بوده و از طریق ولایت فقیه به ولایت امام زمان(عج) متصل می گردد.مومن ترین مسلمان در گفتار و رفتار متصل به امام زمان(عج) می باشد و  امام خمینی مومن ترین مسلمان بود که این موهبت الهی را مستحکم می کند کما اینکه در دوران گذشته که موهبت انقلاب اسلامی نصیب مسلمانان نشده بود هم یک مومن ترین وجود داشته،در دوران طاغوت رضاخانی شهید مدرس بود که فرمود ت ما عین دیانت ماست.و این چیزی بود که رضاخان و رجال ی رضاخان نمی خواستند.پس از انقلاب اسلامی همینطور رجال ی با تفکر پنهان یا مشهود جدایی دین از ت آمد و شد داشته اند،مهمترین مسئله این است که حکومت اسلامی افول یا ضعف ندارد اگر انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی سیر ولایت فقیه را در اتصال به امام زمان(عج) استحکام بخشید و این موهبت الهی نصیب مسلمانان گشت افول یا ضعف نخواهد داشت.مسئله ای که در صدر اسلام به بدعت واقع شد مورد خواست خواص و سردمداران جبهه ی باطل بود آنان می خواستند در شیوه ای مغایر با اسلام باشند و آنچه را می خواستند دیدند.اما امروز مسئله ای که درست پدید آمده سوای معماری بدعت گونه یا معماری یک گفتمان توسط بشر می باشد،خواست الهی برای استمرار حکومت اسلامی در قرآن و سیره ی اهل بیت(ع) می باشد.امام خمینی معمار انقلاب اسلامی مطابق خواست الهی است،مسلمانی که از جانب خداوند مقام ولایت را بر عهده می گیرد،و این مقام ولایت متصل به امام زمان(عج) است و از فقه امامت می باشد.لذا مقام معظم رهبری امام ای توسط امام خمینی(ره)متصل به امام زمان(عج) می باشد و این سوای اراده ی بشری یا خواست خواص و اینگونه موارد است.


در عشق سراسر غم زهرا(س)

                                                       این گونه رسید ماتم زهرا(س)

همواره چنین شد بدانی

                                                       آسایش دل عالم زهرا(س)

این حیف که در خواب سرابی

                                                       بی بهره ی از حاتم زهرا(س)

برخیز نگاری شده در خون

                                                       آورد شفا مرهم زهرا(س)

بیچاره شدم وای به حالم

                                                      عمری به گذر بی غم زهرا(س)

شرمنده ی عقبی نشینم

                                                      آنی که ندارم غم زهرا(س)


راه باز و جاده دراز."هر کی علاقه به مذاکره و ت بازی افراطی داره".

 

 

در معرکه ای سخت چه داری؟

                                                     آخر ز کدامی به چه کاری؟

گر شوخ فضولات ز غربی

                                                     آسوده چه باشی به چه زاری؟

آخر به فسادی که نشاند؟

                                                     زخمی که روا نیست ز هاری.

اینگونه هنوزت ره ابلیس؟

                                                     اینگونه ت به تباری؟

ای شوخ برون راه درازت!

                                                     با ما نشوی روز نداری!

                                                   (بر ما بشوی روز نداری!)


شمارش مع تا کشتن ترامپ.همچنین نابودی رژیم صهیونیستی و

 

سکوتی بوده ام ساکت همیشه

                                                         نخواهم ماند بی سامان به بیشه

ندارم ترس از دشمن سراسر

                                                         زنم آن ظلم سرتاسر ز ریشه

 

 


خطاب به امریکا و غرب بی محتوا و هرچی همفکر با بی محتوایی!

هر درس که داری به خودت کن

                                                             هر قصد ز کاری به خودت کن

بیهوده  سرابی به دلی خون

                                                             مهلت! که زاری به خودت کن

سر مست شرارت شده شر خو!

                                                             این حصر حصاری به خودت کن

 

درس روابط بین الملی به روش امریکایی-غربی صهیونیستی-سعودی داعشی:سازمان ملل در سیطره امریکا و غرب!تلاش تحریم مسائل درست در ایران و برخی کشورها و جنایت های فراوان برای عملی کردن تحریم

نتیجه درس:نیت و قصد امریکا و متحدانش در رابطه با تحریم ایران به خودشان بازگشته و انگل تر شده اند.بنابراین مسئله تحریم نیست انگل ها کارشون خوردن منافع دیگرانه.با حربه تحریم منافع کشورها رو می ن.

 

سرابی که دل ایران.حزب الله،سوریه،عراق.(به طور کلی مقاومت)رو خون کرد((اثرات و پیامدهای مکر و تحمیل رو شیوع می ده و نا امنی ایجاد می کنه،فساد و اختلاف و))

نتیجه سراب:خب این ماجراجویی که در اوج خودش به شهادت بهترین سردار مقاومت(شهید قاسم سلیمانی) منجر شد مسیر توطئه را به خوبی نشون داد.به حال خودشون زاری کردن!

سرمستی جنون آمیز:بی وجود ترین انسان هایی که اینگونه سرمستند(فکر نمی کنم احتیاج به توضیح بیشتر باشه)

آخرین دستاورد:حصاری از ظلم،جنون،بد بختی،فسادبر امریکا،غرب،رژیم صهیونیستی،سعودی ها.حریمی نا امن ساخته.بالاخره تحریم نتیجه بر عکس داده.

در نهایت نخبه ترین تحلیل گران عدم پایداری و زوال نزدیک این انگل ها رو باید ببینن.وگرنه پوک مغزن!نخبه نیستن.

این حرف آخرم به:ت مداران و خواصی که به خواسته ی (امریکا-غرب سعودی) صهیونیناخنک!می زنن و از اون مفسده برای جامعه می خوان  یا به خیال خودشون قوی هستن و مردمو به مکافات میندازن سپر خودشون می کنن بلا تشبیه مثل .تو این آشفته بازار نگاهشون به اون همه دقیقاً به اون همه فساده!چی میشه یه سری بهره مند میشید بقیه کنارتون ته سفره خور و وارفته و .با هم مکافات می کشیم؟اگه این مدلو تحمل کنیم شما از چی بهره مند شدین از اینکه بقیه بی بهره شدن؟جالب اینجاست که پایداری این مدل به اینه که بی بهره ها خودشون راضی هستن حمایت می کنن اینطور بشه و تموم.این نخبگییه،ته؟واقعآ این همه آدم که خیلی قوی تر از شما هستن به این مدل شما بسنده می کنن؟نخیر این عین دشمنیه و هر به ظن خودش بهره مندی که اینطور فکر کنه بهره مند نمیشه داره به مرور خودشو نابود می کنه،از ارزش ها فاصله می گیره و پوچ نصیبش می شه.می دونید که از اول تو مرام انقلاب مدارا با دشمن بود.چی شد دشمنی مسئله سازش رو مطرح کرد؟انقلاب که مدارا و سازش را داشت و در مقابل دفاع که عقل هم همینو می گه انجام می داد.خب جوابش اینه که این به اصطلاح ت زدگی نفهم می گفت سر رو ببر پیشش بگو ببر،هرچی شما بگین.اینو نمی گن سازش می گن باج،انقلاب باج نمی ده.انقلاب واسه دفاع شهید میشه.مظلومانه مثل شهید سردار سلیمانی.

 


در باور دل عیسی(ع) کجایی است؟

                                                                        عیسی(ع)شده دل رازی خدایی است.

این نغمه سروده! شعر جاریست!

                                                                        عیسی(ع) به زمانی کربلایی است.

 

وقتی با فهم خودم برای جستجوی حق تلاش می کردم مطالبی را که در پائین نوشتم به سختی بدست آوردم.شاید خیلی از ضعف ها در خودسازی و همراهی جامعه ولایت فقیه برای رسیدن به منجی عالم(عج)داشته باشم اما باور دارم موهبت های امام زمان(عج) بسیاری از مسائل را حل می کنه

 

 

حضرت عیسی(ع) با امام زمان(عج) به اذن الهی ظهور می فرمایند.و مفهوم یک دین را  برای نجات بشریت از دردها و آلام می آورند.که مستکبران جهان بر آن کفر و ظلم روا داشته اند.آن زمان معلوم می شود چگونه این همه ظلم و مکر،این همه دورویی و نفاق برای ظلم و مکر!از بین می رود و هر آنچه حق است جاری می گردد،تلاش برای زمینه سازی ظهور از خود سازی(انجام واجبات دین و پرهیز از حرام) و سپس ساختن جامعه در پرتو ولایت فقیه محقق می شود.بسیاری از امدادهای الهی غیبی است از جمله این که راه حق از غیب مشخص شده است.و قرآن مفاهیم غیبی بسیاری دارد.در مفاهیم قرآن باوری نهفته و نهادینه شده که راه گشایش حق اهل بیت(ع) می باشد.(انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)بنابراین طبق اراده الهی آنان کسانی هستند که کمترین ذره ای ناپاکی و پلیدی ندارند و امام زمان(عج) عصاره وجودی اهل بیت علیهم السلام است.خب هر که قدم در راه تحقیق برای فهم حق و رسیدن به شفای الهی گذارد.این را می یابد پس از اینکه یافت می بیند باید برای ظهور تلاش کند و متوجه می شود لشکری برای این ظهور تلاش می کند و لشکری با آن مخالفت!در قرآن می بیند لشکر حق درستی و دین را می خواهد و لشکر مقابل ناراستی و کژی.در قرآن می بیند سلاح لشکر حق دفاع و دین خواهی است.و سلاح لشکر مقابل دسیسه و تحمیل.در قرآن می بیند خداوند به مستضعفین برای جاری شدن مسائل نهادینه دینی نظر دارد و از آن ها حمایت می کند.در مقابل مخالفان ولایت فقیه برای ظلم و ضعیف کشی تلاش می کنند. امروز می بینیم ولایت فقیه شیعه و سنی و مسیحی و هر مستضعف دین خواه را برای رسیدن به حق همراهی و حمایت می کند.پس ولایت فقیه برای ظهور منجی تلاش می کند.در مقابل می بینیم مخالفان ولایت فقیه انواع فتنه و آشوب،آسیب و جنگ و دسیسه علیه شیعه و سنی و مسیحی و هر مستضعف دین خواه روا می دارند و هر روز جریح تر می شوند.پس آن ها در مقابله و جنگ با منجی بشریت(عج) و با خداوند تلاش می کنند.از هر فرصت برای دسیسه ها در منحرف کردن مستضعفان از راه ولایت فقیه دریغ نمی کنندبنابراین در فهم و اندیشه ام این ماند :که با همه وجود در راه ولایت فقیه برای زمینه سازی ظهور منجی عالم(عج) تلاش کردن درست است.

 

 

 


"یک سیلی" محکم مقدمه سیلی های بعدی و شاخصه ی سیلی های گذشته:

پیش سیلی سپاه بر امریکا

                                                             انتهایی است فنا اثر امریکا

سال خوبش زبهارشد پیدا

                                                            شور بختی که بی ثمر امریکا

 

نیوتن دانشمند خارجی بود،جاذبه ی زمین را کشف کرده!قرآن تقریباً یک و نیم قرن پیش جاذبه زمین را به بهترین نحو ممکن بیان می کند(ستون هایی که دیده نمی شوند)نه فقط جاذبه زمین بلکه جاذبه سیارات و

نیوتن قانون عمل و عکس العمل را تو فیزیک مطرح کرده!قرآن به بهترین نحو ممکن(هرکس مثقال ذره ای خیر انجام دهد به او می رسد"کمترین عمل خیر عکس العمل خیر به همان مقدار" هر کس مثقال ذره ای شر انجام دهد به او می رسد"کمترین عمل شر عکس العمل شر به همان مقدار")

چطور بشر از نوع ظالم با استفاده از قوانین کشف شده توسط دانشمندان با تجهیزات جنگی به کشورها و اطراف کشورها عزیمت می کنه،جنایت می کنه،کشتن انسان ها که کشتن هر کدوم کشتن  یک نسل هست را انجام می ده توطئه و فتنه گری را واسه بردن نفت و ضعیف کردن جوامع انجام می ده،خلاصه خودش رو برتر و دیگران رو محروم می دونه و رفتارش هم همین رو نشون می ده.اون وقت به همون قوانین فیزیکی که کشف شده و لحظه،لحظه زندگیشو مثل ربات بر اون قوانین استوار کرده بسنده نمی کنه واقعاً شیطان همینطوره و می دونه همیشگی نیست چراکه هم از لحاظ فیزیکی و هم از لحاظ ماورایی سیل فراوانی (عکس العمل)از رفتار خودش (عمل) را بایستی دریافت کنه و نابود قطعی بشه.حالا هرکی ظلم کنه همینطوره به اندازه اون ظلم تو زندگیش وارد می شه.خوردن مال یتیم،مال حرام.ظلمه مثل اینکه آدمیزاد به جای غذا آتیش بخوره.آتش درونش را می سوزونه.مال یتم،مال حرام خوردن.آتش خوردنه.در ماورا شیطان رو وارد خودش کرده،علاوه بر این قانون نظم هستی بر این استواره که حق هر کس به اون داده بشه.حق یتیم بهش برگردونده می شه و اجازه این ناحق سلب می شه.و ظالم در آتش رفتار خودش می سوزه.اگر در سطح جهان این انسان های بی گناه به مرگ طبیعی از دنیا می رفتند و از حقوق خودشون بهره مند می شدند نمی شد حرفی زد.اما وقتی با جنایت و با توطئه کشته می شن و از زندگی محروم می شن مطابق نظم جهان هستی اون طور که خواسته شده باید بشه و زندگی و حق انسان های بی گناه محفوظه چه بسا مرگ هم نمی تونه مانع به جریان افتادن زندگی درست بشه.حالا دشمن شیطانی با مکر این روش رو تو جوامع به ظن خودش پی ریزی کنه که خود مردم طرف اشتباه برن،خود مردم بهم ظلم کنن،مسئولین یه جامعه به مردمشون و مردم به مسئولینشون.تا با این فتنه ها این ناهنجاری ها ادامه پیدا کنه،به هر حال شیطان فهم نداره که بدونه پی ریزی بیرون از نظم جهان هستی نابود می شه و کسانی که تو جوامع خودی برای دشمن شیطانی این چنین بکنند با نابهنجاری نابود می شن.انگار که اصلاً نبوده.همه این نظم جهان هستی توسط خداوند برای بهره مند شدن درست و منظم آفریده هاست.خداوند جهان هستی رو واسه امتحان آفریده تا آدمی برای رسیدن به راه حق تلاش کنه و به خداوند که آفریده نظم جهان هستی است همیشه وصل بمونه.در این امتحان ممکنه آدمی به واسطه ی هوای نفسانی و شیطانی گناه کنه باز خداوند مطابق نظمی که آفریده در هر شرایطی راه توبه و جبران گناه و حق الناس را فراهم می کنه،مهم اینه که آدمی سعی در رسیدن به خداوند را داشته باشه و این از راهی محقق می شه که خداوند بی شبهه برای زندگی آدمی فراهم کرده.دشمن شیطانی برای محروم کردن آدمی از رسیدن به این راه حق دسیسه و تحمیل بسیار داره و راهی که خداوند برای انسان فراهم کرده و همیشگی هست قرآن و عترت پیامبر اسلام(ص) می باشد،که عترت امامان معصوم(ع) فاطمه زهرا(س) و با توجه به غیبت امام زمان(عج) نائب امام زمان(عج)(سید علی ای).

چراکه دشمن شیطانی با این معارف دسیسه و تحمیل دارد.با دسیسه سعی در انحراف از این راه حق دارد و با تحمیل بر خلاف نظم جهان هستی((نظم جهان هستی که مطابقت کامل با معارف قرآن و عترت(ع) دارد)) جوامع مختلف را در معرض ضعف و آسیب قرار داده است.در نظم الهی توبه کردن سبب می شود بدی ها به طور مضاعف به خوبی تبدیل شود.شاید به خاطر این باشد که یک بدی محروم شدن از یک خوبی است.و خداوند در نظم هستی بدی را قرار نداده پس از توبه برای رفع هر بدی انسان تلاش می کند و وقتی آن بدی را جبران می کند چون کاری را که خداوند خواسته انجام داده یک خوبی به او می رسد و از طرفی چون بدی از بین رفته یک خوبی که حق همان انسان است برای او می ماند.پس توبه کردن از گناه نکردن سخت تر است.چون خوبی به آدمی داده شده است.و آدمی با توبه به اندازه همان خوبی سختی می کشد تا بدی محو شود.پس از رفع بدی 1همان خوبی مانده و 2سختی برای رسیدن به همان خوبی و به اندازه همان خوبی

 

 


شفای درد بی درمانمان باش

                                                          صفای عزم سرگردانمان باش

خدا ای شوق بی پایان هستی

                                                          صدای نظم بر ایمانمان باش

 

همی در دل خدایی هست با عزت

                                                         همی حاصل چرایی نیست با محنت

که محنت های امریکاست شیطانی

                                                         همی شر خو مرامی هست با خفت

 

 

خداوند شفای هر درد است،از بزرگترین درد ها نا آگاهی و تحویل گرفتن شرایط از تحمیل و مکر است.خداوند در قرآن با همه سخن می گوید:هدایت از گمراهی مشخص شده.قد تبین الرشد من الغی فقد استمسک بالعروۀ الوثقی.

نا آگاهی سبب شده برخی شیعه را متهم به بت قرار دادن قبور امامان(ع) و پیامبر(ص) بکنن.در حالی که سند از احادیث و قرآن می آرن.تفسیر آیه ها و احادیث به خوبی نشون می ده حتی پیامبر(ص) را هم به جای خدا ارباب نگیرید.شیعه پیامبر(ص)،امامان(ع) و قبور مطهرشان را نمی پرستد و قبله قرار نمی دهد،بلکه در این شرایط ناگوار و ناآگاهی،خودش را به پیامبر(ص)ائمه(ع) متصل می داند و اینگونه به خداوند هم متصل می گردد.خداوند همه جا هست و گاهی کعبه می رویم که خانه خداست.پیامبر(ص) و معصومین(ع) به واسطه قرب الهی همه جا هستند و گاهی حرم مطهرشان می رویم که خانه آن بزرگواران در زمین است.بوسیدن حرم و قبر پیامبر(ص) وامامان(ع)که واسطه ی فیض الهی اند عین توحید است.مثل طواف و بوسیدن کعبه.کعبه از سنگ ساخته شده پس چرا شیعه و سنی طواف می کنن؟برای قرب الهی!

خلاصه واسه شیعه ممکنه تو نوشتن نقص باشه،تو گفتن و رفتار کم و کاستی باشه اما اصل مطلب اینه که خداوند دوست داره بنده هاش هدایت بشن و راه هدایت رو از گمراهی مشخص کرده،اجبار نکرده.با توجه به قرآن خداوند تنبیه های گمراه شدن و پاداش های هدایت شدن را بدون مثقالی کم و زیاد به بنده هاش عطا می کند.

 

اگر بر دیده ات آورده زهری

                                                           توکل کن خدا را صبر قهری

چنان در ظرف ایمانت بکوشی

                                                           دوباره سوی حق آسوده دهری


سگی بدتر زسگ ها زرد امریکا

                                                                            به سانش همرهی هم درد امریکا

تویی ای بی صفت بی محتوایی

                                                                            کرروبی مکر از دل سرد امریکا

همی در فتنه ها هم می گدازی

                                                                            علمداری به خون از گرد امریکا

همی دیروز آتش بر خیمه بودید(همه سران فتنه که برای دشمن نا حق مقابل سیدالشهدا(ع)ایستادند)

         همی قاسم بخون از طرد امریکا

 

 

 


به عشق سیدالشهدا(ع) به عشق سردار شهید سلیمانی رضوان الله علیه و همه شهیدان گلگون کفن

 

غوغای ترامپک خفه شد باک چه ماند؟

                                                            در هجو ترامپه همه عالم که بداند!

وقتی که شده بخت شهیدان به ارزش

                                                            مشتی که شده باز به آن خصم فشاند

تا هست ببارد همه از خشم به سویش

                                                           آسوده نماند به سرش شرم بماند

شرمی به خدا بیش ز این نیست

                                                          از ترس و حرصی به سرا زهر فشاند

چون رفت ز این منطقه هر دون

                                                         آن دوست شفا بر همه عالم رساند

 

 

 

 

 

 


مانند دلی صبح نشانی

                                 سردار،قاسم،سلیمانی

آغوش تو در آغوش حیدر(ع)

                                مانند غمی دور نشانی

از من نشود مدح تو معلوم

                               ای باور دل شوق جوانی

چون باور دل پاره ی زهرا(س)

                             همراه علی(ع) ماه نشانی!

 


از قاسم دین خون به شهادت زده آذین

                                                           باز این همه نوحه ز حماسه  شده آئین

آن سوی جهان را تو ندیدی نشنیدی؟

                                                           این سوی جهان تا به حدیثی نرسیدی؟

هر سوی جهان تا به نهانش همه دیدی

                                                           در سوز غمش محو تماشای شهیدی

روزی غم عشقی به جهان شست غمی را

                                                           امروز همان شد لب عشقی حرمی را

تا از غم عشقش شب نوروز بگیرد

                                                           همواره به آن تب غم دل سوز بگیرد

روزی که نگون شمر جفا زد همه هستی

                                                            امروز ببین شمر نگون بخت به پستی

از هول سعودی است گرفتار صهیون

                                                            ابلیس نگون بخت خلاصه شده افیون

افیون جهان است همی مکر نگونش

                                                            این خواب نمایی شده آشوب درونش

دیری نشود زود نماند به جهان این

                                                            صبحی بزند تا که بیاید به جهان دین

از قاسم دین خون به شهادت زده آذین

                                                            باز این همه نوحه ز حماسه  شده آئین


 شهیدی پاک گفته دل مطهر

                                           نباشد شمر را حاصل مطهر

 نباشد در عبث کاری الهی

                                          که باشد سایه از هر شمر کاهی

 به آن بد طبع سایه را خدا داد

                                          خدا در سایه اش طبعی جدا داد

 چنان طبعی به کاهی در تباهی 

                                          و ظلمت!چون به چاهی در سیاهی

 اگر کم لوح خوش در سایه ماند

                                          بدان از نورها بی مایه ماند

 به تفسیری که حر آموخت دل ده

                                          نرو از بهر هر سایه که ظل ده

 که امروزی شده آن شمر کژ دل

                                         و داعش شد سپر از سحر کژ دل

 به حیلت کاه را بر دیده آورد

                                         همان برجام نافرجام دل سرد

 نشد شهدی صمیمانه ز برجام

                                         که ظرفی زهر آلوده به فرجام

 که دیوانه لگد زد ظرف زهری

                                        نکن دیگر سوالی صرف زهری

 بیا بر مردمی عاقل نگه کن

                                        به چاره توبه از آن گنه کن

 و اشعاری سرودم سال هفتم

                                        نوشتم جوهرش در سال هشتم

 اگر خواهی بدانی رمز آن را

                                        بیا جایی که دل  دادند جان را


تاسوعای حسین(ع) مبنای نماز است.

                                              عاشورای حسین(ع) معنای نماز است.

مستضعف زحسین(ع)دارد چه بسی حق

                                             که پس دادن حق  امضا ی نماز  است.

 

هیچگاه مستضعفی که خودش را با امام حسین(ع)،ولایت فقیه،اولیاء و شهیدان بداند راضی به نا حقی که امضای امام حسین(ع) را ندارد نمی شود بلکه راه پس دادن حق باز بوده و هست هر چند سختی دارد.انسان ها اختیار دارند زندگی به پس دادن حق یا هلاکت با بی تفاوتی یا هتک حق را بپذیرند.چه بسا خیلی از مسایل حل شود و انسان بفهمد که هر روز عاشوراست و معنای زندگی به اعاده حق است نه تملک حق ناجوانمردانه.


 مفهوم بسیج در غدیر امامت معنا گرفت

                                                     وقتی پیمبر دست علی بالا به پهنا گرفت

 مفهوم بسیج با حضرت آدم در اول خلقت

                                                     وقتی ز نور اهل بیت آدم تن رعنا گرفت

 مفهوم بسیج را فاطمه خوب تفسیر کرد

                                                     در دفاع از ولایت میخ و در جان آنا گرفت

 مفهوم بسیج با امام حسن گرامی تر شد

                                                     برای حفظ دین از معاویه صلح بینا گرفت

 مفهوم بسیج خون ثارلله است تا بینهایت

                                                    دین زنده از آن و بسیج از آن مبنا گرفت

 مبنای بسیج حضرت عباس بن علی است

                                                    مشق ما داد و هماره لشکر توانا گرفت

 مفهوم بسیج با امامت سجاد امتداد یافت

                                                    بسیج از آسمان مفهوم حمد و ثنا گرفت

 مفهوم بسیج با امامت باقر هموار میشد

                                                   که شکافنده علم شهید و دینش نا گرفت

 مفهوم بسیج با امام صادق هم ارج گرفت 

                                                   که از علم باقر فقه امامت دم مانا گرفت

 مفهوم بسیج در امامت کاظم در حیا شد

                                                   آن دم که به جور خصم بند و تنگنا گرفت

 مفهوم بسیج با امام رضا وسعت داده شد

                                                  وقتی سم زهر کین از دلش تا مینا گرفت

 مفهوم بسیج با امامت جوادش بخشنده شد

                                                  آن دم جوان امامت در شهادت نا گرفت

 مفهوم بسیج با امام هادی هدایت رساند

                                                  او هم به جور خصم شهید و ره برنا گرفت

 مفهوم بسیج با امام عسگری هم کوشید

                                                  تا در غیبت امام عصرش ظهور تمنا گرفت

 مفهوم بسیج با خمینی و ای است

                                                  سید علی ای با امامت معنا گرفت

 بسیج با مستضعفی است که منافق به او

                                                  با محتوای خصم گفت خارجی و  فنا گرفت///یزید با اسارت در آوردن اهل بیت امام حسین(ع) آنان را خارجی خطاب کرد و سرنوشت شوم خودش  را ساخت.

 


 جمعه ای دیگر آمد و هنوز هم به تو نرسیده ایم

                                                            به آنچه رد خواست شما ست با حرص رسیده ایم

 گرفته که شد به نا حق فدک و  هرزگی بیداد کرد

                                                           هنوز بر آن غصب محکم ایستاده اند و ترسیده ایم

 هنوز مکرها تضادها در جامعه ات دارد،سخت است

                                                           سخت است از تو دور ماندن جای از تو قاپیده ایم

 آخر این ظلم ها بر تو چیست به غیر از انزواست؟

                                                           منزوی از شما معصومین شدن،اینطور بوده ایم؟

 پس از اندیشه ات بیاور سرشتی نو،توبه کردیم

                                                           با تو هستیم همیشه ، ما در راه ترسیده ایم 

 ما جلوتر از تو نیستیم به ترس در راهت بوده ایم

                                                          راه تو همواره بر ما هموار و در آن روئیده ایم


ضمن تشکر صمیمانه آثار ادبی برای مطالعه و نظرخواهی منتشر می گردد.خارج از هر گونه ت زدگی و است.همچنین این آثار متعلق به نویسنده آن بوده و کپی برداری از آن مجاز نیست.به نظرات سازنده بازدیدکنندگان ارجمند برای پیشرفت بهتر نیاز داریم.


 ظلمی بیشتر از این نیست که با معرکه یا علی

                                                          خواهان نگاه بر امریکا و همه مستکبر بی علی

 این مکر و استکبار از وقت دشمنی با مولا علی

                                                          امت اسلام را در رنج انداخته و در فکر فقد علی

امت اسلام که می ماند تا همیشه با علی

                                                          فقدان مولا هرگز نشود آنان بی نصیب اند از علی 

 در راه ولایت از خدعه آسیب دیده ایم یا علی

                                                          در اندیشه ات ماتم گرفتیم و نشان دادی سید علی

 

 


 این شد معنای عشق که تفاوتی ندارد هرگز

                                                              مستضعف در دین ثارالله است همچون ثارالله

 چون قطره ای است که باشد متصل به اقیانوس

                                                              هر قطره این چنین شد با ثارالله بگو ماشاءالله


 

 دین زنده ز خونت شده یا حسین(ع)

                                                   تا وقت ظهوری به مهیا حسین(ع)

 خون بار شده عالم  معنی  هماره

                                                  هر سجده به تربت شده ذره دوباره

هر ذره ی تو تار وجودست حسین(ع)

                                                 هم پود وجودی و تویی نور به عین

 ای پود دلم مشق به تارم همه سان

                                                 هم تار دلم عشق به پودم  برسان

 مهلت که تمامش به تباهی شده هین                                              هین(خوار و ضعیف)

                                                 دل را بکشان در ره عشقت شه دین

 چون دور شوم از حرمت کور شوم

                                                 دل را بکنم چون حرمت شور شوم

در دل که نگاهت بتپد  ناز صفا

                                                 حاصل زنگاهت بشود کور شفا

 

 

 


 

برای مادرم:

 

زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)

                                             پشت در من سوختم ، دل بی واهمه

صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده

                                           خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.

 

        

برای شهیدان:

عالم ز جفا هرزه نگردید

                                           دشمن ره معنا که نفهمید

ظاهر که به دین شد ره خلعت

                                          جاهل ز قفا زهر گوهر دید

شهدی ز شهادت دم هستی

                                          از پیکر قاسم(ع)همه بارید

قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟

                                           یاور به خدایم و چه خندید!

هم سال تو شد دل به شفایت!

                                           در باغ شهادت گل تن چید./

                                   

حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند

                                              زینب(س) به شکایت چه سوزاند

حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟

                                               باور ز خدایم ، که به جا ماند!

تا صبح ظهوری که نهان است

                                              حیدر(ع) شب دین را به پگه خواند!

 

در وصف ایران:

سرما زده ای از بد دوران

                                             در  باد شدی همره بوران

رگبار شدی از شب خاطر

                                             در ابر سیاهی رد باران

برفابه به رودی چه خروشان

                                             خونابه شدی در رگ شیران

بهمن شده از آه یتیمان

                                             یخ زد به تنت دام اسیران

چون یخ زده برفی به بلوری

                                             در  چال  گریبان دلیران

وقتی به تنت زخم بساید

                                            آماج تگرگی به شروران

از سوز دلت سوز خزان ها

                                             پاسوز زمستان کویران

مه گون ز سپیده گم تاری

                                            آنگونه که مه شد به تراران

چون صبح بباریده ی برفی

                                            خورشید تلا لو شده ایران

 

خوشا به حال شیعیان امام حسین(ع):

ثابت شده در ما مل تو از دم هستی

                                           زائل شده از ما به شفا غفلت پستی

اینگونه رساندی به دلم مشهد روحت

                                          اینگونه کشیدی به سرم راحم دستی

مولا برسان سوی ظهورش و به رجعت

                                           مارا برهان از غم دوران و الستی

 

عشق ولایت:

بی عشق ولایت به منزل نرسی

                                           بی عشق ولایت به محفل نرسی

تاریک دلان عشق ندارند همی

                                           بی عشق ولایت به حاصل نرسی

 

 

دلباخته:

در ظلمت شب کار دلش ساخت

                                               ترسید به یکباره دوان تاخت

چون دور که شد از گذری سخت

                                               برگشت نگه را به تو انداخت

آسوده دلش از نگهت گشت

                                               آنگونه که از دل به دلت باخت

 

الهی:

حال دل را با تو گفتن خوش است

                                                وقت غم با تو نشستن خوش است

راز دل از تو شنیدن خوش است

                                               از پلیدی ها گسستن خوش است

عشق دلداران بساطش از تو گشت

                                               عشق را در تو شکفتن خوش است

 

ساختن مطابق اراده ی الهی:

 

ساختن از مشق او حاصل شود.

                                               صنع ها در عشق او قابل شود.

گر نباشد میل او در صنعتی

                                               ساختن زائل ، همی باطل شود.

 

 

یا الهی:

غلط کردم که شاید اذن نداشتم

                                               ببخشا چون که هستی در سرشتم

گناهانم ببخشا تا برایم

                                               شود آسان برایم سر گذشتم

 

 

 

 شبی بارید از غم تا به صبحی

                                              و شسته شد ز غم آماج قبحی

ز آن روزی سراسر تازه تر شد

                                              که آن شب گشت تابش را به صبحی

 

الهی ظهور امام زمان(عج) را برسان و پرچم حضرت عباس(ع) را که تجلی اش در جمهوری اسلامی ایران است توسط آیت الله سید علی ای به امام زمان(عج) برسان:

آشوب گناهان و مکافات ستم ها

                                             اندازه ی تعدیل،به آن باره شکم ها

تابوت شهیدان ز پلیدی ز کرونا

                                             کمبود عدالت به جهان،گرم ز غم ها

قاسم چه سزاوار ستم گشت ز دشمن

                                             افتاد همی شرم ز آماج قلم ها

بنویس قلم سخت به عالم که چنین شد

                                             افتاده یکی بعد دگر سرو علم ها

تا صاحب این دین پس آن پرده نماند

                                             چشمان به ظهورش بشود فرش قدم ها

 

 

 

سر زد ز سرابی سرّ سر با همه سر

                                           سرباز توائیم ای تا همه سر

آنجا که سرابی به سراسر گره شد

                                           آنی گره بازش زده بی واهمه سر

 

 

 

مهدی(عج)غم دل راست سراسر رجحان

                                              آواز شفاراست به این عشق الحان

هر بار که نیمه بشود ماه شعبان

                                              تکمیل عدالت برسی زود ای حان

از خاک به سویت چو براده شتابان

                                             ذرّات ز شیعه به ترازوی سبحان

 

تا ذرّه ز من را به کشش لوح تو شد

                                            بنوشته ی آسوده به این روح تو شد

نفرین تو شد ذرّه ز من، پاره ی بد

                                           آنجا که کند ذرّه ز من، چاره ی بد!

نفرین تو درمان گناهان و شفا

                                          آئین تو ، قانون نمایان و خفا!

از حد تو غافل شده معلوم شود

                                          بر حد تو ظالم شده معدوم شود

غافل که به راهت سپرد ذرّه ی خود

                                          نفرین تو او را بشود چاره ی خود!

ظالم که به راهت نشود چاره ی او

                                          از حد تو معدوم سزد ذرّه ی او

وقتی که به مؤمن ز خفا حیّ رسد

                                           از عصمت مهدی(عج) ز شفا حیّ رسد

وقتی که به بیمار،شفا مرگ شود

                                           مرگی که پلی از گذری گنگ شود

گاهی و به ظالم ز خفا،مرگ سزد

                                           مرگی که برایش به شبی ننگ سزد

 

در تأویل عشق:

 

بر عشق تأویل نتوان زد

                                                      جون عشق تأویل ز نهان زد

با عشق به منزل برسان غم

                                                     چون عشق تأویل به جهان زد.

 

 

خمینی روح والایت گرامی

                                                  سخن هایت ز مولایت گرامی

خمینی رنج را باریده دیدی

                                                  سترگی راه بالایت گرامی

 

 

 

                                                     

 

 


هشدار کرونا به جهان است

                                                  گویا که به هشدار نهان است

ویروس کرونا ز پلیدی است

                                                  از همره دامان سعودی است

 

 

 

شک بر چه سزاوار که این بار تنیدند

                                                       از هول حلیمی و به دیگی که رسیدند

شک بر چه که دین از کفشان رفت

                                                       آیا دل ما را که شکستند،شنیدند؟

 

انگلیسی ، دولتی بی محتوایی ! است

                                                              زهر کینی ، آخرش را در چرایی ! است

نفس بد خو در شمارش ها فتاده سخت

                                                             روز بد خو شب به شب یاوه سرایی است

 

(ویروس کرونا به خوبی نشون می ده از پلیدی و زور گویی مستکبرانی همچون دولت های امریکا؛غرب، سعودی،صهیونیست و امثالشون به غیر از بیماری و کمبود و در نهایت از بین رفتن و هتک شدن چیزی به عالم نمی رسه،با دهن کجی از فتنه،تکفیر و معامله قرن حمایت می کنن.می خواستند جنگ بیولوژیک راه بندازن از هول حلیم افتادن تو دیگ.بنابراین کسانی که دست آویز شبکه های ماهواره ای معاند شدن شک نکنن به همون اندازه که دل هر مسلمان و مردم دنیا را می شکنن همراه اربابانشون دین از کف دادن!

 

ظالم! اعتقادی در تو نیست

                                                    نمره ات چه تک باشد چه بیست

ورطه ات ز شیطان ابتلاست

                                                   صنعی از جفا در کافریست

آهی از یتیمان چون گریست

                                                   ظالم! ابتدایت ابتریست

پس از ابتدایت ریشه نیست

                                                  ای ملحق به صهیونیست

 


 

 

 

 

الهی راه ما هموارتر کن

                                                                          ز لطفت زاد ما پربارتر کن

نباشد، راه عصیان ،دل براند

                                                                         له ها همی رخسار تر کن

 

 

الهی در شگفتم از نفوذت در جهان

                                                                  نمایان هست آثارت و می ماند نهان

 

 

برای مادرم:

زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)

                                                             پشت در من سوختم ، دل بی واهمه

صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده

                                                          خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.

 

        

برای شهیدان:

عالم ز جفا هرزه نگردید

                                           دشمن ره معنا که نفهمید

ظاهر که به دین شد ره خلعت

                                          جاهل ز قفا زهر گوهر دید

شهدی ز شهادت دم هستی

                                          از پیکر قاسم(ع)همه بارید

قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟

                                           یاور به خدایم و چه خندید!

هم سال تو شد دل به شفایت!

                                           در باغ شهادت گل تن چید./

                                   

حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند

                                              زینب(س) به شکایت چه سوزاند

حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟

                                               باور ز خدایم ، که به جا ماند!

تا صبح ظهوری که نهان است

                                              حیدر(ع) شب دین را به پگه خواند!

 

در وصف ایران:

سرما زده ای از بد دوران

                                             در  باد شدی همره بوران

رگبار شدی از شب خاطر

                                             در ابر سیاهی رد باران

برفابه به رودی چه خروشان

                                             خونابه شدی در رگ شیران

بهمن شده از آه یتیمان

                                             یخ زد به تنت دام اسیران

چون یخ زده برفی به بلوری

                                             در  چال  گریبان دلیران

وقتی به تنت زخم بساید

                                            آماج تگرگی به شروران

از سوز دلت سوز خزان ها

                                             پاسوز زمستان کویران

مه گون ز سپیده گم تاری

                                            آنگونه که مه شد به تراران

چون صبح بباریده ی برفی

                                            خورشید تلا لو شده ایران

 

خوشا به حال شیعیان امام حسین(ع):

ثابت شده در ما مل تو از دم هستی

                                           زائل شده از ما به شفا غفلت پستی

اینگونه رساندی به دلم مشهد روحت

                                          اینگونه کشیدی به سرم راحم دستی

مولا برسان سوی ظهورش و به رجعت

                                           مارا برهان از غم دوران و الستی

 

عشق ولایت:

بی عشق ولایت به منزل نرسی

                                           بی عشق ولایت به محفل نرسی

تاریک دلان عشق ندارند همی

                                           بی عشق ولایت به حاصل نرسی

 

 

دلباخته:

در ظلمت شب کار دلش ساخت

                                               ترسید به یکباره دوان تاخت

چون دور که شد از گذری سخت

                                               برگشت نگه را به تو انداخت

آسوده دلش از نگهت گشت

                                               آنگونه که از دل به دلت باخت

 

الهی:

حال دل را با تو گفتن خوش است

                                                وقت غم با تو نشستن خوش است

راز دل از تو شنیدن خوش است

                                               از پلیدی ها گسستن خوش است

عشق دلداران بساطش از تو گشت

                                               عشق را در تو شکفتن خوش است

 

ساختن مطابق اراده ی الهی:

 

ساختن از مشق او حاصل شود.

                                               صنع ها در عشق او قابل شود.

گر نباشد میل او در صنعتی

                                               ساختن زائل ، همی باطل شود.

 

 

یا الهی:

غلط کردم که شاید اذن نداشتم

                                               ببخشا چون که هستی در سرشتم

گناهانم ببخشا تا برایم

                                               شود آسان برایم سر گذشتم

 

 

 

 شبی بارید از غم تا به صبحی

                                              و شسته شد ز غم آماج قبحی

ز آن روزی سراسر تازه تر شد

                                              که آن شب گشت تابش را به صبحی

 

الهی ظهور امام زمان(عج) را برسان و پرچم حضرت عباس(ع) را که تجلی اش در جمهوری اسلامی ایران است توسط آیت الله سید علی ای به امام زمان(عج) برسان:

آشوب گناهان و مکافات ستم ها

                                             اندازه ی تعدیل،به آن باره شکم ها

تابوت شهیدان ز پلیدی ز کرونا

                                             کمبود عدالت به جهان،گرم ز غم ها

قاسم چه سزاوار ستم گشت ز دشمن

                                             افتاد همی شرم ز آماج قلم ها

بنویس قلم سخت به عالم که چنین شد

                                             افتاده یکی بعد دگر سرو علم ها

تا صاحب این دین پس آن پرده نماند

                                             چشمان به ظهورش بشود فرش قدم ها

 

 

 

سر زد ز سرابی سرّ سر با همه سر

                                           سرباز توائیم ای تا همه سر

آنجا که سرابی به سراسر گره شد

                                           آنی گره بازش زده بی واهمه سر

 

 

 

مهدی(عج)غم دل راست سراسر رجحان

                                              آواز شفاراست به این عشق الحان

هر بار که نیمه بشود ماه شعبان

                                              تکمیل عدالت برسی زود ای حان

از خاک به سویت چو براده شتابان

                                             ذرّات ز شیعه به ترازوی سبحان

 

تا ذرّه ز من را به کشش لوح تو شد

                                            بنوشته ی آسوده به این روح تو شد

نفرین تو شد ذرّه ز من، پاره ی بد

                                           آنجا که کند ذرّه ز من، چاره ی بد!

نفرین تو درمان گناهان و شفا

                                          آئین تو ، قانون نمایان و خفا!

از حد تو غافل شده معلوم شود

                                          بر حد تو ظالم شده معدوم شود

غافل که به راهت سپرد ذرّه ی خود

                                          نفرین تو او را بشود چاره ی خود!

ظالم که به راهت نشود چاره ی او

                                          از حد تو معدوم سزد ذرّه ی او

وقتی که به مؤمن ز خفا حیّ رسد

                                           از عصمت مهدی(عج) ز شفا حیّ رسد

وقتی که به بیمار،شفا مرگ شود

                                           مرگی که پلی از گذری گنگ شود

گاهی و به ظالم ز خفا،مرگ سزد

                                           مرگی که برایش به شبی ننگ سزد

 

در تأویل عشق:

 

بر عشق تأویل نتوان زد

                                                      جون عشق تأویل ز نهان زد

با عشق به منزل برسان غم

                                                     چون عشق تأویل به جهان زد.

 

 

خمینی روح والایت گرامی

                                                  سخن هایت ز مولایت گرامی

خمینی رنج را باریده دیدی

                                                  سترگی راه بالایت گرامی

 

 

السلام علیک یا سیدالشهدا(ع):

 

وقتی نگهت بر دل من هم بشود

                                                                      درمان ز نگاهت که فراهم بشود

از فرط گناهان چه کنم زار همی

                                                                     هر سر زده مهمان گناهم بشود

مقدار گناهان دلم چاله ی من

                                                                    وقتی که تلأطم شده چاهم بشود

وقتی نگهت بر دل من هم بشود

                                                                      درمان نگاهت که فراهم بشود

آسوده به اندازه ی راهت که شوم

                                                                     از حکم شما توبه فراهم بشود

در هر گره ای حلقه ی آثار شما

                                                                     جریان دلت بر تب آهم بشود

آهی که به پندار بشر سر نشود

                                                                    باری که ز این توشه به راهم بشود

گم گشته ی راهت ز گناهان شده ام

                                                                  رخصت که شفاعت تکیه گاهم بشود

 

 

 

 

یکی بر تار دل با پود به هستی

                                                                            گره زد گشت بس خشنود ز مستی

شروری دد گره را طعنه ای زد

                                                                           که پنداری جهان فرسود ز پستی

 

امام خمینی دل های شیعیان را با ولایت فقیه به امامت گره زد و به اراده ی الهی مطمئن وخشنود گشت و در مقابله با این انقلاب اسلامی،تفکر انگلیسی-امریکایی(صهیونی) که مصادیق مشهود آن کاملاً معلوم شده واقعیت های نابود شونده ای پدید آورده که پنداری جهان از پستی ظلم فرسوده شده است.این گره ی سراب گونه برای پوشاندن کافرانه ی( حقیقت اسلام در نجات بشریت) پدید آمده است.

 

 

 

 

                                                     

 

 


 

 دین زنده ز خونت شده یا حسین(ع)

                                                   تا وقت ظهوری مهیّا حسین(ع)

 خون بار شده عالم  معنی  هماره

                                                  هر سجده به تربت شده ذرّه دوباره

هر ذرّهی تو تار به عالم حسین(ع)

                                                 هم پود وجودی و تویی نور به عین

 ای پود دلم مشق به تارم همه سان

                                                 هم تار دلم عشق به پودم  برسان

 مهلت که تمامش به تباهی شده هین                                              هین(خوار و ضعیف)

                                                 دل را بکشان در ره عشقت شه دین

 چون دور شوم از حرمت کور شوم

                                                 دل را بکنم چون حرمت شور شوم

در دل که نگاهت بتپد  ناز صفا

                                                 حاصل زنگاهت بشود کور شفا

 

 

 


عیدی که به آن هست محمد(ص) به رسالت
                                                                                        عاری و سلامت همه عالم ز جهالت
جهلی که دوباره بشود ورطه ی شیطان
                                                                                        از نفس هوایی به سرابی ز بطالت
از بیخ برون گشت اساسش و نماند
                                                                                        نابود! شود مکر ، ز پژواک عدالت
پرچم برسد دست امامت به ولایت
                                                                                       مهدی(عج)یل از آل علی(ع)پور رسالت
 
با مبعث نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم،سلامت عالم بشریت در برابر رذالت های جاهلانه تضمین شد و مشخص گردید اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت است.لذا دشمنی ها با اسلام در ورطه ی شیطان و هوای نفس است و هر کدام از دشمنی ها به مثابه ی سراب باطلی است که اساس آن از بیخ و بن خارج شده و بر اساس عدالت عاملان این دشمنی ها به همان اندازه دشمنی عقوبت می بینند،تا وقت جاری شدن عدالت در دین اسلام به امامت حضرت مهدی(عج) حوادث گوناگون رخ می دهد که رنج غیبت امام زمان(عج) برای جاری شدن عدالت اسلام بر همگان حادث می گردد،از آنجایی که اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت برپا شده و استحکام یافته است،امامت بر تحولات تا ظهور حضرت مهدی(عج) در چارچوب اسلام است.بنابراین تحولات دین اسلام متوقف در بعثت و دوران نبی اکرم(ص) که صدر اسلام است نمی باشد بلکه بعثت و حیات طیبه ی نبی اکرم(ص) در تحولات اسلام همیشه وجود دارد و تحولات دین اسلام جاری،ماندگار و همیشگی است.می توانیم بگوییم هم اکنون نبی اکرم(ص)زمامدار امت اسلام است و این مسئله همواره جاری ماندگار و همیشگی است.بنابراین اگر دوران امامت حضرت علی(ع) تا امامت حضرت صاحب امان(عج) مطرح شده است زمامداری پیامبر(ص) در تحولات اسلام و بر امامت امامان معصوم(ع) همواره جاری،ماندگار و همیشگی است.می شود فهمید اسلام روز به روز پیشرفته تر می شود.در دوره ی فعلی امام زمان(عج) در غیبت،امامت امت اسلام را از نبی اکرم(ص) بر عهده دارند و رابطه ی وصف ناشدنی ایشان با امت اسلام توسط ولایت فقیه نشان دهنده ی پیشرفت قابل توجه در دین اسلام می باشد.پیش از به امامت رسیدن امام زمان(عج) جامعه ی اسلام خصوصاً در دوران امام حسن عسگری(ع) با مفهوم دسترسی سخت تر به امام(ع) آشنا شده است و سپس در دوران امامت امام زمان(عج) امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر را درغائب شدن امام زمان(عج) ابتدا در غیبت صغری و با تکامل بیشتر در غیبت کبری  در کارنامه ی خود دارد.از یک طرف شدت دشمنی با امت اسلامی و از یک طرف دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) را می بینیم.مسئله ی مهم این است که اراده ی الهی بر این است که  با شدت روز افزون دشمنی با امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) در پرده ی غیبت محقق شود.و پس از تکامل امت اسلامی امام زمان(عج) طبق اراده ی الهی برای از بین بردن رذایل جاهلانه نفسانی و شیطانی که در مقابل اسلام مدعی شده اند در میان امت اسلامی حاضر می گردند و تمامی خسارت های ناگوار که بر امت اسلامی تحمیل شده رفع می گردد و عدالت در سلامت کامل برقرار می گردد.در حال حاضر جامعه ی اسلامی با دسترسی تکامل یافته امت اسلامی به امام زمان(عج) روز به روز پیشرفته می شود و دسترسی به امام زمان(عج) از طریق ولایت مطلقه ی فقیه جامعه ی اسلامی را مدیریت می کند.و تلاش دشمن برای کشف چگونگی این مهم به تکامل جامعه ی اسلامی و نزدیک شدن ظهور امام زمان(عج) و نابودی دشمنان اسلام و تحقق عدالت منجر می شود.
 
 
 
 
 
 

تقدیم به امام کاظم(ع):
هر روز به غم شد،که به دیروز سر شد
                                                                        نو روز به غم شد، که خرامان به در شد
موسی بن جعفر(ع)که در حصر امامت
                                                                        هم محور هستی و به شیعه سپر شد.
 
تقدیم به مادران شهید،همسران شهید و مادرانی که مسئولیت زندگی را به سختی بر دوش می کشند:
مادر به کجایی؟دم نو روز به این غم
                                                                        چون حصر جوانی که به داغی ز پسر شد
بابا به کجایی ؟دم نوروز به این غم
                                                                        در ماتم مادر! به جوانی چو پدر شد!
تقدیم به پرستاران و کادر درمانی که در مبارزه با بیماری سختی های فراوان را متحمل شده اند:
زینب(س) که پرستار امامت به شهامت
                                                                             مرهم به پرستار رسان دخت امامت
از رنج امامت که رسیدی به شهادت
                                                                             در رنج،شفایت بشود سوی سلامت
 
 
 
 

 
الهی راه ما هموارتر کن
                                                                          ز لطفت زاد ما پربارتر کن
نباشد، راه عصیان ،دل براند
                                                                         له ها همی رخسار تر کن
 
 
الهی در شگفتم از نفوذت در جهان
                                                                   نمایان هست آثارت و می ماند نهان
شهان آشوب ها دارند از این هیبتت
                                                                 که گاهی می بری پائین شهان،بالا کهان
 
 
برای مادرم:
زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)
                                                             پشت در من سوختم ، دل بی واهمه
صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده
                                                          خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.
 
        
برای شهیدان:
عالم ز جفا هرزه نگردید
                                           دشمن ره معنا که نفهمید
ظاهر که به دین شد ره خلعت
                                          جاهل ز قفا زهر گوهر دید
شهدی ز شهادت دم هستی
                                          از پیکر قاسم(ع)همه بارید
قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟
                                           یاور به خدایم و چه خندید!
هم سال تو شد دل به شفایت!
                                           در باغ شهادت گل تن چید./
                                   
حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند
                                              زینب(س) به شکایت چه سوزاند
حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟
                                               باور ز خدایم ، که به جا ماند!
تا صبح ظهوری که نهان است
                                              حیدر(ع) شب دین را به پگه خواند!
 
در وصف ایران:
سرما زده ای از بد دوران
                                             در  باد شدی همره بوران
رگبار شدی از شب خاطر
                                             در ابر سیاهی رد باران
برفابه به رودی چه خروشان
                                             خونابه شدی در رگ شیران
بهمن شده از آه یتیمان
                                             یخ زد به تنت دام اسیران
چون یخ زده برفی به بلوری
                                             در  چال  گریبان دلیران
وقتی به تنت زخم بساید
                                            آماج تگرگی به شروران
از سوز دلت سوز خزان ها
                                             پاسوز زمستان کویران
مه گون ز سپیده گم تاری
                                            آنگونه که مه شد به تراران
چون صبح بباریده ی برفی
                                            خورشید تلا لو شده ایران
 
خوشا به حال شیعیان امام حسین(ع):
ثابت شده در ما مل تو از دم هستی
                                           زائل شده از ما به شفا غفلت پستی
اینگونه رساندی به دلم مشهد روحت
                                          اینگونه کشیدی به سرم راحم دستی
مولا برسان سوی ظهورش و به رجعت
                                           مارا برهان از غم دوران و الستی
 
عشق ولایت:
بی عشق ولایت به منزل نرسی
                                           بی عشق ولایت به محفل نرسی
تاریک دلان عشق ندارند همی
                                           بی عشق ولایت به حاصل نرسی
 
 
دلباخته:
در ظلمت شب کار دلش ساخت
                                               ترسید به یکباره دوان تاخت
چون دور که شد از گذری سخت
                                               برگشت نگه را به تو انداخت
آسوده دلش از نگهت گشت
                                               آنگونه که از دل به دلت باخت
 
الهی:
حال دل را با تو گفتن خوش است
                                                وقت غم با تو نشستن خوش است
راز دل از تو شنیدن خوش است
                                               از پلیدی ها گسستن خوش است
عشق دلداران بساطش از تو گشت
                                               عشق را در تو شکفتن خوش است
 
ساختن مطابق اراده ی الهی:
 
ساختن از مشق او حاصل شود.
                                               صنع ها در عشق او قابل شود.
گر نباشد میل او در صنعتی
                                               ساختن زائل ، همی باطل شود.
 
 
یا الهی:
غلط کردم که شاید اذن نداشتم
                                               ببخشا چون که هستی در سرشتم
گناهانم ببخشا تا برایم
                                               شود آسان برایم سر گذشتم
 
 
 
 شبی بارید از غم تا به صبحی
                                              و شسته شد ز غم آماج قبحی
ز آن روزی سراسر تازه تر شد
                                              که آن شب گشت تابش را به صبحی
 
الهی ظهور امام زمان(عج) را برسان و پرچم حضرت عباس(ع) را که تجلی اش در جمهوری اسلامی ایران است توسط آیت الله سید علی ای به امام زمان(عج) برسان:
آشوب گناهان و مکافات ستم ها
                                             اندازه ی تعدیل،به آن باره شکم ها
تابوت شهیدان ز پلیدی ز کرونا
                                             کمبود عدالت به جهان،گرم ز غم ها
قاسم چه سزاوار ستم گشت ز دشمن
                                             افتاد همی شرم ز آماج قلم ها
بنویس قلم سخت به عالم که چنین شد
                                             افتاده یکی بعد دگر سرو علم ها
تا صاحب این دین پس آن پرده نماند
                                             چشمان به ظهورش بشود فرش قدم ها
 
 
 
سر زد ز سرابی سرّ سر با همه سر
                                           سرباز توائیم ای تا همه سر
آنجا که سرابی به سراسر گره شد
                                           آنی گره بازش زده بی واهمه سر
 
 
 
مهدی(عج)غم دل راست سراسر رجحان
                                              آواز شفاراست به این عشق الحان
هر بار که نیمه بشود ماه شعبان
                                              تکمیل عدالت برسی زود ای حان
از خاک به سویت چو براده شتابان
                                             ذرّات ز شیعه به ترازوی سبحان
 
تا ذرّه ز من را به کشش لوح تو شد
                                            بنوشته ی آسوده به این روح تو شد
نفرین تو شد ذرّه ز من، پاره ی بد
                                           آنجا که کند ذرّه ز من، چاره ی بد!
نفرین تو درمان گناهان و شفا
                                          آئین تو ، قانون نمایان و خفا!
از حد تو غافل شده معلوم شود
                                          بر حد تو ظالم شده معدوم شود
غافل که به راهت سپرد ذرّه ی خود
                                          نفرین تو او را بشود چاره ی خود!
ظالم که به راهت نشود چاره ی او
                                          از حد تو معدوم سزد ذرّه ی او
وقتی که به مؤمن ز خفا حیّ رسد
                                           از عصمت مهدی(عج) ز شفا حیّ رسد
وقتی که به بیمار،شفا مرگ شود
                                           مرگی که پلی از گذری گنگ شود
گاهی و به ظالم ز خفا،مرگ سزد
                                           مرگی که برایش به شبی ننگ سزد
 
در تأویل عشق:
 
بر عشق تأویل نتوان زد
                                                      جون عشق تأویل ز نهان زد
با عشق به منزل برسان غم
                                                     چون عشق تأویل به جهان زد.
 
 
خمینی روح والایت گرامی
                                                  سخن هایت ز مولایت گرامی
خمینی رنج را باریده دیدی
                                                  سترگی راه بالایت گرامی
 
 
السلام علیک یا سیدالشهدا(ع):
 
وقتی نگهت بر دل من هم بشود
                                                                      درمان ز نگاهت که فراهم بشود
از فرط گناهان چه کنم زار همی
                                                                     هر سر زده مهمان گناهم بشود
مقدار گناهان دلم چاله ی من
                                                                    وقتی که تلأطم شده چاهم بشود
وقتی نگهت بر دل من هم بشود
                                                                      درمان نگاهت که فراهم بشود
آسوده به اندازه ی راهت که شوم
                                                                     از حکم شما توبه فراهم بشود
در هر گره ای حلقه ی آثار شما
                                                                     جریان دلت بر تب آهم بشود
آهی که به پندار بشر سر نشود
                                                                    باری که ز این توشه به راهم بشود
گم گشته ی راهت ز گناهان شده ام
                                                                  رخصت که شفاعت تکیه گاهم بشود
 
 
 
 
یکی بر تار دل با پود به هستی
                                                                            گره زد گشت بس خشنود ز مستی
شروری دد گره را طعنه ای زد
                                                                           که پنداری جهان فرسود ز پستی
 
امام خمینی دل های شیعیان را با ولایت فقیه به امامت گره زد و به اراده ی الهی مطمئن وخشنود گشت و در مقابله با این انقلاب اسلامی،تفکر انگلیسی-امریکایی(صهیونی) که مصادیق مشهود آن کاملاً معلوم شده واقعیت های نابود شونده ای پدید آورده که پنداری جهان از پستی ظلم فرسوده شده است.این گره ی سراب گونه برای پوشاندن کافرانه ی( حقیقت اسلام در نجات بشریت) پدید آمده است.
 
الهی:
کشیدی در تکاپو مغز ما را
                                                                                               رساندی در هیاهو رمز ما را
دوباره مرهمی آماده کردی
                                                                                               نهان کن از هیاهو عجز ما را
 
 
 
 
 
 
 
 
 
                                                     
 
 

 
ضمن تقدیر از پرستاران و همراهان مقابله با کرونا و هرگونه پلیدی و نحسی:
زینب(س) غم تابان ، مه آیت.
                                                        زینب(س) ! به زمان صبر ولایت .
زینب(س)!،غم دل با تو بگوید.
                                                        زینب(س)که علی(ع)وقت شکایت
زینب(س) تب  مانا  به  امامت.
                                                        زینب(س) ره  ایمان  به درایت .

 
 
 

هشدار کرونا به جهان است
                                                  گویا که به هشدار نهان است
ویروس کرونا ز پلیدی است
                                                  از همره دامان سعودی است
 
 
 
شک بر چه سزاوار که این بار تنیدند
                                                       از هول حلیمی و به دیگی که رسیدند
شک بر چه که دین از کفشان رفت
                                                       آیا دل ما را که شکستند،شنیدند؟
 
انگلیسی ، دولتی بی محتوایی ! است
                                                              زهر کینی ، آخرش را در چرایی ! است
نفس بد خو در شمارش ها فتاده سخت
                                                             روز بد خو شب به شب یاوه سرایی است
 
(ویروس کرونا به خوبی نشون می ده از پلیدی و زور گویی مستکبرانی همچون دولت های امریکا؛غرب، سعودی،صهیونیست و امثالشون به غیر از بیماری و کمبود و در نهایت از بین رفتن و هتک شدن چیزی به عالم نمی رسه،با دهن کجی از فتنه،تکفیر و معامله قرن حمایت می کنن.می خواستند جنگ بیولوژیک راه بندازن از هول حلیم افتادن تو دیگ.بنابراین کسانی که دست آویز شبکه های ماهواره ای معاند شدن شک نکنن به همون اندازه که دل هر مسلمان و مردم دنیا را می شکنن همراه اربابانشون دین از کف دادن!
 
ظالم! اعتقادی در تو نیست
                                                    نمره ات چه تک باشد چه بیست
ورطه ات ز شیطان ابتلاست
                                                   صنعی از جفا در کافریست
آهی از یتیمان چون گریست
                                                   ظالم! ابتدایت ابتریست
پس از ابتدایت ریشه نیست
                                                  ای ملحق به صهیونیست
 

چون عشق علی(ع) در دلمان هست.
                                                             سید علی ای رهبرمان هست.
هر بار گذشتیم ز مکافات!
                                                             این بار گذر هم رهمان هست.
ایران حرمی شد که بدانیم.
                                                             ایمان به هر جای جهان هست.
ساکت شو حرامی که خرفتی
                                                             سرباز علی(ع) در برمان هست.
هر ضربه ی خصمی به خودش بود
                                                             آری که شهادت به زمان هست.
هر طور که مکرت ز شقاوت
                                                             باری که شهامت به نهان هست.
 

ای آب گلم  در پی نورت
                                             خواهش ز وجودم به ظهورت
من میوه ی کالی به حضورت
                                             در طعنه ی ناهی به عبورت
افتاده منم در ره روحت
                                             سیرت به تو هم با تو به صورت
ای آب گلم نغمه ی هستی
                                             خواهش ز دلم قلب صبورت
در این شب هجران شهادت
                                             ی برسان دل به حضورت
آن همی بخت به دل شد
                                              وقتی دل  آسوده  به تورت
                                

به عشقت جان و دل می پایم
                              به نورت بر دلم می سایم
که نورت راست خواهش بر دل
                                که نورت را رسانش بر دل                       
ز نورت تا رسانش بر دل
                              ز دل در نور تو شد جایم
 
 
 
 
یادتان باشد!
 
دهه ی اخیر یک دهه خفت بار برای کسانی شد که پیش از فتنه ی 88 چه در داخل ایران و چه خارج از آن توطئه ی تغییرات نا شدنی داشتند.آنهایی که به حرص پست و مقام،به حرص شهوات تمام نشدنی شان. بساط فتنه را توجیه می کردند.بلکه سر عقل بیایند و منافع اسلام و مسلمین را برای مسائل پوچ و خسارت آور خرج نکنند که هیچ وقت منافع اسلام و مسلمین برای آن مسائل پوچ خرج نمی شود و همانطور که تا به حال کارهایشان حبط شده،همچنان حبط می شود و خواهد شد.بنابراین یادشان باشد که قبل از وقوع فتنه حامی آن بودند،هرچند موقع فتنه کج مریض دارانه بودند!،یادشان باشد که مدت ها تداعی جامی از زهر در پهنه ی تحولات بودند،بنابراین امام(ره) که عنوان جام زهر را بکار برد برای مصون ماندن مسلمانان بود تا سر سپردگی به نامسلمانی نشود.چه بسا عوامل جام زهر کوتاه نیامدند و در فتنه جنبیدند.کوتاهی ها و خسارت بسیار بود،در مقابل تحولات بیشتر از آن خسارت ها!یک شاخصه ی این افراد گرایش ماهرانه به غرب و امریکاست که به حداقل روابط درست با مردم این کشورها هم خسارت می زند،چراکه رابطه دولت مستضعف با دولت مستکبر شدنی نبوده و نیست.تا این که رسید به کرونا،حضور امریکای طلب کار با شاخصه ی جاسوسی در تمامی مسائل اجتماعی،نظامی،پژشکی،انسانیدر منطقه ی خاورمیانه!منجر شد ویروسی با خاصیت رکود آوری و ترس ساخته شود،که همان طور که مشاهده می شود این طور مسائل کاملاً ناکام مانده و 1-ناتوانی در این جنگ بیولوژیک مشخص شد،چون امریکا توان مقابله با این ویروس را ندارد.2-امریکا و همکارانش که با او این کار پوچ را کردند در معرض خطرات جدی تری از این ویروس می باشند و اگر این کارها را ادامه بدهند بدترین بحران ها را از آن خودشان می کنند.3-اصل باقی ماندن نسل انسان ها خصوصاً انسان های درستکار براین است که از حوادث مخرب مشهود گرفته تا غافلگیرانه با رعایت احتیاط عبور کنند و پیشرفته تر شوند.برای بقای نسل ناچار کسانی که حوادث مخرب را باعث شده اند در معرض خطرات جدی تر هستند،چراکه اصل بقای نسل را نادیده گرفته اند.بنابراین کشته شدن انسان های بیگناه از شاخصه های نسل کشی های مسبوق به سابقه ی غربی-امریکایی است.یا نوعی برانگیختگی بر اثر همان اثرات مخرب با ماهیت نوین است.
به هر حال کاملاً مشخص است که این ویروس شباهت به ماهیت مخرب دولت امریکا و همکارانش دارد و در ساده ترین حالت اگر فرض کنیم خود به خود ساخته شده!باز هم ماهیت مخرب دولت امریکا و همکارانش اوضاع را مخرب تر کرده که این خطر جدی برای دولت امریکا و همکارانش خواهد بود.بنابراین در هرجای دنیا انسان هایی که هنوز دغدغه ی صحت غربگرایی و امریکا خواهی دارند و می خواهند این دغدغه را به بساط مردم بیاورند تا هم اکنون را به یاد داشته باشند و فردا در روز روشن خودشان را خوب وارسی کنند تا ببینند این قدر تظاهر به اسلام کردند،آثار مسلمانی در آنان بوده؟
 
یادتان باشد که حامی،قبل فتنه بودید!
                                                                        یادتان باشد به جامی،زهر پهنه بودید!
پهنه ای از زهر هم اکنون کرونایی است.
                                                                        روز فردا ریزتر بینید ، ختنه بودید؟
 
 
 

قسم هایی ز قاسم ها رسیده
                                                  که قاسم(ع)بر شهادت ها دمیده
قسم قاسم سلیمانی ز خونت
                                                   شهادت ها  نفس از ظلم بریده
-------------------------------------------------------------------------------
 
قسم قاسم(ع) قیامت ها به راه است
                                             شهادت ها به راهت هم گواه است
قسیم النار و الجنه علی(ع) وار
                                             شهادت ها اشارت بر پگاه است
---------------------------------------------------------------------------------
در اربعین صبحی به خون می گریم
                                           این اربعین زهرا(س)نشان با مریم(ع)
شاید ز خون شالوده بر هستی شده
                                            در بَرّ خونین می شود ، هم در یم
-------------------------------------------------------
مرگ،می میری ترامپ در تباهی
                                      پیش مرگت را سزاست نحس جاهی
قرن،قرنی با تو نیست ای حرامی
                                      پیش مرگت چون شتافت مکر واهی
 
 

 
برخی به گذر نفع چه خواهند؟
                                                       این نفع به مردم که به آهند؟
مردم بفریبی که به کفران
                                                                          (امریکا)
                                                        این نفع به غربی نه به ایران
هر ضربه ی خصمی به خودش شد.
                                                       این مکر همی شر به خودش شد.
از بهره ی بی چیز چه خواهی
                                                      نفرین شده در نفس تباهی
هیچش به خودش ما که نخواهیم
                                                      روزی شده پاکی ز سپاهیم.
 
 
 
 
 
 

 
جهان هستی دارای نظم و استحکام می باشد.این مهم فهمیده می شود که جهان هستی هم منظم است و هم مستحکم.انسان ها و موجودات زنده در جهان هستی می باشند و از این مهم مستثنی نیستند.انسان ها دارای قوه تعقل و اختیارات در انجام کارهایی مشخص می باشند.کارها ممکن است منظم،نامنظم،درست،غلطباشند اما به هر شکل در نظم و استحکام جهان هستی مشخص و معلوم می باشند.که این نظم و استحکام توسط خداوند متعال سرشته شده است(مطابق قرآن کریم) و متفکران این مفهوم را جبر تعبیر می کنند.یک ذره کوچک که نظم و استحکام خودش را دارد تا کهکشان ها و ستارگان و سیارات که نظم و استحکام خودشان را دارند.انسان ها می بایست در نظم و استحکام جهان هستی باشند و چه بسا در آن تاثیر درست مطابق اراده الهی داشته باشند این به گفته متفکرین همان تکلیف انسان ها می باشد.هر انسان با توجه به وسع و توانش تکلیف از سوی خداوند متعال دارد.مطابق اراده الهی برخی از مومنین و مومنات بر برخی از مومنین و مومنات ولایت دارند.(مومنین و مومنات در مطابقت با قرآن)همچنین پیامبر گرامی اسلام(ص) بر همه انسان هایی که ایمانشان مطابق با قرآن می باشد ولایت دارد.اگر گفته شود جگونه انسان هایی بر خلاف اراده ی پیامبر گرامی اسلام(ص) کارهایی را انجام می دهند؟آن هم با مقام ولایتی که ایشان دارند؟بهتر است گفته شود چطور برخلاف اراده ی الهی کارهایی را انجام می دهند؟چرا که مقام ولایت پیامبر گرامی اسلام(ص) مطابق اراده ی الهی است(با توجه به قرآن کریم)می دانیم انسان ها اختیار درست زندگی کردن یا نادرست زندگی گردن آن هم در تمام دوران زندگی را دارند.مهم میزان درست و میزان غلط بودن کارهای هر انسان است(با توجه به پیچیدگی رفتار هر انسان).که خود این مسئله مطابق اراده الهی سرشته شده،مطابق قرآن کریم:(لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی )هیچ اکراهی در دین نیست،راه حق از گمراهی مشخص شده.
بنابراین همه ی این مسائل در حیطه ی نظم و استحکام جهان هستی است.قرآن کریم تمام آنچه را که لازم می باشد می گوید و تمام قرآن منظم و مستحکم برنامه سعادت انسان هاست.بنابراین اگر در این نوشته به استناد قرآن کریم مطالبی آورده شده،ذکر دو نکته حائز اهمیت است:
-توجه به ولایت پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه(س)،هم چنین ولایت فقیه.(چراکه از قرآن به خوبی فهمیده می شود این کتاب آسمانی به پیامبر گرامی اسلام (ص)وحی شده است و مفهوم نظم و استحکام ولایت در قرآن آمده است.یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً  که  اولی الامر امامان معصوم(ع) و در غیبت امام زمان(عج) ولایت فقیه می باشد،همچنین با دانستن ولایت عصاره ی وجودی حضرت رسول الله(حضرت فاطمه(س)) بر امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و هم کفو بودن با حضرت علی(ع)تاثیر ولایت ایشان در ولایت الهی مشخص می گردد.که به این آیه استناد می شود:انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا )
-این مسائل در اتصال و استناد به قرآن کریم نوشته می شود و به میزانی که توان و وسع آن برای نویسنده مقدور است،ضمن تبرک جستن به فرآن کریم بواسطه ی کوتاهی.
در ادامه ی مطلب از قرآن می شود این را فهمید:
انجام کارها مطابق اراده ی الهی(در نفی طاغوت و ایمان به خدا)ولایت خدا را دارد،از ظلمات خارج شدن و در نور وارد شدن را دارد.از نا منظمی و سستی خارج شدن و در نظم و استحکام وارد شدن را دارد.
انجام کارها بر خلاف اراده الهی ولایت طاغوت را دارد و از نور به ظلمات وارد شدن،و کافران تا همیشه اصحاب دوزخند.
 
انسان ها ممکن است هر یک از رفتار زیر را داشته باشند(در ذیل اشاره به رفتارهایی که ممکن است انسان ها داشته باشند می شود و برای فهمیدن بیشتر مطالعه ی منابع و کتاب های معتبر لازم می باشد.):
-رفتار مطابق اراده ی الهی:انجام کارها مطابق اراده ی الهی در نظم و استحکام جهان هستی قرار دارد،عین سعادت و رضایتمندی در پرتو نور الهی است،کمترین نقصی و احساس کمبودی در انسان ها وقتی مطابق اراده ی الهی رفتار کنند نخواهد بود.
-در معرض نفی اراده ی الهی توام با پناه بردن به خداوند:موقعی که انسان در معرض گناه قرار گرفت و حتی خواست آن گناه را انجام دهد،به خداوند متعال پناه ببرد--آن هم نه به طور صوری بلکه با ایمان به خداوند که او اعمال را می بیند و احاطه کامل دارد.چراکه در این حالت انسان از گناه منصرف می شود.
-نفی اراده ی الهی از روی غفلت:نادانسته نسبت به اراده ی الهی کوتاهی کند،از اراده ی الهی غافل باشد.که بایستی توبه و جبران کند.
-نفی اراده ی الهی دانسته در برخی کارهایش:برخی واجبات را رعایت نمی کند.یا به میزانی حق الناس را رعایت نمی کند.اگر در جهت توبه و جبران اقدام نکند به میزان اعمال دانسته که در جهت نفی الهی انجام داده متحمل دوزخ می گردد.
-نفی اراده الهی:انسان های کافر و ظالم که متناسب با کفر و ظلمشان عقوبت دورخ دارند.
 
به طور کلی نفی اراده ی الهی عقوبت دارد و رفتار با اراده ی الهی پاداش.(عقوبت و پاداش).
همانطور که دیده می شود،انسان هایی در مخالفت با اراده الهی و با نفی نظم و استحکام جهان هستی رفتاری دارند،رفتار اینگونه انسان ها مطابق مکر و استکبار است.پیچیدگی در رفتار انسان ها منجر به پیچیدگی در تشخیص اینگونه انسان هاست.چراکه در نظم و استحکام جهان هستی مطابق قرآن کریم مبارزه با این انسان ها وظیفه ی فردی و اجتماعی انسان هایی است که ولایت طاغوت را نمی خواهند و اراده ی الهی را در نظم و استحکام جهان هستی می خواهند."باز با توجه به پیچیدگی رفتار انسان های در ولایت طاغوت که با مکر و استکبار رفتار می کنند،پیچیدگی در تشخیص نظم و استحکام ولایت الهی را داریم."بنابراین دو جبهه مطابق اراده ی الهی مقابل هم هستند:1-جبهه ی طاغوت با رفتار مکر و استکبار.2-جبهه ی اسلام با رفتار نظم و استحکام اراده ی الهی.در نهایت اینطور می شود که الله جبهه ی طاغوت را نفی می کند و الله با جبهه ی اسلام است.جبهه ی اسلام چیزی سوای اراده ی الهی که با سعی و خطا محقق شود نیست و مصادیق جبهه ی اسلام در قرآن است و علم بشر نیست که علم الهی است.جبهه ی طاغوت ناگزیر است مومات نظم جهان هستی را مطابق اراده ی الهی تا رسیدن به عقوبت رعایت کند،ناگزیر است ضمن رعایت مومات اراده الهی،رفتاری با اختیار در نفی اراده ی الهی تا رسیدن به عقوبت داشته باشد.جبهه ی اسلام مکلف است ضمن رعایت مومات اراده ی الهی رفتاری با اختیار مطابق اراده ی الهی تا رسیدن به پاداش داشته باشد.برنامه ی زندگی انسان ها مطابق اراده ی الهی است (دین اسلام) و انسان هایی که از اراده ی الهی فاصله بگیرند در جبهه ی باطل و نابود شدنی وارد می شوند.
آنچه که در رویارویی جبهه ی باطل طاغوت(یزید) مقابل جبهه ی حق اسلام (سیدالشهدا)مشاهده شد!
فقط یکی از جزئیات،آن هم با کوتاهی در وصف:شمر ناگزیر بود آب بخورد تا زنده بماند(رعایت تاثیر آب خوردن برای زنده ماندن)از طرفی شمر با اختیار اراده ی الهی را کاملاً نفی هم کرد و امام حسین(ع) را تشنه لب به شهادت رساند.آیا بابت رعایت آب خوردن برای زنده ماندن که در نظم و استحکام اراده ی الهی است پاداش نگرفته بود؟یک انسان بد کار به تمام مفهوم اراده ی الهی را فقط برای ضربه زدن به اراده ی الهی محقق کرد.دو نکته مهم در این موضوع می باشد:1.این شمر و امثال شمر بوده اند، بدون اینکه اراده ی الهی از آنان منقطع شود مخالفت تمام و آشکار با اراده ی الهی داشته اند،بدیهی است مشخص می گردد اراده ی الهی بر تحقق بدی نیست و دور شدن از اراده ی الهی به تناسب مفهوم بدی را دارد.مفهوم بدی پوشاندن و ظلم به اراده ی الهی(خوبی) به تناسب آن می باشد.شمر به تناسب رفتار برخلاف اراده ی الهی و با توجه به این که در مخالفت با امامت امام حسین(ع) که از سوی خداوند بوده، تمام اراده ی الهی را نقض کرده و عقوبت وی محروم ماندن از تمام موهبت های الهی است چون خودش می خواسته و محاکمه شدن سخت به طور همیشه به خاطر رفتاری که داشته دستاورد شمری است-2.هنگامی که ظلم در مخالفت با اراده ی الهی می شود،علاوه بر اختیار در انجام  دادن یا انجام ندادن ظلم،ظالم به نسبت ظلمی که انجام می دهد آگاهی دارد.شمر و امثال شمر هیچگاه نادان به کارهایی که می کردند نبوده اند.این مسئله ی مهم را امروز هم می بینیم:امثال لشکریان رضا شاه،محمد رضا شاه و صدام حسین کاملاً اگاه بودند که چطور مخالفت با اسلام، و خون ریزی می کنند،چه بسا شخصی که آگاه نباشد نمی تواند مدیریت جنایات را بکند.رژیم صهیونیستی،امریکا،انگلیس،رژیم سعودی،فتنه گرانکاملاً آگاهی دارند که چطور در نقض اراده ی الهی کوشش و رفتار می کنند.وگرنه از مدیریت این ظلم ها،خون ریزی ها  و به استضعاف کشاندن انسان های عالم ناتوان می شدند.موهبت رفتار حر(ع) در حادثه کربلا به خوبی نشان می دهد جبر الهی بر تحقق اینگونه رفتارها نیست،بلکه انسان هایی چون شمر مجبورند محاکمه ی مطابق با اراده ی الهی را بپذیرند تا نظم و استحکام جهان هستی مطابق با اراده ی الهی برقرار بماند.
(انسان هایی که ولایت طاغوت را پذیرفته اند هر جا بر طبق اراده ی الهی رفتار کنند(چیزی شبیه آب خوردن و نفس کشیدن)برای رسیدن به نفی اراده ی الهی است،که این راه گمراهی است و به تناسب گمراهی انسان های طاغوت عقوبت دوزخ را دارند.
انسان هایی که دین اسلام را پذیرفته اند همواره بر طبق اراده ی الهی تکالیفی را انجام می دهند  که برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی است،که این راه هدایت است و به تناسب آن انسان های به مسلمان موهبت های الهی می رسند.
امروز شیعیان در مصیبت اینکه انسان هایی خودشان سیراب بودند و آب را بر اهل بیت پیامبر(ص) بستند مرثیه و سوگواری دارند.آیا خوشحالی در رعایت اینکه شمر آب می خورد هم وجود دارد؟خب شمر ناگزیر بوده آب بخورد و این از آن شمر نیست که شمر با نفی اراده ی الهی به عقوبتی نا ممکن در وصف رسید و در دوزخ همیشگی است.بنابراین عقوبت دوزخ محروم شدن از نظم و استحکام جهان هستی در پرتو اراده ی الهی(ولایت الله) با توجه به میزان رفتار متناقض با اراده ی الهی است.شمر در دوزخ از موهبت های الهی کاملاً محروم است.
این مسائل امروز با روش شمر همخوانی دارد:
-بدیهی است ترور سردار حاج قاسم سلیمانی که برای تحقق اراده ی الهی با طاغوت مبارزه می کرد از بزرگترین مصادیق نفی اراده ی الهی است و هیچ طور قابل ماله کشی نیست و نخواهد بود.
-بدیهی است مکر و استکبار امریکا،اسرائیل،عربستان سعودی،دولت هایی که آن ها را همراهی می کنند از بزرگترین مصادیق نفی اراده ی الهی است.با توجه به وسعت غصب و خون ریزی در فلسطین در معامله قرن با رنگ و لعاب مکرانه چطور در پی ماله کشیدن بر آن همه جنایت و شروع فصل بعدی جنایات می باشند؟بدیهی است محروم کردن انسان ها برای تصمیم گیری در سرنوشت خودشان نفی اراده ی الهی است.
-بدیهی است جبهه ی طاغوت همواره از ابزار نفاق و رنگ آمیزی حیله گرانه اقداماتی در مقابله با اراده ی الهی که همان حکومت اسلامی است استفاده می کند.مطابق اراده ی الهی مفاهیم استمرار و برپایی حکومت اسلامی کاملاً مشخص می باشد و قطعاً هم سو با اراده ی الهی است تمام مسائل مربوط به حکومت اسلامی و سنت های اسلام که قابل تغییر و تحول نیست در قرآن می باشد،لذا از مهمترین دسیسه های پلید جبهه ی طاغوت نفی کلام الله است.معمولاً طاغوت با ابزار نفاق و رنگ آمیزی حیله گرانه حتی از آیات قرآن هم سوء استفاده می کند.کما اینکه عربستان سعودی تا به حال این چنین بوده اما به جهت مسائل کلیدی کاملاً ناتوان بوده است.
-جبهه طاغوت وقتی قرآن را برای ابزار سوء استفاده به میدان نبرد خودش بیاورد کاملاً محکوم به شکست می گردد،بنابراین به طور مقطعی این کار را می کند و سپس اقدامات ظالمانه ی خودش را ظهور می دهد.
هر کتابی که دیده می شود پیشینه ای دارد،نویسنده ی آن معلوم است.قرآن اولین بار که کامل کتابت شده یک برداشت تاریخی دارد و یک برداشت درست!ممکن است برداشت تاریخی با برداشت درست مطابقت کند یا نکند.این که اولین انسانی که قرآن را در یک کتاب نوشت.
به هر حال اولین انسانی که قرآن را به صورت یک کتاب نوشته چطور بدست آورده و نوشته.قرآن کلام الله است که به پیامبر اسلام(ص) توسط جبرئیل وحی شده است.مطابق با قرآن کریم فرشته ی جبرئیل مامور وحی کلام الله به پیامبر(ص) بوده است.پس از تکمیل وحی امیر المومنین علی بن ابی طالب(ع) اولین کتابت از قرآن را انجام می دهد.امیر المومنین(ع) بعد از پیامبر(ص) امامت حکومت اسلامی را بر عهده دارد و پس از رحلت پیامبر(ص) مکر و استکباری که حکومت اسلامی را نفی می کرد اقدامات تازه ای را انجام داد.(حکومت اسلامی به امامت پیامبر(ص) در دوره حیاتشان با این مکر و استکبار مبارزه می کرد)اقدامات مکر و استکبار درست موقع رحلت شهادت گونه ی پیامبر(ص) سوء استفاده کرد و امامت امیرالموءمنین علی بن ابی طالب(ع) را نفی نمود،حال آنکه اراده ی الهی بر این امامت بوده است و جبهه ی مکر و استکبار با تحمیل حوادث ناگوار بدعت فوق العاده بزرگی در مقابل حکومت اسلامی پدید آورد.که شخص ابوبکر با هم پیمانانی که داشت مسئول این ابداع ناگوار می باشد.ابوبکر شخصی بود که هنگام تعقیب دشمنان پیامبر(ص) ایشان را همراهی می کرد که به همراه پیامبر(ص) در غار حراء پنهان می شود و با اعجاز و اراده ی الهی تار عنکبوت بر دهانه ی غار بسته می شود،که دشمنان پیامبر(ص) با رسیدن به غار و مشاهده ی تار عنکبوت که دهانه ی غار را پوشانده بود از رفتن به داخل غار منصرف می شوند و پیامبر(ص) با این امداد الهی از شر دشمنان رهایی می یابند.در واقع وضعیت طوری بوده که ابوبکر در چنین شرایط سختی پیامبر(ص) را همراهی کرد و در واقع مقام بسیار نزدیک محسوب می شد.از طرفی ابوبکر با همکاری اشخاصی دیگر ابداع ناگوار در نفی حکومت اسلامی پدید آورد.مسائل هوای نفسانی و شیطانی،نفاق،حیله،استفاده از دشمنان بیرون از حکومت اسلامی(که شکل پیشرفته ی آن دشمنان صهیونیست یهودی الآن می باشد)آن هم مطابق با قرآن کریم قابل تامل است.دوران پیامبر اسلام(ص) را دوران صدر اسلام و این بدعت را از اتصال به اسلام خارج می دانیم.مهمترین مسئله در وقت بدعت یکی این بود که ابداع مهندسی شده به قدری حیله گرانه و حرفه ای بود و چنان تمام مملکت اسلامی را در اختیار خودشان گرفتند که گویا دین همین است.مذهب سنی و شیعه با بدعت ابوبکر در اسلام پدید آمد،آن هایی که توان پیوستن به علی(ع) را داشتند مذهب شیعه و آن هایی که نداشتند سنی مذهب شدند.یعنی علاوه بر همراهی مکر و استکبار در نفی حکومت اسلامی با ابزار بدعت آفرینی،سنی مذهب هایی هم بودند که برای انجام امورات دین پیامبر(ص) در این بدعت،ناخواسته و یا خواسته وارد شدند.آنان که با میل به نفی حکومت اسلامی وارد این بدعت شدند حساب جداگانه ای با آنان که ناخواسته وارد این بدعت شده اند دارند(شکل پیشرفته ی کسانی که با میل به نفی حکومت اسلامی در بدعت وارد شدند امروز با سردمداری سعودی ها می باشند،و مصادیق به روز کسانی که ناخواسته وارد این بدعت شده اند کسانی هستند که سنی مذهب اند و خواستار حکومت اسلامی مطابق قرآن و اهل بیت(ع) چراکه هم شیعه و هم سنی تمامی آیات قرآن را قبول دارند و  آیه ی:انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا از قرآن را می پذیرند وممکن است در تفسیر آیه تفاوت داشته باشند.)
خب معلوم می شود اگر شخصی سنی مذهب باشد ابوبکر را به عنوان خلیفه ی اول پس از پیامبر(ص) پذیرفته و نداشتن این عقیده در سنی مذهب کفر محسوب می شود،اگر شخصی شیعه مذهب باشد علی(ع) را به عنوان امام اول پس از پیامبر(ص) پذیرفته و نداشتن این عقیده در شیعه مذهب کفر محسوب می شود.اگر گفته شود هر دو عفیده اشتباه می کند گفته ای است که دین اسلام را کاملاً نفی می کند.چرا که دین اسلام فقط دو مذهب شیعه و سنی دارد و تا رفع این اختلاف عقیده،همین دو مذهب را خواهد داشت(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً)رفع اختلاف به یک طرف شیعه یا سنی منجر می شود،یعنی برای اشخاصی که ظرفیت مباحثه را دارند اگر شیعه درست باشد پس از رفع اختلاف سنی شیعه می شود و اگر سنی درست باشد پس از رفع اختلاف شیعه سنی می شود.برای آنان که در مذهب شیعه یا سنی ظرفیت مباحثه ندارند همچنان که افزودن بر ظرفیت مباحثه می بایست تداوم داشته باشد احتیاج پذیرفتن عقیده ی دیگری نیست و باید گفت مشکل ساز هم می باشد بلکه غلط است.همچنین درست است که هم شیعه و سنی به سبب وظیفه ای که در اسلام برای خود می پذیرند در این ظرفیت افزایی تلاش کنند،اما با مراجعه به قرآن هم می توان بدون برداشت به رای مذهب درست را تشخیص داد.با توجه به بدعتی که ابوبکر مقابل حکومت اسلامی آورد و این در مذهب سنی کاملاً مشهود و پذیرفته شده می باشد به طوری که شیعه و سنی این را کاملاً فهمیده اند لذا قطعیت مذهب شیعه اثبات می گردد و این در صورتی است که همگان از شیعه و سنی این را خوب بفهمند.نه فقط مسلمان شیعه و سنی بلکه مسیحی و هر انسان آزاده که برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کند و همانطور هم از دنیا برود در نهایت مسلمان از دنیا رفته است.این هم نمی شود شخص یا اشخاصی برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کنند اما محتوای رفتار کافرانه یا کافرانه ظالمانه داشته باشند.
اولین قدم مهمترین قدم هم هست اولین قدم این است که انسان در پی یافتن درستی یا همان حق باشد،قرآن کریم تمام موارد درست و مطابق حق را برای زندگی انسان دارد.خب انسان قرآن را برای یافتن حق بخواند.یک جای قرآن چیزی آورده نشده که جای دیگرش نفی شده باشد.کما اینکه تجویزهای ما انسان ها ممکن است اینطور باشد.اما قرآن کلام خداوند است و انسان وقتی آن را خوب بخواند متوجه خداوند می شود.در قرآن خداوند،دین کامل اسلام،پیامبر گرامی اسلام(ص).معصومین(ع)با اعجاز معرفی می شود.دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی الله(خداوند)عاجزند.دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی کامل بودن دین اسلام عاجزند،دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی پیامبر گرامی اسلام(محمد(ص))عاجزند،دیگران در نفی آیات قرآن برای نفی معصومین(ع)(انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)عاجزند.هم محتوای قرآن معجزه است و هم این محتوا از موقع وحی شدن به پیامبر(ص) کلمه ای تغییر نداشته است و تغییر در آن ممکن نیست.هر محتوایی که برای مشخص کردن درستی و حق پدید آمده باشد با گذر زمان تغییر داشته اما قرآن تغییر نداشته.یا هر محتوایی تحریف شده اما قرآن کلمه ای تحریف نشده.در قرآن کریم این مسئله مطرح شده که تحریف ناپذیر است.چه بسا کسانی مخالف قرآن که داعیه دانشمندی دارند نمی توانند حداقل تحریفی در قرآن لحاظ کنند.یعنی هم نمی توانند قرآن را کلمه ای تغییر دهند و هم نمی توانند مثل قرآن کلمه ای پدید آورند.
هر کلمه از هر آیه در قرآن در نظم جهان هستی و مطابق اراده الهی است.دیگران که اراده ی الهی را نفی می کنند،نظم جهان هستی را نفی می کنند و کلمه ای بیرون از نظم جهان هستی و اراده ی الهی نیست که پدید بیاورند.دیگران که ارده ی الهی و نظم جهان هستی را نفی می کنند،اراده ی الهی و نظم جهان هستی بر آن ها احاطه کامل دارد و برای استحکام نظم جهان هستی مطابق اراده ی الهی عقوبت می بینند.
انسان وقتی متوجه معجزه بودن قرآن می شود.در پی یافتن پدید آورنده ی آیات قرآن می شود،با توجه به این که هر چه در قرآن هست منظم و مستحکم می باشد و آموزه های آن انسان را سیراب می کند دیگر احتیاجی به رسیدن به محتوایی کامل تر نمی بیند و بخاطر این است که قرآن کامل ترین محتواست.با خواندن و تفکر در قرآن(کاملترین محتوا) متوجه می شود قرآن کلام الله است که به پیامبر اسلام(ص) توسط جبرئیل وحی شده است.بسیاری از پیامبران و اولیای الهی با ذکر نام در قرآن آورده شده که از این کلام نورانی فهمیده می شود تمامی آنان به پیامبر اسلام(ص) ایمان دارند.
انسان متوجه می شود: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ اَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ اعجاز این کلام نورانی ولایت را مطابق اراده ی الهی مسجل می کند.امیرالمومنین علی(ع) در حال رکوع نماز زکات می دهند.پس بعد از پیامبر اسلام(ص) علی بن ابی طالب(ع) بر مسلمانان ولایت دارند.
متوجه می شود: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا
همان طور که از قرآن انسان می فهمد پیامبر اسلام(ص) معصوم است،از آیه ی بالا متوجه می شویم اهل بیت پیامبر(ص)که با علی(ع) نسبت دارند معصومند.چراکه آیات قرآن همدیگر را تایید می کنند.
 
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً
با توجه به آیه بالا ولایت الله،رسول الله و اولی الامر مسجل می گردد.
به عقیده ی شیعیان اولی الامر امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه(س) می باشند.
در عقیده اهل سنت تفاوت برداشت وجود دارد.
همچنین در عقیده ی شیعیان وم عصمت را از آیه  انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا می توان دریافت.
تا اینجا عقیده اصلی در شیعه مشخص می شود.اما باید پذیرفت عقیده ی ولایت فقیه به طور محکم در شیعه آمده است و برای فهمیدن درستی آن بهترین راه مراجعه به قرآن می باشد.
از کلام الله متوجه می شویم پس از رسالت پیامبر اسلام(ص) برپایی و استمرار حکومت اسلامی تکلیف شده است،همجنین می فهمیم دین اسلام آخرین و کامل ترین دین است که باید اجرا شود.می فهمیم هیچ مفهوم توقف برای حکومت اسلامی وجود ندارد،در عقیده شیعیان این مهم یعنی تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر اسلام(ص) در صدر اسلام انجام پذیرفت و پس از رحلت شهادت گونه ی ایشان مسئله ی خلافت در اسلام مطرح شد که در قرآن هیچ مصداقی ندارد(چراکه خلافت جامعه اسلامی که توام با امامت نباشد و نفی آیه تطهیر یا نفی قرآن را داشته باشد مطرود است،بنابراین مطابق قرآن جایگاه خلافت سوای امامت هیچ مصداقی ندارد)کما اینکه پیامبر(ص) پس از رحلت امتش را به حال خود نگذاشته و قرآن مستحکم و منظم این موضوع را نشان می دهد.ظلمی که بر امت اسلام روا داشته شد و شیعه و سنی را به رنج انداخت،بنابراین پس از پیامبر(ص)دوازده امام معصوم(ع)بر مسلمانان ولایت داشته اند و برای استمرار و برپایی حکومت اسلامی تلاش کرده اند.به خاطر رنج ها و شهادت های امامان معصوم(ع) امام دوازدهم حضرت ولی عصر(عج) به اذن الهی غایب شدند تا از دسترس توطئه دور باشند،از آنجایی که ماموریت ایشان تشکیل حکومت اسلامی حضرت رسول الله(ص) است تا برپایی حکومت اسلامی تلاش می کنند تا در موقع مشخص به اذن الهی ظهور کنند.دو نکته مهم اینکه 1-استمرار حکومت اسلامی از قرآن فهمیده می شود و مخالفت ها پس از رحلت شهادت گونه ی پیامبر اسلام(ص)چرا که هم اکنون حکومت اسلامی با ولایت معصوم(ع)به طور محرز دیده نمی شود.2-قطعیت تلاش اولی امر مسلمانان برای استمرار حکومت اسلامی بعد از پیامبر(ص) تاکنون چراکه در قرآن بعد از پیامبر(ص) اطاعت اولی الامر مسلمانان لازم می باشد.از طرفی اولی الامر بعد از پیامبر(ص) مطابق آموزه های قرآن باشد و مطابق آموزه های قرآن برای استمرار حکومت اسلامی که با اراده ی الهی است تلاش کند.
حال فهمیدیم که قرآن کلام الله است و دیگران در نقض اعجاز قرآن هیچ توانی نداشته،ندارند و نخواهند داشت.از گذشته تا به حال نداشته اند،اکنون هم ندارند،در اثبات اینکه آینده هم نخواهند داشت از قرآن می فهمیم.قرآن تا همین الان مسیر درست زندگی انسان را نشان داده و هیچ تحریفی و تغییری نداشته،مسیری را که به آینده متصل است و دیگران که در نفی قرآن تلاش کنند بدون تردید این مسیر را از ابتدا نفی می کنند مسیر برای آنان ابتر می ماند و مسیر درست آینده را نمی فهمند،بنابراین مسیر درست در تمام اعصار آینده در قرآن هست و دیگران هیچ توانی در مقابل این اعجاز ندارند.
در این نوشته بنا بر این نیست که برای جانبداری از مذهب شیعه یا ولایت فقیه خود رایی شود،در اینجا تحلیل از قرآن به اندازه ی توان و برای رضایت الهی است.اهل تسنن هم نوشته های ارزشمندی دارد که می توان آنها را خواند به هر حال فهمیدن مسئله ی درست و مستحکم حق انسانی است که می خواهد راه درست را مطابق اراده ی الهی بفهمد و در آن مسیر باشد.بنابراین در این نوشته تحلیل به گونه ای است که اهل تسنن را به مثابه ی یک پیکر از اسلام دانسته و تفاوتی قائل نمی شود.مسئله در شیعه براین است که حکومت اسلامی مطابق آموزه ی قرآن توسط پیامبر اسلام(ص) تشکیل شد و بدون وقفه باید استمرار می یافت.شیعه عقیده دارد تا الان در پرتو امامان معصوم(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س)و اولیای الهی مورد تایید معصومین(ع)  حکومت اسلامی به سختی و با هجمه برای امت اسلام محقق بوده و از طرفی مسئله ی خلافت اسلامی که امامت معصوم(ع) را ندارد در آموزه های قرآن نیست.
ولایت فقیه:
برای فهمیدن درست بودن یا نادرست بودن ولایت فقیه از قرآن استناد می کنیم:
کلام الله و مهجزه بودن قرآن.ولایت الله و رسول الله(ص) در قرآن آمده.تشکیل حکومت اسلامی.استمرار حکومت اسلامی از قرآن فهمیده می شود.ولایت اولی الامر در قرآن به صراحت آمده.از آیه تطهیر تائید می شود اهل بیت پیامبر(ص) معصومند.
آیه تطهیر برای اهل بیت پیامبر(ص) است/معصوم بودن پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان
آیه اولی الامر ولایت اولیای امر را علاوه بر ولایت الله و رسول الله توصیه می کند.
آیه ولایت،مشخصات اولی الامر را به صراحت مسجل می کند.
اگر انسان بدون جانبداری هم این سه آیه را بفهمد ولایت را فهمیده،معلوم شد اهل بیت پیامبر(ص) معصومین(ع) هستند.معلوم شد یکی از معصومین(ع) در رکوع نماز زکات بدهد مصداق کلی برای آنان دارد و معلوم شد اطلاعت اولی امر با اطاعت الله،رسول الله لازم است.اهل بیت پیامبر(ص) کاملاً مشخص است و از سوره ی کوثر مشخص می گردد.اعجاز قرآن اینطور است که تا هم اکنون تمام رویدادهای جهان هستی را به نحو احسن تاویل نموده.کوثر را اینطور آورده و این چنین حوادثی را دیده ایم که عظمت خاندان اهل بیت(ع) در گمنامی و معجزه  است و وقتی قرآن را می خوانیم چنان ما را به این عشق بازی تمام نشدنی می آورد که مفهوم همه هستی همین است.آیا می شود با یک محاسبه ساده و بدون دغدغه نظم جهان هستی را فهمید؟اراده ی الهی بر این است که این طور نشود، مطابق سیره ی قرآن لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ بقره(256)
بنابراین همواره عُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ را باید فهمید و به مفهوم درست زندگی رسید.این حدیث را هم می شود فهمید:
إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی‏
وقتی از قرآن فهمیدیم که استمرار تشکیل حکومت اسلامی تردید ناپذیر است،باید برای اراده ی الهی مطابق ولایت رسول الله(ص) در این مهم تلاش کنیم،حال با توجه به قرآن وضعیت الان را تحلیل کنیم،امام خمینی(ره) با همراهی شهیدان و اولیاء این موهبت الهی را مستحکم ساخت و برای محرز ساختن استمرار حکومت اسلامی تا ظهور امام زمان(عج)تلاش کرد و تمام تلاش های شهیدان و اولیای الهی برای رسیدن به دوران امام خمینی(ره) بوده است.حکومتی هم سو با حکومت اسلامی تشکیل داد که به ظهور امام زمان(عج) برسد.بنابراین قرآن ایشان را تایید می کند،قرآن اگر امام را نفی کند طاغوت را تائید می کند؟امام محققاً با همراهی شهیدان و اولیاء الله در مسیر اراده الهی قرار گرفت.و ما در حق ایشان کوتاهی می کنیم اگر در پی محتوای دیگری باشیم،همان طور که صدر اسلام شد
در رابطه با مقام معظم رهبری آیا ایشان در دوران امام کمترین گرایشی به طاغوت داشت؟نداشت!آیا ایشان بعد از امام گرایش به طاغوت دارد؟می بینیم که نه.در زمان امام هم توطئه ها بود که ظلم ها بشود،بعد گفته شود مگر امام خمینی نیست چرا کاری نمی کند؟مسئله دشمنی تا حدی است که امام معصوم(عج) برای مصون ماندن از گزند دشمنی غایب از دیده هاست و ظهور ایشان به اراده ی الهی محقق می شود.بنابراین به استناد سفارش امام خمینی مامور به وظیفه ایم نه نتیجه.وظیفه ی مسلمانان اطاعت از مقام معظم رهبری امام ای است.
خلاصه:جهان هستی توسط خداوند منظم و مستحکم آفریده شده است و مقدرات اراده ی الهی درجهان هستی مطابق با حکومت اسلامی است.مطابق قرآن کریم تشکیل و استمرار حکومت اسلامی توسط پیامبر اسلام(ص) کاملاً مشخص شده است و نظم و استحکام در ولایت الهی در آیه ی یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً  دیده می شود،اطاعت از الله و اطاعت از رسول الله و اطاعت از اولی الامر.
اولی الامر دوازده امام معصوم(ع)حضرت فاطمه(س) و در حال حاضر که امام زمان(عج) به اراده ی الهی از نظرها غایب می باشند ولایت فقیه می باشد.حکومت اسلامی بر مسلمانان راه درست ولایت را در هر شرایط سختی نشان می دهد،در نظم ولایت،ولایت الله،رسول الله،معصومین(ع) تا امام زمان(عج)،ولایت فقیه و ولایت برخی مومنین و مومنات بر برخی مومنین و مومنات مطابق قرآن کریم.تمام این ها در طول ولایت الله است.
تردیدی نیست که ولایت امام زمان(عج) به ولایت رسول الله(ص) متصل می باشد و ولایت برخی مومنین و مومنات مطابق قرآن کریم،به یکدیگر متصل بوده و از طریق ولایت فقیه به ولایت امام زمان(عج) متصل می گردد.مومن ترین مسلمان در گفتار و رفتار متصل به امام زمان(عج) می باشد و  امام خمینی مومن ترین مسلمان بود که این موهبت الهی را مستحکم می کند کما اینکه در دوران گذشته که موهبت انقلاب اسلامی نصیب مسلمانان نشده بود هم یک مومن ترین وجود داشته،در دوران طاغوت رضاخانی شهید مدرس بود که فرمود ت ما عین دیانت ماست.و این چیزی بود که رضاخان و رجال ی رضاخان نمی خواستند.پس از انقلاب اسلامی همینطور رجال ی با تفکر پنهان یا مشهود جدایی دین از ت آمد و شد داشته اند،مهمترین مسئله این است که حکومت اسلامی افول یا ضعف ندارد اگر انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی سیر ولایت فقیه را در اتصال به امام زمان(عج) استحکام بخشید و این موهبت الهی نصیب مسلمانان گشت افول یا ضعف نخواهد داشت.مسئله ای که در صدر اسلام به بدعت واقع شد مورد خواست خواص و سردمداران جبهه ی باطل بود آنان می خواستند در شیوه ای مغایر با اسلام باشند و آنچه را می خواستند دیدند.اما امروز مسئله ای که درست پدید آمده سوای معماری بدعت گونه یا معماری یک گفتمان توسط بشر می باشد،خواست الهی برای استمرار حکومت اسلامی در قرآن و سیره ی اهل بیت(ع) می باشد.امام خمینی معمار انقلاب اسلامی مطابق خواست الهی است،مسلمانی که از جانب خداوند مقام ولایت را بر عهده می گیرد،و این مقام ولایت متصل به امام زمان(عج) است و از فقه امامت می باشد.لذا مقام معظم رهبری امام ای توسط امام خمینی(ره)متصل به امام زمان(عج) می باشد و این سوای اراده ی بشری یا خواست خواص و اینگونه موارد است.

در عشق سراسر غم زهرا(س)
                                                       این گونه رسید ماتم زهرا(س)
همواره چنین شد بدانی
                                                       آسایش دل عالم زهرا(س)
این حیف که در خواب سرابی
                                                       بی بهره ی از حاتم زهرا(س)
برخیز نگاری شده در خون
                                                       آورد شفا مرهم زهرا(س)
بیچاره شدم وای به حالم
                                                      عمری به گذر بی غم زهرا(س)
شرمنده ی عقبی نشینم
                                                      آنی که ندارم غم زهرا(س)

راه باز و جاده دراز."هر کی علاقه به مذاکره و ت بازی افراطی داره".
 
 
در معرکه ای سخت چه داری؟
                                                     آخر ز کدامی به چه کاری؟
گر شوخ فضولات ز غربی
                                                     آسوده چه باشی به چه زاری؟
آخر به فسادی که نشاند؟
                                                     زخمی که روا نیست ز هاری.
اینگونه هنوزت ره ابلیس؟
                                                     اینگونه ت به تباری؟
ای شوخ برون راه درازت!
                                                     با ما نشوی روز نداری!
                                                   (بر ما بشوی روز نداری!)

شمارش مع تا کشتن ترامپ.همچنین نابودی رژیم صهیونیستی و
 
سکوتی بوده ام ساکت همیشه
                                                         نخواهم ماند بی سامان به بیشه
ندارم ترس از دشمن سراسر
                                                         زنم آن ظلم سرتاسر ز ریشه
 
 

خطاب به امریکا و غرب بی محتوا و هرچی همفکر با بی محتوایی!
هر درس که داری به خودت کن
                                                             هر قصد ز کاری به خودت کن
بیهوده  سرابی به دلی خون
                                                             مهلت! که زاری به خودت کن
سر مست شرارت شده شر خو!
                                                             این حصر حصاری به خودت کن
 
درس روابط بین الملی به روش امریکایی-غربی صهیونیستی-سعودی داعشی:سازمان ملل در سیطره امریکا و غرب!تلاش تحریم مسائل درست در ایران و برخی کشورها و جنایت های فراوان برای عملی کردن تحریم
نتیجه درس:نیت و قصد امریکا و متحدانش در رابطه با تحریم ایران به خودشان بازگشته و انگل تر شده اند.بنابراین مسئله تحریم نیست انگل ها کارشون خوردن منافع دیگرانه.با حربه تحریم منافع کشورها رو می ن.
 
سرابی که دل ایران.حزب الله،سوریه،عراق.(به طور کلی مقاومت)رو خون کرد((اثرات و پیامدهای مکر و تحمیل رو شیوع می ده و نا امنی ایجاد می کنه،فساد و اختلاف و))
نتیجه سراب:خب این ماجراجویی که در اوج خودش به شهادت بهترین سردار مقاومت(شهید قاسم سلیمانی) منجر شد مسیر توطئه را به خوبی نشون داد.به حال خودشون زاری کردن!
سرمستی جنون آمیز:بی وجود ترین انسان هایی که اینگونه سرمستند(فکر نمی کنم احتیاج به توضیح بیشتر باشه)
آخرین دستاورد:حصاری از ظلم،جنون،بد بختی،فسادبر امریکا،غرب،رژیم صهیونیستی،سعودی ها.حریمی نا امن ساخته.بالاخره تحریم نتیجه بر عکس داده.
در نهایت نخبه ترین تحلیل گران عدم پایداری و زوال نزدیک این انگل ها رو باید ببینن.وگرنه پوک مغزن!نخبه نیستن.
این حرف آخرم به:ت مداران و خواصی که به خواسته ی (امریکا-غرب سعودی) صهیونیناخنک!می زنن و از اون مفسده برای جامعه می خوان  یا به خیال خودشون قوی هستن و مردمو به مکافات میندازن سپر خودشون می کنن بلا تشبیه مثل .تو این آشفته بازار نگاهشون به اون همه دقیقاً به اون همه فساده!چی میشه یه سری بهره مند میشید بقیه کنارتون ته سفره خور و وارفته و .با هم مکافات می کشیم؟اگه این مدلو تحمل کنیم شما از چی بهره مند شدین از اینکه بقیه بی بهره شدن؟جالب اینجاست که پایداری این مدل به اینه که بی بهره ها خودشون راضی هستن حمایت می کنن اینطور بشه و تموم.این نخبگییه،ته؟واقعآ این همه آدم که خیلی قوی تر از شما هستن به این مدل شما بسنده می کنن؟نخیر این عین دشمنیه و هر به ظن خودش بهره مندی که اینطور فکر کنه بهره مند نمیشه داره به مرور خودشو نابود می کنه،از ارزش ها فاصله می گیره و پوچ نصیبش می شه.می دونید که از اول تو مرام انقلاب مدارا با دشمن بود.چی شد دشمنی مسئله سازش رو مطرح کرد؟انقلاب که مدارا و سازش را داشت و در مقابل دفاع که عقل هم همینو می گه انجام می داد.خب جوابش اینه که این به اصطلاح ت زدگی نفهم می گفت سر رو ببر پیشش بگو ببر،هرچی شما بگین.اینو نمی گن سازش می گن باج،انقلاب باج نمی ده.انقلاب واسه دفاع شهید میشه.مظلومانه مثل شهید سردار سلیمانی.
 

در باور دل عیسی(ع) کجایی است؟
                                                                        عیسی(ع)شده دل رازی خدایی است.
این نغمه سروده! شعر جاریست!
                                                                        عیسی(ع) به زمانی کربلایی است.
 
وقتی با فهم خودم برای جستجوی حق تلاش می کردم مطالبی را که در پائین نوشتم به سختی بدست آوردم.شاید خیلی از ضعف ها در خودسازی و همراهی جامعه ولایت فقیه برای رسیدن به منجی عالم(عج)داشته باشم اما باور دارم موهبت های امام زمان(عج) بسیاری از مسائل را حل می کنه
 
 
حضرت عیسی(ع) با امام زمان(عج) به اذن الهی ظهور می فرمایند.و مفهوم یک دین را  برای نجات بشریت از دردها و آلام می آورند.که مستکبران جهان بر آن کفر و ظلم روا داشته اند.آن زمان معلوم می شود چگونه این همه ظلم و مکر،این همه دورویی و نفاق برای ظلم و مکر!از بین می رود و هر آنچه حق است جاری می گردد،تلاش برای زمینه سازی ظهور از خود سازی(انجام واجبات دین و پرهیز از حرام) و سپس ساختن جامعه در پرتو ولایت فقیه محقق می شود.بسیاری از امدادهای الهی غیبی است از جمله این که راه حق از غیب مشخص شده است.و قرآن مفاهیم غیبی بسیاری دارد.در مفاهیم قرآن باوری نهفته و نهادینه شده که راه گشایش حق اهل بیت(ع) می باشد.(انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)بنابراین طبق اراده الهی آنان کسانی هستند که کمترین ذره ای ناپاکی و پلیدی ندارند و امام زمان(عج) عصاره وجودی اهل بیت علیهم السلام است.خب هر که قدم در راه تحقیق برای فهم حق و رسیدن به شفای الهی گذارد.این را می یابد پس از اینکه یافت می بیند باید برای ظهور تلاش کند و متوجه می شود لشکری برای این ظهور تلاش می کند و لشکری با آن مخالفت!در قرآن می بیند لشکر حق درستی و دین را می خواهد و لشکر مقابل ناراستی و کژی.در قرآن می بیند سلاح لشکر حق دفاع و دین خواهی است.و سلاح لشکر مقابل دسیسه و تحمیل.در قرآن می بیند خداوند به مستضعفین برای جاری شدن مسائل نهادینه دینی نظر دارد و از آن ها حمایت می کند.در مقابل مخالفان ولایت فقیه برای ظلم و ضعیف کشی تلاش می کنند. امروز می بینیم ولایت فقیه شیعه و سنی و مسیحی و هر مستضعف دین خواه را برای رسیدن به حق همراهی و حمایت می کند.پس ولایت فقیه برای ظهور منجی تلاش می کند.در مقابل می بینیم مخالفان ولایت فقیه انواع فتنه و آشوب،آسیب و جنگ و دسیسه علیه شیعه و سنی و مسیحی و هر مستضعف دین خواه روا می دارند و هر روز جریح تر می شوند.پس آن ها در مقابله و جنگ با منجی بشریت(عج) و با خداوند تلاش می کنند.از هر فرصت برای دسیسه ها در منحرف کردن مستضعفان از راه ولایت فقیه دریغ نمی کنندبنابراین در فهم و اندیشه ام این ماند :که با همه وجود در راه ولایت فقیه برای زمینه سازی ظهور منجی عالم(عج) تلاش کردن درست است.
 
 
 

"یک سیلی" محکم مقدمه سیلی های بعدی و شاخصه ی سیلی های گذشته:
پیش سیلی سپاه بر امریکا
                                                             انتهایی است فنا اثر امریکا
سال خوبش زبهارشد پیدا
                                                            شور بختی که بی ثمر امریکا
 
نیوتن دانشمند خارجی بود،جاذبه ی زمین را کشف کرده!قرآن تقریباً یک و نیم قرن پیش جاذبه زمین را به بهترین نحو ممکن بیان می کند(ستون هایی که دیده نمی شوند)نه فقط جاذبه زمین بلکه جاذبه سیارات و
نیوتن قانون عمل و عکس العمل را تو فیزیک مطرح کرده!قرآن به بهترین نحو ممکن(هرکس مثقال ذره ای خیر انجام دهد به او می رسد"کمترین عمل خیر عکس العمل خیر به همان مقدار" هر کس مثقال ذره ای شر انجام دهد به او می رسد"کمترین عمل شر عکس العمل شر به همان مقدار")
چطور بشر از نوع ظالم با استفاده از قوانین کشف شده توسط دانشمندان با تجهیزات جنگی به کشورها و اطراف کشورها عزیمت می کنه،جنایت می کنه،کشتن انسان ها که کشتن هر کدوم کشتن  یک نسل هست را انجام می ده توطئه و فتنه گری را واسه بردن نفت و ضعیف کردن جوامع انجام می ده،خلاصه خودش رو برتر و دیگران رو محروم می دونه و رفتارش هم همین رو نشون می ده.اون وقت به همون قوانین فیزیکی که کشف شده و لحظه،لحظه زندگیشو مثل ربات بر اون قوانین استوار کرده بسنده نمی کنه واقعاً شیطان همینطوره و می دونه همیشگی نیست چراکه هم از لحاظ فیزیکی و هم از لحاظ ماورایی سیل فراوانی (عکس العمل)از رفتار خودش (عمل) را بایستی دریافت کنه و نابود قطعی بشه.حالا هرکی ظلم کنه همینطوره به اندازه اون ظلم تو زندگیش وارد می شه.خوردن مال یتیم،مال حرام.ظلمه مثل اینکه آدمیزاد به جای غذا آتیش بخوره.آتش درونش را می سوزونه.مال یتم،مال حرام خوردن.آتش خوردنه.در ماورا شیطان رو وارد خودش کرده،علاوه بر این قانون نظم هستی بر این استواره که حق هر کس به اون داده بشه.حق یتیم بهش برگردونده می شه و اجازه این ناحق سلب می شه.و ظالم در آتش رفتار خودش می سوزه.اگر در سطح جهان این انسان های بی گناه به مرگ طبیعی از دنیا می رفتند و از حقوق خودشون بهره مند می شدند نمی شد حرفی زد.اما وقتی با جنایت و با توطئه کشته می شن و از زندگی محروم می شن مطابق نظم جهان هستی اون طور که خواسته شده باید بشه و زندگی و حق انسان های بی گناه محفوظه چه بسا مرگ هم نمی تونه مانع به جریان افتادن زندگی درست بشه.حالا دشمن شیطانی با مکر این روش رو تو جوامع به ظن خودش پی ریزی کنه که خود مردم طرف اشتباه برن،خود مردم بهم ظلم کنن،مسئولین یه جامعه به مردمشون و مردم به مسئولینشون.تا با این فتنه ها این ناهنجاری ها ادامه پیدا کنه،به هر حال شیطان فهم نداره که بدونه پی ریزی بیرون از نظم جهان هستی نابود می شه و کسانی که تو جوامع خودی برای دشمن شیطانی این چنین بکنند با نابهنجاری نابود می شن.انگار که اصلاً نبوده.همه این نظم جهان هستی توسط خداوند برای بهره مند شدن درست و منظم آفریده هاست.خداوند جهان هستی رو واسه امتحان آفریده تا آدمی برای رسیدن به راه حق تلاش کنه و به خداوند که آفریده نظم جهان هستی است همیشه وصل بمونه.در این امتحان ممکنه آدمی به واسطه ی هوای نفسانی و شیطانی گناه کنه باز خداوند مطابق نظمی که آفریده در هر شرایطی راه توبه و جبران گناه و حق الناس را فراهم می کنه،مهم اینه که آدمی سعی در رسیدن به خداوند را داشته باشه و این از راهی محقق می شه که خداوند بی شبهه برای زندگی آدمی فراهم کرده.دشمن شیطانی برای محروم کردن آدمی از رسیدن به این راه حق دسیسه و تحمیل بسیار داره و راهی که خداوند برای انسان فراهم کرده و همیشگی هست قرآن و عترت پیامبر اسلام(ص) می باشد،که عترت امامان معصوم(ع) فاطمه زهرا(س) و با توجه به غیبت امام زمان(عج) نائب امام زمان(عج)(سید علی ای).
چراکه دشمن شیطانی با این معارف دسیسه و تحمیل دارد.با دسیسه سعی در انحراف از این راه حق دارد و با تحمیل بر خلاف نظم جهان هستی((نظم جهان هستی که مطابقت کامل با معارف قرآن و عترت(ع) دارد)) جوامع مختلف را در معرض ضعف و آسیب قرار داده است.در نظم الهی توبه کردن سبب می شود بدی ها به طور مضاعف به خوبی تبدیل شود.شاید به خاطر این باشد که یک بدی محروم شدن از یک خوبی است.و خداوند در نظم هستی بدی را قرار نداده پس از توبه برای رفع هر بدی انسان تلاش می کند و وقتی آن بدی را جبران می کند چون کاری را که خداوند خواسته انجام داده یک خوبی به او می رسد و از طرفی چون بدی از بین رفته یک خوبی که حق همان انسان است برای او می ماند.پس توبه کردن از گناه نکردن سخت تر است.چون خوبی به آدمی داده شده است.و آدمی با توبه به اندازه همان خوبی سختی می کشد تا بدی محو شود.پس از رفع بدی 1همان خوبی مانده و 2سختی برای رسیدن به همان خوبی و به اندازه همان خوبی
 
 

شفای درد بی درمانمان باش
                                                          صفای عزم سرگردانمان باش
خدا ای شوق بی پایان هستی
                                                          صدای نظم بر ایمانمان باش
 
همی در دل خدایی هست با عزت
                                                         همی حاصل چرایی نیست با محنت
که محنت های امریکاست شیطانی
                                                         همی شر خو مرامی هست با خفت
 
 
خداوند شفای هر درد است،از بزرگترین درد ها نا آگاهی و تحویل گرفتن شرایط از تحمیل و مکر است.خداوند در قرآن با همه سخن می گوید:هدایت از گمراهی مشخص شده.قد تبین الرشد من الغی فقد استمسک بالعروۀ الوثقی.
نا آگاهی سبب شده برخی شیعه را متهم به بت قرار دادن قبور امامان(ع) و پیامبر(ص) بکنن.در حالی که سند از احادیث و قرآن می آرن.تفسیر آیه ها و احادیث به خوبی نشون می ده حتی پیامبر(ص) را هم به جای خدا ارباب نگیرید.شیعه پیامبر(ص)،امامان(ع) و قبور مطهرشان را نمی پرستد و قبله قرار نمی دهد،بلکه در این شرایط ناگوار و ناآگاهی،خودش را به پیامبر(ص)ائمه(ع) متصل می داند و اینگونه به خداوند هم متصل می گردد.خداوند همه جا هست و گاهی کعبه می رویم که خانه خداست.پیامبر(ص) و معصومین(ع) به واسطه قرب الهی همه جا هستند و گاهی حرم مطهرشان می رویم که خانه آن بزرگواران در زمین است.بوسیدن حرم و قبر پیامبر(ص) وامامان(ع)که واسطه ی فیض الهی اند عین توحید است.مثل طواف و بوسیدن کعبه.کعبه از سنگ ساخته شده پس چرا شیعه و سنی طواف می کنن؟برای قرب الهی!
خلاصه واسه شیعه ممکنه تو نوشتن نقص باشه،تو گفتن و رفتار کم و کاستی باشه اما اصل مطلب اینه که خداوند دوست داره بنده هاش هدایت بشن و راه هدایت رو از گمراهی مشخص کرده،اجبار نکرده.با توجه به قرآن خداوند تنبیه های گمراه شدن و پاداش های هدایت شدن را بدون مثقالی کم و زیاد به بنده هاش عطا می کند.
 
اگر بر دیده ات آورده زهری
                                                           توکل کن خدا را صبر قهری
چنان در ظرف ایمانت بکوشی
                                                           دوباره سوی حق آسوده دهری

سگی بدتر زسگ ها زرد امریکا
                                                                            به سانش همرهی هم درد امریکا
تویی ای بی صفت بی محتوایی
                                                                            کرروبی مکر از دل سرد امریکا
همی در فتنه ها هم می گدازی
                                                                            علمداری به خون از گرد امریکا
همی دیروز آتش بر خیمه بودید(همه سران فتنه که برای دشمن نا حق مقابل سیدالشهدا(ع)ایستادند)
         همی قاسم بخون از طرد امریکا
 
 
 

به عشق سیدالشهدا(ع) به عشق سردار شهید سلیمانی رضوان الله علیه و همه شهیدان گلگون کفن
 
غوغای ترامپک خفه شد باک چه ماند؟
                                                            در هجو ترامپه همه عالم که بداند!
وقتی که شده بخت شهیدان به ارزش
                                                            مشتی که شده باز به آن خصم فشاند
تا هست ببارد همه از خشم به سویش
                                                           آسوده نماند به سرش شرم بماند
شرمی به خدا بیش ز این نیست
                                                          از ترس و حرصی به سرا زهر فشاند
چون رفت ز این منطقه هر دون
                                                         آن دوست شفا بر همه عالم رساند
 
 
 
 
 
 

مانند دلی صبح نشانی
                                                                سردار،قاسم،سلیمانی
آغوش تو در آغوش حیدر(ع)
                                                                مانند غمی دور نشانی
از من نشود مدح تو معلوم
                                                                ای باور دل شوق جوانی
چون باور دل پاره ی زهرا(س)
                                                                همراه علی(ع) ماه نشانی!
 

از قاسم دین خون به شهادت زده آذین
                                                       باز این همه نوحه ز حماسه  شده آئین
آن سوی جهان را تو ندیدی نشنیدی؟
                                                      این سوی جهان تا به حدیثی نرسیدی؟
هر سوی جهان تا به نهانش همه دیدی
                                                      در سوز غمش محو تماشای شهیدی
روزی غم عشقی به جهان شست غمی را
                                                     امروز همان شد لب عشقی حرمی را
تا از غم عشقش شب نوروز بگیرد
                                                     همواره به آن تب غم دل سوز بگیرد
روزی که نگون شمر جفا زد همه هستی
                                                     امروز ببین شمر نگون بخت به پستی
از هول سعودی است گرفتار صهیون
                                                    ابلیس نگون بخت خلاصه شده افیون
افیون جهان است همی مکر نگونش
                                                    این خواب نمایی شده آشوب درونش
دیری نشود زود نماند به جهان این
                                                    صبحی بزند تا که بیاید به جهان دین
از قاسم دین خون به شهادت زده آذین
                                                    باز این همه نوحه ز حماسه  شده آئین

 شهیدی پاک گفته دل مطهر
                                           نباشد شمر را حاصل مطهر
 نباشد در عبث کاری الهی
                                          که باشد سایه از هر شمر کاهی
 به آن بد طبع سایه را خدا داد
                                          خدا در سایه اش طبعی جدا داد
 چنان طبعی به کاهی در تباهی 
                                          و ظلمت!چون به چاهی در سیاهی
 اگر کم لوح خوش در سایه ماند
                                          بدان از نورها بی مایه ماند
 به تفسیری که حر آموخت دل ده
                                          نرو از بهر هر سایه که ظل ده
 که امروزی شده آن شمر کژ دل
                                         و داعش شد سپر از سحر کژ دل
 به حیلت کاه را بر دیده آورد
                                         همان برجام نافرجام دل سرد
 نشد شهدی صمیمانه ز برجام
                                         که ظرفی زهر آلوده به فرجام
 که دیوانه لگد زد ظرف زهری
                                        نکن دیگر سوالی صرف زهری
 بیا بر مردمی عاقل نگه کن
                                        به چاره توبه ها از آن گنه کن
 و اشعاری سرودم سال هفتم
                                        نوشتم جوهرش در سال هشتم
 اگر خواهی بدانی رمز آن را
                                        بیا جایی که دل  دادند جان را

تاسوعای حسین(ع) مبنای نماز است.
                                              عاشورای حسین(ع) معنای نماز است.
مستضعف زحسین(ع)دارد چه بسی حق
                                             که پس دادن حق  امضا ی نماز  است.
 
هیچگاه مستضعفی که خودش را با امام حسین(ع)،ولایت فقیه،اولیاء و شهیدان بداند راضی به نا حقی که امضای امام حسین(ع) را ندارد نمی شود بلکه راه پس دادن حق باز بوده و هست هر چند سختی دارد.انسان ها اختیار دارند زندگی به پس دادن حق یا هلاکت با بی تفاوتی یا هتک حق را بپذیرند.چه بسا خیلی از مسایل حل شود و انسان بفهمد که هر روز عاشوراست و معنای زندگی به اعاده حق است نه تملک حق ناجوانمردانه.

 مفهوم بسیج در غدیر امامت معنا گرفت
                                                     وقتی پیمبر دست علی بالا به پهنا گرفت
 مفهوم بسیج با حضرت آدم در اول خلقت
                                                     وقتی ز نور اهل بیت آدم تن رعنا گرفت
 مفهوم بسیج را فاطمه خوب تفسیر کرد
                                                     در دفاع از ولایت میخ و در جان آنا گرفت
 مفهوم بسیج با امام حسن گرامی تر شد
                                                     برای حفظ دین از معاویه صلح بینا گرفت
 مفهوم بسیج خون ثارلله است تا بینهایت
                                                    دین زنده از آن و بسیج از آن مبنا گرفت
 مبنای بسیج حضرت عباس بن علی است
                                                    مشق ما داد و هماره لشکر توانا گرفت
 مفهوم بسیج با امامت سجاد امتداد یافت
                                                    بسیج از آسمان مفهوم حمد و ثنا گرفت
 مفهوم بسیج با امامت باقر هموار میشد
                                                   که شکافنده علم شهید و دینش نا گرفت
 مفهوم بسیج با امام صادق هم ارج گرفت 
                                                   که از علم باقر فقه امامت دم مانا گرفت
 مفهوم بسیج در امامت کاظم در حیا شد
                                                   آن دم که به جور خصم بند و تنگنا گرفت
 مفهوم بسیج با امام رضا وسعت داده شد
                                                  وقتی سم زهر کین از دلش تا مینا گرفت
 مفهوم بسیج با امامت جوادش بخشنده شد
                                                  آن دم جوان امامت در شهادت نا گرفت
 مفهوم بسیج با امام هادی هدایت رساند
                                                  او هم به جور خصم شهید و ره برنا گرفت
 مفهوم بسیج با امام عسگری هم کوشید
                                                  تا در غیبت امام عصرش ظهور تمنا گرفت
 مفهوم بسیج با خمینی و ای است
                                                  سید علی ای با امامت معنا گرفت
 بسیج با مستضعفی است که منافق به او
                                                  با محتوای خصم گفت خارجی و  فنا گرفت///یزید با اسارت در آوردن اهل بیت امام حسین(ع) آنان را خارجی خطاب کرد و سرنوشت شوم خودش  را ساخت.
 

 جمعه ای دیگر آمد و هنوز هم به تو نرسیده ایم
                                                            به آنچه رد خواست شما ست با حرص رسیده ایم
 گرفته که شد به نا حق فدک و  هرزگی بیداد کرد
                                                           هنوز بر آن غصب محکم ایستاده اند و ترسیده ایم
 هنوز مکرها تضادها در جامعه ات دارد،سخت است
                                                           سخت است از تو دور ماندن جای از تو قاپیده ایم
 آخر این ظلم ها بر تو چیست به غیر از انزواست؟
                                                           منزوی از شما معصومین شدن،اینطور بوده ایم؟
 پس از اندیشه ات بیاور سرشتی نو،توبه کردیم
                                                           با تو هستیم همیشه ، ما در راه ترسیده ایم 
 ما جلوتر از تو نیستیم به ترس در راهت بوده ایم
                                                          راه تو همواره بر ما هموار و در آن روئیده ایم

ضمن تشکر صمیمانه آثار ادبی برای مطالعه و نظرخواهی منتشر می گردد.خارج از هر گونه ت زدگی و است.همچنین این آثار متعلق به نویسنده آن بوده و کپی برداری از آن مجاز نیست.به نظرات سازنده بازدیدکنندگان ارجمند برای پیشرفت بهتر نیاز داریم.

 ظلمی بیشتر از این نیست که با معرکه یا علی
                                                          خواهان نگاه بر امریکا و همه مستکبر بی علی
 این مکر و استکبار از وقت دشمنی با مولا علی
                                                          امت اسلام را در رنج انداخته و در فکر فقد علی
امت اسلام که می ماند تا همیشه با علی
                                                          فقدان مولا هرگز نشود آنان بی نصیب اند از علی 
 در راه ولایت از خدعه آسیب دیده ایم یا علی
                                                          در اندیشه ات ماتم گرفتیم و نشان دادی سید علی
 
 

 این شد معنای عشق که تفاوتی ندارد هرگز
                                                              مستضعف در دین ثارالله است همچون ثارالله
 چون قطره ای است که باشد متصل به اقیانوس
                                                              هر قطره این چنین شد با ثارالله بگو ماشاءالله

 
هر ذرّهی تو تار به عالم حسین(ع)
                                                                          هم پود وجودی و تویی نور به عین
 ای پود دلم مشق به تارم همه سان
                                                                          هم تار دلم عشق به پودم  برسان
 
 مهلت که تمامش به تباهی شده هین                                               هین(خوار و ضعیف)
                                                                           دل را بکشان در ره عشقت شه دین
 
در دل که نگاهت بتپد  ناز صفا
                                                                           حاصل زنگاهت بشود کور شفا
در بطن وجودی ز چه آشوب شود؟
                                                                            در غیب شفایت برسد خوب شود.
در بطن وجودی ز چه آشوب شود؟
                                                                            باطل همه زائل شده سرکوب شود
این بار نمایان بشود بطن وجود
                                                                            سرشار عدالت و  خرامیده به جود

 
الهی راه ما هموارتر کن
                                                                          ز لطفت زاد ما پربارتر کن
نباشد، راه عصیان ،دل براند
                                                                         له ها همی رخسار تر کن
 
 
الهی در شگفتم از نفوذت در جهان
                                                                   نمایان هست آثارت و می ماند نهان
شهان آشوب ها دارند از این هیبتت
                                                                 که گاهی می بری پائین شهان،بالا کهان
 
 
برای مادرم:
زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)
                                                             پشت در من سوختم ، دل بی واهمه
صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده
                                                          خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.
 
        
برای شهیدان:
عالم ز جفا هرزه نگردید
                                           دشمن ره معنا که نفهمید
ظاهر که به دین شد ره خلعت
                                          جاهل ز قفا زهر گوهر دید
شهدی ز شهادت دم هستی
                                          از پیکر قاسم(ع)همه بارید
قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟
                                           یاور به خدایم و چه خندید!
هم سال تو شد دل به شفایت!
                                           در باغ شهادت گل تن چید./
                                   
حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند
                                              زینب(س) به شکایت چه سوزاند
حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟
                                               باور ز خدایم ، که به جا ماند!
تا صبح ظهوری که نهان است
                                              حیدر(ع) شب دین را به پگه خواند!
 
در وصف ایران:
سرما زده ای از بد دوران
                                             در  باد شدی همره بوران
رگبار شدی از شب خاطر
                                             در ابر سیاهی رد باران
برفابه به رودی چه خروشان
                                             خونابه شدی در رگ شیران
بهمن شده از آه یتیمان
                                             یخ زد به تنت دام اسیران
چون یخ زده برفی به بلوری
                                             در  چال  گریبان دلیران
وقتی به تنت زخم بساید
                                            آماج تگرگی به شروران
از سوز دلت سوز خزان ها
                                             پاسوز زمستان کویران
مه گون ز سپیده گم تاری
                                            آنگونه که مه شد به تراران
چون صبح بباریده ی برفی
                                            خورشید تلا لو شده ایران
 
خوشا به حال شیعیان امام حسین(ع):
ثابت شده در ما مل تو از دم هستی
                                           زائل شده از ما به شفا غفلت پستی
اینگونه رساندی به دلم مشهد روحت
                                          اینگونه کشیدی به سرم راحم دستی
مولا برسان سوی ظهورش و به رجعت
                                           مارا برهان از غم دوران و الستی
 
عشق ولایت:
بی عشق ولایت به منزل نرسی
                                           بی عشق ولایت به محفل نرسی
تاریک دلان عشق ندارند همی
                                           بی عشق ولایت به حاصل نرسی
 
 
دلباخته:
در ظلمت شب کار دلش ساخت
                                               ترسید به یکباره دوان تاخت
چون دور که شد از گذری سخت
                                               برگشت نگه را به تو انداخت
آسوده دلش از نگهت گشت
                                               آنگونه که از دل به دلت باخت
 
الهی:
حال دل را با تو گفتن خوش است
                                                وقت غم با تو نشستن خوش است
راز دل از تو شنیدن خوش است
                                               از پلیدی ها گسستن خوش است
عشق دلداران بساطش از تو گشت
                                               عشق را در تو شکفتن خوش است
 
ساختن مطابق اراده ی الهی:
 
ساختن از مشق او حاصل شود.
                                               صنع ها در عشق او قابل شود.
گر نباشد میل او در صنعتی
                                               ساختن زائل ، همی باطل شود.
 
 
یا الهی:
غلط کردم که شاید اذن نداشتم
                                               ببخشا چون که هستی در سرشتم
گناهانم ببخشا تا برایم
                                               شود آسان برایم سر گذشتم
 
 
 
 شبی بارید از غم تا به صبحی
                                              و شسته شد ز غم آماج قبحی
ز آن روزی سراسر تازه تر شد
                                              که آن شب گشت تابش را به صبحی
 
الهی ظهور امام زمان(عج) را برسان و پرچم حضرت عباس(ع) را که تجلی اش در جمهوری اسلامی ایران است توسط آیت الله سید علی ای به امام زمان(عج) برسان:
آشوب گناهان و مکافات ستم ها
                                             اندازه ی تعدیل،به آن باره شکم ها
تابوت شهیدان ز پلیدی ز کرونا
                                             کمبود عدالت به جهان،گرم ز غم ها
قاسم چه سزاوار ستم گشت ز دشمن
                                             افتاد همی شرم ز آماج قلم ها
بنویس قلم سخت به عالم که چنین شد
                                             افتاده یکی بعد دگر سرو علم ها
تا صاحب این دین پس آن پرده نماند
                                             چشمان به ظهورش بشود فرش قدم ها
 
 
 
سر زد ز سرابی سرّ سر با همه سر
                                           سرباز توائیم ای تا همه سر
آنجا که سرابی به سراسر گره شد
                                           آنی گره بازش زده بی واهمه سر
 
 
 
مهدی(عج)غم دل راست سراسر رجحان
                                              آواز شفاراست به این عشق الحان
هر بار که نیمه بشود ماه شعبان
                                              تکمیل عدالت برسی زود ای حان
از خاک به سویت چو براده شتابان
                                             ذرّات ز شیعه به ترازوی سبحان
 
تا ذرّه ز من را به کشش لوح تو شد
                                            بنوشته ی آسوده به این روح تو شد
نفرین تو شد ذرّه ز من، پاره ی بد
                                           آنجا که کند ذرّه ز من، چاره ی بد!
نفرین تو درمان گناهان و شفا
                                          آئین تو ، قانون نمایان و خفا!
از حد تو غافل شده معلوم شود
                                          بر حد تو ظالم شده معدوم شود
غافل که به راهت سپرد ذرّه ی خود
                                          نفرین تو او را بشود چاره ی خود!
ظالم که به راهت نشود چاره ی او
                                          از حد تو معدوم سزد ذرّه ی او
وقتی که به مؤمن ز خفا حیّ رسد
                                           از عصمت مهدی(عج) ز شفا حیّ رسد
وقتی که به بیمار،شفا مرگ شود
                                           مرگی که پلی از گذری گنگ شود
گاهی و به ظالم ز خفا،مرگ سزد
                                           مرگی که برایش به شبی ننگ سزد
 
در تأویل عشق:
 
بر عشق تأویل نتوان زد
                                                      جون عشق تأویل ز نهان زد
با عشق به منزل برسان غم
                                                     چون عشق تأویل به جهان زد.
 
 
خمینی روح والایت گرامی
                                                  سخن هایت ز مولایت گرامی
خمینی رنج را باریده دیدی
                                                  سترگی راه بالایت گرامی
 
 
السلام علیک یا سیدالشهدا(ع):
 
وقتی نگهت بر دل من هم بشود
                                                                      درمان ز نگاهت که فراهم بشود
از فرط گناهان چه کنم زار همی
                                                                     هر سر زده مهمان گناهم بشود
مقدار گناهان دلم چاله ی من
                                                                    وقتی که تلأطم شده چاهم بشود
وقتی نگهت بر دل من هم بشود
                                                                      درمان نگاهت که فراهم بشود
آسوده به اندازه ی راهت که شوم
                                                                     از حکم شما توبه فراهم بشود
در هر گره ای حلقه ی آثار شما
                                                                     جریان دلت بر تب آهم بشود
آهی که به پندار بشر سر نشود
                                                                    باری که ز این توشه به راهم بشود
گم گشته ی راهت ز گناهان شده ام
                                                                  رخصت که شفاعت تکیه گاهم بشود
 
 
 
 
یکی بر تار دل با پود به هستی
                                                                            گره زد گشت بس خشنود ز مستی
شروری دد گره را طعنه ای زد
                                                                           که پنداری جهان فرسود ز پستی
 
امام خمینی دل های شیعیان را با ولایت فقیه به امامت گره زد و به اراده ی الهی مطمئن وخشنود گشت و در مقابله با این انقلاب اسلامی،تفکر انگلیسی-امریکایی(صهیونی) که مصادیق مشهود آن کاملاً معلوم شده واقعیت های نابود شونده ای پدید آورده که پنداری جهان از پستی ظلم فرسوده شده است.این گره ی سراب گونه برای پوشاندن کافرانه ی( حقیقت اسلام در نجات بشریت) پدید آمده است.
 
الهی:
کشیدی در تکاپو مغز ما را
                                                                                               رساندی در هیاهو رمز ما را
دوباره مرهمی آماده کردی
                                                                                               نهان کن از هیاهو عجز ما را
 
 
دیدن امام زمان(عج) با دل:
وقتی که ندارم ز جفا فهم فردا
                                                                                         آسوده به راهت و شفا فهم فردا
عصیان هوایم ز شما دور کردم
                                                                                        بین فطرت دل را به شفا جور کردم
تا از دل خود نور تو دیدم سراسر
                                                                                         کوچک که دلم بود و هم مغز در سر
تا شک به دلم سایه ی بد زد گمانه
                                                                                         آئین تو آورد به دل باز جوانه
تا از خم امواج ز دنیا گذشتم
                                                                                         در نور تو  آسوده و پیدا سرشتم
تا حرکت دل را به تو ی کشاندم
                                                                                         ذرات وجودم به تو می گشت آن دم
وقتی که دلت بر دل ناچیز آمد
                                                                                         گویی که نگاری شب پائیز آمد
من در شب افکار شدم گم دوباره؟
                                                                                         در راه گمم کاش گذاری ستاره
 
همی شب ها چو آئینه نشانی
                                                                                          به دل از نور ماهت می چشانی
همی در غبطه از آدینه روزیم
                                                                                         و هر شب دل به راهت می کشانی
بر ما لازم است هیچگاه خدا را فراموش نکنیم:
حرم باز کن الهی تا بگرییم
                                                                                                  دلا ناز کن الهی تا بگرییم
همی دلبران به آوازی برقصان
                                                                                                 ز غم ساز کن الهی تا بگرییم
تقدیم به پدر،مادر و برادر و هم خونم:
 
همیشه عشق صادق در دلم هست
                                                                                              و در این صبح صادق منزلم هست
همی حیدر ، همی صادق و مادر
                                                                                             همی معصومه،مادر محفلم هست
 
و هر جا بوسه ای از عشق دادم
                                                                                            نگاهش بود با  آن عشق یادم
نگاهی با خمینی ، با امامت
                                                                                            نگاهی با رسالت عشق آدم
 
همی از خون او بودن شفا گشت
                                                                                             همی با عشق او هر حاصلم هست
تمامی نیست آن حاصل که دل گشت
                                                                                             هماره عشق صادق عاملم هست
((هم خون اوی در عشق ولایت سید علی ای است.))
.
 
 
 

نجوای حضرت آدم(ع) با امام زمان(عج):
ای آب گلم  در پی نورت
                                             خواهش ز وجودم به ظهورت
من میوه ی کالی به حضورت
                                             در طعنه ی ناهی به عبورت
افتاده منم در ره روحت
                                             سیرت به تو هم با تو به صورت
ای آب گلم نغمه ی هستی
                                             خواهش ز دلم قلب صبورت
در این شب هجران شهادت
                                             ی برسان دل به حضورت
آن همی بخت به دل شد
                                              وقتی دل  آسوده  به تورت
                                

الهی میل ما با میل تو هست

                                                                          الهی خیل ما در ذیل تو هست

اگر بر خصم باریدی به رگبار

                                                                          الهی خیل ما در سیل تو هست

الهی راه ما هموارتر کن
                                                                           ز لطفت زاد ما پربارتر کن
نباشد، راه عصیان ،دل براند
                                                                           له ها همی رخسار تر کن
 
 
الهی در شگفتم از نفوذت در جهان
                                                                           نمایان هست آثارت و می ماند نهان
شهان آشوب ها دارند از این هیبتت
                                                                           که گاهی می بری پائین شهان،بالا کهان
 
 
برای مادرم:
زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)
                                                                    پشت در من سوختم ، دل بی واهمه
صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده
                                                                    خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.
 
        
برای شهیدان:
عالم ز جفا هرزه نگردید
                                           دشمن ره معنا که نفهمید
ظاهر که به دین شد ره خلعت
                                          جاهل ز قفا زهر گوهر دید
شهدی ز شهادت دم هستی
                                          از پیکر قاسم(ع)همه بارید
قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟
                                           یاور به خدایم و چه خندید!
هم سال تو شد دل به شفایت!
                                           در باغ شهادت گل تن چید./
                                   
حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند
                                              زینب(س) به شکایت چه سوزاند
حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟
                                               باور ز خدایم ، که به جا ماند!
تا صبح ظهوری که نهان است
                                              حیدر(ع) شب دین را به پگه خواند!
 
در وصف ایران:
سرما زده ای از بد دوران
                                             در  باد شدی همره بوران
رگبار شدی از شب خاطر
                                             در ابر سیاهی رد باران
برفابه به رودی چه خروشان
                                             خونابه شدی در رگ شیران
بهمن شده از آه یتیمان
                                             یخ زد به تنت دام اسیران
چون یخ زده برفی به بلوری
                                             در  چال  گریبان دلیران
وقتی به تنت زخم بساید
                                            آماج تگرگی به شروران
از سوز دلت سوز خزان ها
                                             پاسوز زمستان کویران
مه گون ز سپیده گم تاری
                                            آنگونه که مه شد به تراران
چون صبح بباریده ی برفی
                                            خورشید تلا لو شده ایران
 
خوشا به حال شیعیان امام حسین(ع):
ثابت شده در ما مل تو از دم هستی
                                           زائل شده از ما به شفا غفلت پستی
اینگونه رساندی به دلم مشهد روحت
                                          اینگونه کشیدی به سرم راحم دستی
مولا برسان سوی ظهورش و به رجعت
                                           مارا برهان از غم دوران و الستی
 
عشق ولایت:
بی عشق ولایت به منزل نرسی
                                           بی عشق ولایت به محفل نرسی
تاریک دلان عشق ندارند همی
                                           بی عشق ولایت به حاصل نرسی
 
 
دلباخته:
در ظلمت شب کار دلش ساخت
                                               ترسید به یکباره دوان تاخت
چون دور که شد از گذری سخت
                                               برگشت نگه را به تو انداخت
آسوده دلش از نگهت گشت
                                               آنگونه که دل را به دلت باخت
 
الهی:
حال دل را با تو گفتن خوش است
                                                وقت غم با تو نشستن خوش است
راز دل از تو شنیدن خوش است
                                               از پلیدی ها گسستن خوش است
عشق دلداران بساطش از تو گشت
                                               عشق را در تو شکفتن خوش است
 
ساختن مطابق اراده ی الهی:
 
ساختن از مشق او حاصل شود.
                                               صنع ها در عشق او قابل شود.
گر نباشد میل او در صنعتی
                                               ساختن زائل ، همی باطل شود.
 
 
یا الهی:
غلط کردم که شاید اذن نداشتم
                                               ببخشا چون که هستی در سرشتم
گناهانم ببخشا تا برایم
                                               شود آسان برایم سر گذشتم
 
 
 
 شبی بارید از غم تا به صبحی
                                              و شسته شد ز غم آماج قبحی
ز آن روزی سراسر تازه تر شد
                                              که آن شب گشت تابش را به صبحی
 
الهی ظهور امام زمان(عج) را برسان و پرچم حضرت عباس(ع) را که تجلی اش در جمهوری اسلامی ایران است توسط آیت الله سید علی ای به امام زمان(عج) برسان:
آشوب گناهان و مکافات ستم ها
                                             اندازه ی تعدیل،به آن باره شکم ها
تابوت شهیدان ز پلیدی ز کرونا
                                             کمبود عدالت به جهان،گرم ز غم ها
قاسم چه سزاوار ستم گشت ز دشمن
                                             افتاد همی شرم ز آماج قلم ها
بنویس قلم سخت به عالم که چنین شد
                                             افتاده یکی بعد دگر سرو علم ها
تا صاحب این دین پس آن پرده نماند
                                             چشمان به ظهورش بشود فرش قدم ها
 
 
 
سر زد ز سرابی سرّ سر با همه سر
                                           سرباز توائیم ای تا همه سر
آنجا که سرابی به سراسر گره شد
                                           آنی گره بازش زده بی واهمه سر
 
 
 
مهدی(عج)غم دل راست سراسر رجحان
                                              آواز شفاراست به این عشق الحان
هر بار که نیمه بشود ماه شعبان
                                              تکمیل عدالت برسی زود ای حان
از خاک به سویت چو براده شتابان
                                             ذرّات ز شیعه به ترازوی سبحان
 
تا ذرّه ز من را به کشش لوح تو شد
                                            بنوشته ی آسوده به این روح تو شد
نفرین تو شد ذرّه ز من، پاره ی بد
                                           آنجا که کند ذرّه ز من، چاره ی بد!
نفرین تو درمان گناهان و شفا
                                          آئین تو ، قانون نمایان و خفا!
از حد تو غافل شده معلوم شود
                                          بر حد تو ظالم شده معدوم شود
غافل که به راهت سپرد ذرّه ی خود
                                          نفرین تو او را بشود چاره ی خود!
ظالم که به راهت نشود چاره ی او
                                          از حد تو معدوم سزد ذرّه ی او
وقتی که به مؤمن ز خفا حیّ رسد
                                           از عصمت مهدی(عج) ز شفا حیّ رسد
وقتی که به بیمار،شفا مرگ شود
                                           مرگی که پلی از گذری گنگ شود
گاهی و به ظالم ز خفا،مرگ سزد
                                           مرگی که برایش به شبی ننگ سزد
 
در تأویل عشق:
 
بر عشق تأویل نتوان زد
                                                      جون عشق تأویل ز نهان زد
با عشق به منزل برسان غم
                                                     چون عشق تأویل به جهان زد.
 
 
خمینی روح والایت گرامی
                                                  سخن هایت ز مولایت گرامی
خمینی رنج را باریده دیدی
                                                  سترگی راه بالایت گرامی
 
 
السلام علیک یا سیدالشهدا(ع):
 
وقتی نگهت بر دل من هم بشود
                                                                      درمان ز نگاهت که فراهم بشود
از فرط گناهان چه کنم زار همی
                                                                     هر سر زده مهمان گناهم بشود
مقدار گناهان دلم چاله ی من
                                                                    وقتی که تلأطم شده چاهم بشود
وقتی نگهت بر دل من هم بشود
                                                                      درمان نگاهت که فراهم بشود
آسوده به اندازه ی راهت بشوم
                                                                     از حکم شما توبه فراهم بشود
در هر گره ای حلقه ی آثار شما
                                                                     جریان دلت بر تب آهم بشود
آهی که به پندار بشر سر نشود
                                                                    باری که ز این توشه گواهم بشود
گم گشته ی راهت ز گناهان شده ام
                                                                  رخصت که شفاعت تب راهم بشود
 
 
 
 
یکی بر تار دل با پود به هستی
                                                                            گره زد گشت بس خشنود ز مستی
شروری دد گره را طعنه ای زد
                                                                           که پنداری جهان فرسود ز پستی
 
امام خمینی دل های شیعیان را با ولایت فقیه به امامت گره زد و به اراده ی الهی مطمئن وخشنود گشت و در مقابله با این انقلاب اسلامی،تفکر انگلیسی-امریکایی-سعودی(صهیونی) که مصادیق مشهود آن کاملاً معلوم شده واقعیت های نابود شونده ای پدید آورده که پنداری جهان از پستی ظلم فرسوده شده است.این گره ی سراب گونه برای پوشاندن ظالمانه-کافرانه ی( حقیقت اسلام در نجات بشریت) پدید آمده است.
 
الهی:
کشیدی در تکاپو مغز ما را
                                                                                               رساندی در هیاهو رمز ما را
دوباره مرهمی آماده کردی
                                                                                               نهان کن از هیاهو عجز ما را
 
 
دیدن امام زمان(عج) با دل:
وقتی که ندارم ز جفا فهم فردا
                                                                                         آسوده به راهت و شفا فهم فردا
عصیان هوایم ز شما دور کردم
                                                                                        بین فطرت دل را به شفا جور کردم
تا از دل خود نور تو دیدم سراسر
                                                                                         کوچک که دلم بود و هم مغز در سر
تا شک به دلم سایه ی بد زد گمانه
                                                                                         آئین تو آورد به دل باز جوانه
تا از خم امواج ز دنیا گذشتم
                                                                                         در نور تو  آسوده و پیدا سرشتم
تا حرکت دل را به تو ی کشاندم
                                                                                         ذرات وجودم به تو می گشت آن دم
وقتی که دلت بر دل ناچیز آمد
                                                                                         گویی که نگاری شب پائیز آمد
من در شب افکار شدم گم دوباره؟
                                                                                         در راه گمم کاش گذاری ستاره
بغضی که شکسته به حرم های کویت
                                                                                        بارید به عالم شب دل گشت رویت
 
همی شب ها چو آئینه نشانی
                                                                                          به دل از نور ماهت می چشانی
همی در غبطه از آدینه روزیم
                                                                                         و هر شب دل به راهت می کشانی
بر ما لازم است هیچگاه خدا را فراموش نکنیم:
حرم باز کن الهی تا بگرییم
                                                                                                  دلا ناز کن الهی تا بگرییم
همی دلبران به آوازی برقصان
                                                                                                 ز غم ساز کن الهی تا بگرییم
تقدیم به پدر،مادر و برادر و هم خونم:
 
همیشه عشق صادق در دلم هست
                                                                                              و در این صبح صادق منزلم هست
همی حیدر ، همی صادق و مادر
                                                                                             همی معصومه،مادر محفلم هست
 
و هر جا بوسه ای از عشق دادم
                                                                                            نگاهش بود با  آن عشق یادم
نگاهی با خمینی ، با امامت
                                                                                            نگاهی با رسالت عشق آدم
 
همی از خون او بودن شفا گشت
                                                                                             همی با عشق او هر حاصلم هست
تمامی نیست آن حاصل که دل گشت
                                                                                             هماره عشق صادق عاملم هست
((هم خون اوی در عشق ولایت سید علی ای است.))
.

الهی میل ما با میل تو هست

                                                                          الهی خیل ما در ذیل تو هست

اگر بر خصم باریدی به رگبار

                                                                          الهی خیل ما در سیل تو هست

الهی راه ما هموارتر کن
                                                                           ز لطفت زاد ما پربارتر کن
نباشد، راه عصیان ،دل براند
                                                                           له ها همی رخسار تر کن
 
یا علی بن موسی الرضا(ع)ادرکنا:
گر رضا(ع) آید به دل آری غمی نیست
                                                                    لیک گر دل در حرم شد ماتمی نیست
گر نباشد پای رفتن در حرم ، حتم!
                                                                    حتم گویم از جفایی مرهمی نیست!
 
 
الهی در شگفتم از نفوذت در جهان
                                                                           نمایان هست آثارت و می ماند نهان
شهان آشوب ها دارند از این هیبتت
                                                                           که گاهی می بری پائین شهان،بالا کهان
 
 
برای مادرم:
زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)
                                                                    پشت در من سوختم ، دل بی واهمه
صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده
                                                                    خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.
 
        
برای شهیدان:
عالم ز جفا هرزه نگردید
                                           دشمن ره معنا که نفهمید
ظاهر که به دین شد ره خلعت
                                          جاهل ز قفا زهر گوهر دید
شهدی ز شهادت دم هستی
                                          از پیکر قاسم(ع)همه بارید
قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟
                                           یاور به خدایم و چه خندید!
هم سال تو شد دل به شفایت!
                                           در باغ شهادت گل تن چید./
                                   
حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند
                                              زینب(س) به شکایت چه سوزاند
حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟
                                               باور ز خدایم ، که به جا ماند!
تا صبح ظهوری که نهان است
                                              حیدر(ع) شب دین را به پگه خواند!
 
در وصف ایران:
سرما زده ای از بد دوران
                                             در  باد شدی همره بوران
رگبار شدی از شب خاطر
                                             در ابر سیاهی رد باران
برفابه به رودی چه خروشان
                                             خونابه شدی در رگ شیران
بهمن شده از آه یتیمان
                                             یخ زد به تنت دام اسیران
چون یخ زده برفی به بلوری
                                             در  چال  گریبان دلیران
وقتی به تنت زخم بساید
                                            آماج تگرگی به شروران
از سوز دلت سوز خزان ها
                                             پاسوز زمستان کویران
مه گون ز سپیده گم تاری
                                            آنگونه که مه شد به تراران
چون صبح بباریده ی برفی
                                            خورشید تلا لو شده ایران
 
خوشا به حال شیعیان امام حسین(ع):
ثابت شده در ما مل تو از دم هستی
                                           زائل شده از ما به شفا غفلت پستی
اینگونه رساندی به دلم مشهد روحت
                                          اینگونه کشیدی به سرم راحم دستی
مولا برسان سوی ظهورش و به رجعت
                                           مارا برهان از غم دوران و الستی
 
عشق ولایت:
بی عشق ولایت به منزل نرسی
                                           بی عشق ولایت به محفل نرسی
تاریک دلان عشق ندارند همی
                                           بی عشق ولایت به حاصل نرسی
 
 
دلباخته:
در ظلمت شب کار دلش ساخت
                                               ترسید به یکباره دوان تاخت
چون دور که شد از گذری سخت
                                               برگشت نگه را به تو انداخت
آسوده دلش از نگهت گشت
                                               آنگونه که دل را به دلت باخت
 
الهی:
حال دل را با تو گفتن خوش است
                                                وقت غم با تو نشستن خوش است
راز دل از تو شنیدن خوش است
                                               از پلیدی ها گسستن خوش است
عشق دلداران بساطش از تو گشت
                                               عشق را در تو شکفتن خوش است
 
ساختن مطابق اراده ی الهی:
 
ساختن از مشق او حاصل شود.
                                               صنع ها در عشق او قابل شود.
گر نباشد میل او در صنعتی
                                               ساختن زائل ، همی باطل شود.
 
 
یا الهی:
غلط کردم که شاید اذن نداشتم
                                               ببخشا چون که هستی در سرشتم
گناهانم ببخشا تا برایم
                                               شود آسان برایم سر گذشتم
 
 
 
 شبی بارید از غم تا به صبحی
                                              و شسته شد ز غم آماج قبحی
ز آن روزی سراسر تازه تر شد
                                              که آن شب گشت تابش را به صبحی
 
الهی ظهور امام زمان(عج) را برسان و پرچم حضرت عباس(ع) را که تجلی اش در جمهوری اسلامی ایران است توسط آیت الله سید علی ای به امام زمان(عج) برسان:
آشوب گناهان و مکافات ستم ها
                                             اندازه ی تعدیل،به آن باره شکم ها
تابوت شهیدان ز پلیدی ز کرونا
                                             کمبود عدالت به جهان،گرم ز غم ها
قاسم چه سزاوار ستم گشت ز دشمن
                                             افتاد همی شرم ز آماج قلم ها
بنویس قلم سخت به عالم که چنین شد
                                             افتاده یکی بعد دگر سرو علم ها
تا صاحب این دین پس آن پرده نماند
                                             چشمان به ظهورش بشود فرش قدم ها
 
 
 
سر زد ز سرابی سرّ سر با همه سر
                                           سرباز توائیم ای تا همه سر
آنجا که سرابی به سراسر گره شد
                                           آنی گره بازش زده بی واهمه سر
 
 
 
مهدی(عج)غم دل راست سراسر رجحان
                                              آواز شفاراست به این عشق الحان
هر بار که نیمه بشود ماه شعبان
                                              تکمیل عدالت برسی زود ای حان
از خاک به سویت چو براده شتابان
                                             ذرّات ز شیعه به ترازوی سبحان
 
تا ذرّه ز من را به کشش لوح تو شد
                                            بنوشته ی آسوده به این روح تو شد
نفرین تو شد ذرّه ز من، پاره ی بد
                                           آنجا که کند ذرّه ز من، چاره ی بد!
نفرین تو درمان گناهان و شفا
                                          آئین تو ، قانون نمایان و خفا!
از حد تو غافل شده معلوم شود
                                          بر حد تو ظالم شده معدوم شود
غافل که به راهت سپرد ذرّه ی خود
                                          نفرین تو او را بشود چاره ی خود!
ظالم که به راهت نشود چاره ی او
                                          از حد تو معدوم سزد ذرّه ی او
وقتی که به مؤمن ز خفا حیّ رسد
                                           از عصمت مهدی(عج) ز شفا حیّ رسد
وقتی که به بیمار،شفا مرگ شود
                                           مرگی که پلی از گذری گنگ شود
گاهی و به ظالم ز خفا،مرگ سزد
                                           مرگی که برایش به شبی ننگ سزد
 
در تأویل عشق:
 
بر عشق تأویل نتوان زد
                                                      جون عشق تأویل ز نهان زد
با عشق به منزل برسان غم
                                                     چون عشق تأویل به جهان زد.
 
 
خمینی روح والایت گرامی
                                                  سخن هایت ز مولایت گرامی
خمینی رنج را باریده دیدی
                                                  سترگی راه بالایت گرامی
 
 
السلام علیک یا سیدالشهدا(ع):
 
وقتی نگهت بر دل من هم بشود
                                                                      درمان ز نگاهت که فراهم بشود
از فرط گناهان چه کنم زار همی
                                                                     هر سر زده مهمان گناهم بشود
مقدار گناهان دلم چاله ی من
                                                                    وقتی که تلأطم شده چاهم بشود
وقتی نگهت بر دل من هم بشود
                                                                      درمان نگاهت که فراهم بشود
آسوده به اندازه ی راهت بشوم
                                                                     از حکم شما توبه فراهم بشود
در هر گره ای حلقه ی آثار شما
                                                                     جریان دلت بر تب آهم بشود
آهی که به پندار بشر سر نشود
                                                                    باری که ز این توشه گواهم بشود
گم گشته ی راهت ز گناهان شده ام
                                                                  رخصت که شفاعت تب راهم بشود
 
 
 
 
یکی بر تار دل با پود به هستی
                                                                            گره زد گشت بس خشنود ز مستی
شروری دد گره را طعنه ای زد
                                                                           که پنداری جهان فرسود ز پستی
 
امام خمینی دل های شیعیان را با ولایت فقیه به امامت گره زد و به اراده ی الهی مطمئن وخشنود گشت و در مقابله با این انقلاب اسلامی،تفکر انگلیسی-امریکایی-سعودی(صهیونی) که مصادیق مشهود آن کاملاً معلوم شده واقعیت های نابود شونده ای پدید آورده که پنداری جهان از پستی ظلم فرسوده شده است.این گره ی سراب گونه برای پوشاندن ظالمانه-کافرانه ی( حقیقت اسلام در نجات بشریت) پدید آمده است.
 
الهی:
کشیدی در تکاپو مغز ما را
                                                                                               رساندی در هیاهو رمز ما را
دوباره مرهمی آماده کردی
                                                                                               نهان کن از هیاهو عجز ما را
 
 
دیدن امام زمان(عج) با دل:
وقتی که ندارم ز جفا فهم فردا
                                                                                         آسوده به راهت و شفا فهم فردا
عصیان هوایم ز شما دور کردم
                                                                                        بین فطرت دل را به شفا جور کردم
تا از دل خود نور تو دیدم سراسر
                                                                                         کوچک که دلم بود و هم مغز در سر
تا شک به دلم سایه ی بد زد گمانه
                                                                                         آئین تو آورد به دل باز جوانه
تا از خم امواج ز دنیا گذشتم
                                                                                         در نور تو  آسوده و پیدا سرشتم
تا حرکت دل را به تو ی کشاندم
                                                                                         ذرات وجودم به تو می گشت آن دم
وقتی که دلت بر دل ناچیز آمد
                                                                                         گویی که نگاری شب پائیز آمد
من در شب افکار شدم گم دوباره؟
                                                                                         در راه گمم کاش گذاری ستاره
بغضی که شکسته به حرم های کویت
                                                                                        بارید به عالم شب دل گشت رویت
 
همی شب ها چو آئینه نشانی
                                                                                          به دل از نور ماهت می چشانی
همی در غبطه از آدینه روزیم
                                                                                         و هر شب دل به راهت می کشانی
بر ما لازم است هیچگاه خدا را فراموش نکنیم:
حرم باز کن الهی تا بگرییم
                                                                                                  دلا ناز کن الهی تا بگرییم
همی دلبران به آوازی برقصان
                                                                                                 ز غم ساز کن الهی تا بگرییم
تقدیم به پدر،مادر و برادر و هم خونم:
 
همیشه عشق صادق در دلم هست
                                                                                              و در این صبح صادق منزلم هست
همی حیدر ، همی صادق و مادر
                                                                                             همی معصومه،مادر محفلم هست
 
و هر جا بوسه ای از عشق دادم
                                                                                            نگاهش بود با  آن عشق یادم
نگاهی با خمینی ، با امامت
                                                                                            نگاهی با رسالت عشق آدم
 
یا سیدالشهدا(ع):
ای کاش که عشقت به دلم خوب سرشته شود
                                                                                        از خون دلت در لوح دل بغض نوشته شود
ای کاش سراپا ز دلم شنع زدوده شود
                                                                                        امضای نوازش ز تو جبران گذشته شود
یا علی بن موسی الرضا(ع)ادرکنا:
گر رضا(ع) آید به دل آری غمی نیست
                                                                    لیک گر دل در حرم شد ماتمی نیست
گر نباشد پای رفتن در حرم ، حتم!
                                                                    حتم! گویم از جفایی مرهمی نیست!
در ولایت سید علی ای:
چاره کن دل را که رهبر خاتم(ص) است
                                                                  پاره پیراهن حسین(ع) را ماتم است
با خمینی ای هم ره است
                                                                این همان دین از رسولش خاتم(ص) است
هر ذرّهی تو تار به عالم حسین(ع)
                                                                          هم پود وجودی و تویی نور به عین
 ای پود دلم مشق به تارم همه سان
                                                                          هم تار دلم عشق به پودم  برسان
 
 مهلت که تمامش به تباهی شده هین                                               هین(خوار و ضعیف)
                                                                           دل را بکشان در ره عشقت شه دین
 
در دل که نگاهت بتپد  ناز صفا
                                                                           حاصل زنگاهت بشود کور شفا
در بطن وجودی ز چه آشوب شود؟
                                                                            در غیب شفایت برسد خوب شود.
در بطن وجودی ز چه آشوب شود؟
                                                                            باطل همه زائل شده سرکوب شود
این بار نمایان بشود بطن وجود
                                                                            سرشار عدالت و  خرامیده به جود

یا سیدالشهدا(ع):
((محفل که به منزل شده حاصل همه با دل رسیدم.))عالم منزلی است به میهمانی در محضر خداوند!
ای کاش که عشقت به دلم خوب سرشته شود
                                                                                        از خون دلت در لوح دل بغض نوشته شود
ای کاش سراپا ز دلم شنع زدوده شود
                                                                                        امضای نوازش ز تو جبران گذشته شود
یا علی بن موسی الرضا(ع)ادرکنا:
گر رضا(ع) آید به دل آری غمی نیست
                                                                    لیک گر دل در حرم شد ماتمی نیست
گر نباشد پای رفتن در حرم ، حتم!
                                                                    حتم! گویم از جفایی مرهمی نیست!
در ولایت سید علی ای:
چاره کن دل را که رهبر خاتم(ص) است
                                                                  پاره پیراهن حسین(ع) را ماتم است
با خمینی ای هم ره است
                                                                این همان دین از رسولش خاتم(ص) است
برای سردار دل ها شهید حاج قاسم سلیمانی:
چون صحبت غم ها ز گذر رفت به منزل رسیدم
                                                                                    دنیا همه تعطیل و با صبح به محفل رسیدم
بر دامن دلدار ، نهادم سر و جان ، تازه شدم!
                                                                                   آسوده ز هر اهرمنی بر همه حاصل رسیدم.
این بار دگر فرصت دیدار تو چون شد و کجایی؟
                                                                                  فرصت که نشد تا به سؤالی همه با دل رسیدم
با دوست به منزل که رسیدم نم محفل بسرشتم
                                                                                 محفل که به منزل شده حاصل همه با دل رسیدم.
                                     
رسیده ام به در سزا شد تا بیایی
                                                                کشیده ای به سر نوازش از شفایی
نباشد بی تو دل،نباشد بی تو دلبر
                                                                خمیده ام ز غم نباشد از جفایی
انتخاب خوب را:
نگاه کن کشف حقیقت بی وقت بطیلت!(بدون وقت بطالت)
                                                                       به راه کن عقل ضعیفت با روح دلیلت.
وسعی کن راه حقیقت با سعی تو ممکن،
                                                                       خدای معیار حقیقت در مکر و حیلت!
و مشق کن صمغ وجودت با مشق امامت
                                                                       و با توبه ها،بشود درمان سعی قلیلت.
 
هر ذرّهی تو تار به عالم حسین(ع)
                                                                          هم پود وجودی و تویی نور به عین
 ای پود دلم مشق به تارم همه سان
                                                                          هم تار دلم عشق به پودم  برسان
 
 مهلت که تمامش به تباهی شده هین                                               هین(خوار و ضعیف)
                                                                           دل را بکشان در ره عشقت شه دین
 
در دل که نگاهت بتپد  ناز صفا
                                                                           حاصل زنگاهت بشود کور شفا
در بطن وجودی ز چه آشوب شود؟
                                                                            از غیب شفایت برسد خوب شود.
در بطن وجودی ز چه آشوب شود؟
                                                                            باطل همه زائل شده سرکوب شود
این بار نمایان بشود بطن وجود
                                                                            سرشار عدالت و  خرامیده به جود
.
 
ای ساده دلت بار بیاور
                                                             محکم چو درختی که تناور
با هر که غریبه نکنی خو
                                                            از خوی بدش زهر به باور
چون زهر به باور زده کافر
                                                           آفت به سرشت است شناور
اندازه نگه دار که نکو شد
                                                           عاقل نکند چاره به کافر
.
تخریب ز سازش شده آسان
                                                          چون ساخت نشد در بده بستان
در این طرفش شهد مدارا
                                                          در آن طرفش زهر هراسان
چون شهد بیالوده به زهری
                                                         آن شهد چو زهری است به انسان
آدم که بداند نشود این(عاقل که بداند نشود این)
                                                        با ظلم چه دستی؟که به خسران!
.
آن طفل که زاده به نقصان
                                                                آیا که شود عمر به خسران؟
نقصان ز چهره که به رو شد
                                                                آیا سر او هست به سامان؟
کی راه به منزل برساند
                                                                از جور خطا گشت هراسان
ترسی به وجودش ز گناهی
                                                                در زهر ز آن،عقل به نقصان؟
کودک که نباشد به تعقل
                                                               آسیب به خردی به بلا جان
چون ریخت فرو آب ز رویش
                                                               تیری که ز ابلیس به شتابان
در مکر نهادشو کشیدش
                                                               زهری چه به آن تیر که سوزان
ابلیس که مفهوم پلیدی!
                                                               چون دشمن دین هست به انسان
در خاطر خود داشت به حیلت
                                                               آن طفل جوان شد مه تابان
از زهر حرامی نشده بد
                                                               با فتنه حرامی زده ایمان
چون دست به ابلیس دراز شد
                                                               چون حصر حرامی شده کتمان
با حمله شروعی شده از کین
                                                              آن حمله خزان را شده درمان
درمان تو دیدن . تو شنیدن!!!
                                                               الله. تویی در دل یاران
محکم شده هر دل ز وجودت
                                                              ابلیس برون رفت ز آستان
این بار سری جرح گذشته
                                                              دارد به درونش موج تابان
موجی شده اعصاب ندارد
                                                             در کرب و بلا زد گره دامان!
 

عید مبعث

عیدی که به آن هست محمد(ص) به رسالت
                                                                                        عاری و سلامت همه عالم ز جهالت
جهلی که دوباره بشود ورطه ی شیطان
                                                                                        از نفس هوایی به سرابی ز بطالت
از بیخ برون گشت اساسش و نماند
                                                                                        نابود! شود مکر ، ز پژواک عدالت
پرچم برسد دست امامت به ولایت
                                                                                       مهدی(عج)یل از آل علی(ع)پور رسالت
 
با مبعث نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم،سلامت عالم بشریت در برابر رذالت های جاهلانه تضمین شد و مشخص گردید اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت است.لذا دشمنی ها با اسلام در ورطه ی شیطان و هوای نفس است و هر کدام از دشمنی ها به مثابه ی سراب باطلی است که اساس آن از بیخ و بن خارج شده و بر اساس عدالت عاملان این دشمنی ها به همان اندازه دشمنی عقوبت می بینند،تا وقت جاری شدن عدالت در دین اسلام به امامت حضرت مهدی(عج) حوادث گوناگون رخ می دهد که رنج غیبت امام زمان(عج) برای جاری شدن عدالت اسلام بر همگان حادث می گردد،از آنجایی که اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت برپا شده و استحکام یافته است،امامت بر تحولات تا ظهور حضرت مهدی(عج) در چارچوب اسلام است.بنابراین تحولات دین اسلام متوقف در بعثت و دوران نبی اکرم(ص) که صدر اسلام است نمی باشد بلکه بعثت و حیات طیبه ی نبی اکرم(ص) در تحولات اسلام همیشه وجود دارد و تحولات دین اسلام جاری،ماندگار و همیشگی است.می توانیم بگوییم هم اکنون نبی اکرم(ص)زمامدار امت اسلام است و این مسئله همواره جاری ماندگار و همیشگی است.بنابراین اگر دوران امامت حضرت علی(ع) تا امامت حضرت صاحب امان(عج) مطرح شده است زمامداری پیامبر(ص) در تحولات اسلام و بر امامت امامان معصوم(ع) همواره جاری،ماندگار و همیشگی است.می شود فهمید اسلام روز به روز پیشرفته تر می شود.در دوره ی فعلی امام زمان(عج) در غیبت،امامت امت اسلام را از نبی اکرم(ص) بر عهده دارند و رابطه ی وصف ناشدنی ایشان با امت اسلام توسط ولایت فقیه نشان دهنده ی پیشرفت قابل توجه در دین اسلام می باشد.پیش از به امامت رسیدن امام زمان(عج) جامعه ی اسلام خصوصاً در دوران امام حسن عسگری(ع) با مفهوم دسترسی سخت تر به امام(ع) آشنا شده است و سپس در دوران امامت امام زمان(عج) امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر را درغائب شدن امام زمان(عج) ابتدا در غیبت صغری و با تکامل بیشتر در غیبت کبری  در کارنامه ی خود دارد.از یک طرف شدت دشمنی با امت اسلامی و از یک طرف دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) را می بینیم.مسئله ی مهم این است که اراده ی الهی بر این است که  با شدت روز افزون دشمنی با امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) در پرده ی غیبت محقق شود.و پس از تکامل امت اسلامی امام زمان(عج) طبق اراده ی الهی برای از بین بردن رذایل جاهلانه نفسانی و شیطانی که در مقابل اسلام مدعی شده اند در میان امت اسلامی حاضر می گردند و تمامی خسارت های ناگوار که بر امت اسلامی تحمیل شده رفع می گردد و عدالت در سلامت کامل برقرار می گردد.در حال حاضر جامعه ی اسلامی با دسترسی تکامل یافته امت اسلامی به امام زمان(عج) روز به روز پیشرفته می شود و دسترسی به امام زمان(عج) از طریق ولایت مطلقه ی فقیه جامعه ی اسلامی را مدیریت می کند.و تلاش دشمن برای کشف چگونگی این مهم به تکامل جامعه ی اسلامی و نزدیک شدن ظهور امام زمان(عج) و نابودی دشمنان اسلام و تحقق عدالت منجر می شود.
 

به مناسبت شهادت امام کاظم(ع) مصادف با نوروز

تقدیم به امام کاظم(ع):
هر روز به غم شد،که به دیروز سر شد
                                                                        نو روز به غم شد، که خرامان به در شد
موسی بن جعفر(ع)که در حصر امامت
                                                                        هم محور هستی و به شیعه سپر شد.
 
تقدیم به مادران شهید،همسران شهید و مادرانی که مسئولیت زندگی را به سختی بر دوش می کشند:
مادر به کجایی؟دم نو روز به این غم
                                                                        چون حصر جوانی که به داغی ز پسر شد
بابا به کجایی ؟دم نوروز به این غم
                                                                        در ماتم مادر! به جوانی چو پدر شد!
تقدیم به پرستاران و کادر درمانی که در مبارزه با بیماری سختی های فراوان را متحمل شده اند:
زینب(س) که پرستار امامت به شهامت
                                                                             مرهم به پرستار رسان دخت امامت
از رنج امامت که رسیدی به شهادت
                                                                             در رنج،شفایت بشود سوی سلامت
 

آئینی

الهی میل ما با میل تو هست

                                                                          الهی خیل ما در ذیل تو هست

اگر بر خصم باریدی به رگبار

                                                                          الهی خیل ما در سیل تو هست

الهی راه ما هموارتر کن
                                                                           ز لطفت زاد ما پربارتر کن
نباشد، راه عصیان ،دل براند
                                                                           له ها همی رخسار تر کن
 
یا علی بن موسی الرضا(ع)ادرکنا:
گر رضا(ع) آید به دل آری غمی نیست
                                                                    لیک گر دل در حرم شد ماتمی نیست
گر نباشد پای رفتن در حرم ، حتم!
                                                                    حتم گویم از جفایی مرهمی نیست!
 
 
الهی در شگفتم از نفوذت در جهان
                                                                           نمایان هست آثارت و می ماند نهان
شهان آشوب ها دارند از این هیبتت
                                                                           که گاهی می بری پائین شهان،بالا کهان
 
 
برای مادرم:
زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)
                                                                    پشت در من سوختم ، دل بی واهمه
صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده
                                                                    خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.
 
        
برای شهیدان:
عالم ز جفا هرزه نگردید
                                           دشمن ره معنا که نفهمید
ظاهر که به دین شد ره خلعت
                                          جاهل ز قفا زهر گوهر دید
شهدی ز شهادت دم هستی
                                          از پیکر قاسم(ع)همه بارید
قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟
                                           یاور به خدایم و چه خندید!
هم سال تو شد دل به شفایت!
                                           در باغ شهادت گل تن چید./
                                   
حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند
                                              زینب(س) به شکایت چه سوزاند
حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟
                                               باور ز خدایم ، که به جا ماند!
تا صبح ظهوری که نهان است
                                              حیدر(ع) شب دین را به پگه خواند!
 
در وصف ایران:
سرما زده ای از بد دوران
                                             در  باد شدی همره بوران
رگبار شدی از شب خاطر
                                             در ابر سیاهی رد باران
برفابه به رودی چه خروشان
                                             خونابه شدی در رگ شیران
بهمن شده از آه یتیمان
                                             یخ زد به تنت دام اسیران
چون یخ زده برفی به بلوری
                                             در  چال  گریبان دلیران
وقتی به تنت زخم بساید
                                            آماج تگرگی به شروران
از سوز دلت سوز خزان ها
                                             پاسوز زمستان کویران
مه گون ز سپیده گم تاری
                                            آنگونه که مه شد به تراران
چون صبح بباریده ی برفی
                                            خورشید تلا لو شده ایران
 
خوشا به حال شیعیان امام حسین(ع):
ثابت شده در ما مل تو از دم هستی
                                           زائل شده از ما به شفا غفلت پستی
اینگونه رساندی به دلم مشهد روحت
                                          اینگونه کشیدی به سرم راحم دستی
مولا برسان سوی ظهورش و به رجعت
                                           مارا برهان از غم دوران و الستی
 
عشق ولایت:
بی عشق ولایت به منزل نرسی
                                           بی عشق ولایت به محفل نرسی
تاریک دلان عشق ندارند همی
                                           بی عشق ولایت به حاصل نرسی
 
 
دلباخته:
در ظلمت شب کار دلش ساخت
                                               ترسید به یکباره دوان تاخت
چون دور که شد از گذری سخت
                                               برگشت نگه را به تو انداخت
آسوده دلش از نگهت گشت
                                               آنگونه که دل را به دلت باخت
 
الهی:
حال دل را با تو گفتن خوش است
یا سیدالشهدا(ع):
((محفل که به منزل شده حاصل همه با دل رسیدم.))عالم منزلی است به میهمانی در محضر خداوند!
ای کاش که عشقت به دلم خوب سرشته شود
                                                                                        از خون دلت در لوح دل بغض نوشته شود
ای کاش سراپا ز دلم شنع زدوده شود
                                                                                        امضای نوازش ز تو ، جبران گذشته شود
یا علی بن موسی الرضا(ع)ادرکنا:
گر رضا(ع) آید به دل آری غمی نیست
                                                                    لیک گر دل در حرم شد ماتمی نیست
گر نباشد پای رفتن در حرم ، حتم!
                                                                    حتم! گویم از جفایی مرهمی نیست!
این شکایت وقت مردن در دلم هست
                                                                    یا الهی بی رضا(ع)یت همدمی نیست
در ولایت سید علی ای:
چاره کن دل را که رهبر خاتم(ص) است
                                                                    پاره پیراهن حسین(ع) را ماتم است
با خمینی ، ای ، هم ره است
                                                                   این همان دین از رسولش خاتم(ص) است
برای سردار دل ها شهید حاج قاسم سلیمانی:
چون صحبت غم ها ز گذر رفت به منزل رسیدم
                                                                                    دنیا همه تعطیل و با صبح به محفل رسیدم
بر دامن دلدار ، نهادم سر و جان ، تازه شدم!
                                                                                   آسوده ز هر اهرمنی بر همه حاصل رسیدم.
این بار دگر فرصت دیدار تو چون شد و کجایی؟
                                                                         فرصت که نشد تا به سؤالی همه با دل رسیدم
با دوست به منزل که رسیدم نم محفل بسرشتم
                                                                         محفل که به منزل شده حاصل همه با دل رسیدم.
تقدیم به شهدا و سیدالشهدا(ع)و در عشق سید علی ای حفظه الله:
ایمن از نظر بد اغیار،شهید نظر می کند به وجه الله
من چه گویم از نظر که با نظر آسوده ام
                                                                             من چه گویم از خطر که در خطر آزموده ام
من چه گویم از پدر که با پدر شب دیده ام
                                                                              من چه گویم از ظفر که با ظفرها بوده ام
مادرم در این سخن که با خطر آورده ام
                                                                              من چه گویم نقد شر در نقد شر شالوده ام
                                                                                                                                    
                                     
رسیده ام به در سزا شد تا بیایی
                                                                کشیده ای به سر نوازش از شفایی
نباشد بی تو دل،نباشد بی تو دلبر.
                                                                خمیده ام ز غم ، نباشد از جفایی؟
انتخاب خوب را:
نگاه کن کشف حقیقت بی وقت بطیلت!(بدون وقت بطالت)
                                                                       به راه کن عقل ضعیفت با روح دلیلت.
وسعی کن راه حقیقت با سعی تو ممکن،
                                                                       خدای معیار حقیقت در مکر و حیلت!
و مشق کن صمغ وجودت با مشق امامت
                                                                       و با توبه ها،بشود درمان سعی قلیلت.
 
هر ذرّهی تو تار به عالم حسین(ع)
                                                                          هم پود وجودی و تویی نور به عین
 ای پود دلم مشق به تارم همه سان
                                                                          هم تار دلم عشق به پودم  برسان
 
 مهلت که تمامش به تباهی شده،هین                                               هین(خوار و ضعیف)
                                                                           دل را بکشان در ره عشقت شه دین
 
در دل که نگاهت بتپد  ناز صفا
                                                                           حاصل زنگاهت بشود کور شفا
در بطن وجودی ز چه آشوب شود؟
                                                                            از غیب شفایت برسد خوب شود.
در بطن وجودی ز چه آشوب شود؟
                                                                            باطل همه زائل شده سرکوب شود
این بار نمایان بشود بطن وجود
                                                                            سرشار عدالت و  خرامیده به جود
.
 
ای ساده دلت بار بیاور
                                                             محکم چو درختی که تناور
با هر که غریبه نکنی خو
                                                            از خوی بدش زهر به باور
چون زهر به باور زده کافر
                                                           آفت به سرشت است شناور
اندازه نگه دار که نکو شد
                                                           عاقل نکند چاره به کافر
.
تخریب ز سازش شده آسان
                                                          چون ساخت نشد در بده بستان
در این طرفش شهد مدارا
                                                          در آن طرفش زهر هراسان
چون شهد بیالوده به زهری
                                                         آن شهد چو زهری است به انسان
آدم که بداند نشود این(عاقل که بداند نشود این)
                                                        با ظلم چه دستی؟که به خسران؟!
.

عید مبعث

عیدی که به آن هست محمد(ص) به رسالت
                                                                                        عاری و سلامت همه عالم ز جهالت
جهلی که دوباره بشود ورطه ی شیطان
                                                                                        از نفس هوایی به سرابی ز بطالت
از بیخ برون گشت اساسش و نماند
                                                                                        نابود! شود مکر ، ز پژواک عدالت
پرچم برسد دست امامت به ولایت
                                                                                       مهدی(عج)یل از آل علی(ع)پور رسالت
 
با مبعث نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم،سلامت عالم بشریت در برابر رذالت های جاهلانه تضمین شد و مشخص گردید اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت است.لذا دشمنی ها با اسلام در ورطه ی شیطان و هوای نفس است و هر کدام از دشمنی ها به مثابه ی سراب باطلی است که اساس آن از بیخ و بن خارج شده و بر اساس عدالت عاملان این دشمنی ها به همان اندازه دشمنی عقوبت می بینند،تا وقت جاری شدن عدالت در دین اسلام به امامت حضرت مهدی(عج) حوادث گوناگون رخ می دهد که رنج غیبت امام زمان(عج) برای جاری شدن عدالت اسلام بر همگان حادث می گردد،از آنجایی که اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت برپا شده و استحکام یافته است،امامت بر تحولات تا ظهور حضرت مهدی(عج) در چارچوب اسلام است.بنابراین تحولات دین اسلام متوقف در بعثت و دوران نبی اکرم(ص) که صدر اسلام است نمی باشد بلکه بعثت و حیات طیبه ی نبی اکرم(ص) در تحولات اسلام همیشه وجود دارد و تحولات دین اسلام جاری،ماندگار و همیشگی است.می توانیم بگوییم هم اکنون نبی اکرم(ص)زمامدار امت اسلام است و این مسئله همواره جاری ماندگار و همیشگی است.بنابراین اگر دوران امامت حضرت علی(ع) تا امامت حضرت صاحب امان(عج) مطرح شده است زمامداری پیامبر(ص) در تحولات اسلام و بر امامت امامان معصوم(ع) همواره جاری،ماندگار و همیشگی است.می شود فهمید اسلام روز به روز پیشرفته تر می شود.در دوره ی فعلی امام زمان(عج) در غیبت،امامت امت اسلام را از نبی اکرم(ص) بر عهده دارند و رابطه ی وصف ناشدنی ایشان با امت اسلام توسط ولایت فقیه نشان دهنده ی پیشرفت قابل توجه در دین اسلام می باشد.پیش از به امامت رسیدن امام زمان(عج) جامعه ی اسلام خصوصاً در دوران امام حسن عسگری(ع) با مفهوم دسترسی سخت تر به امام(ع) آشنا شده است و سپس در دوران امامت امام زمان(عج) امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر را درغائب شدن امام زمان(عج) ابتدا در غیبت صغری و با تکامل بیشتر در غیبت کبری  در کارنامه ی خود دارد.از یک طرف شدت دشمنی با امت اسلامی و از یک طرف دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) را می بینیم.مسئله ی مهم این است که اراده ی الهی بر این است که  با شدت روز افزون دشمنی با امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) در پرده ی غیبت محقق شود.و پس از تکامل امت اسلامی امام زمان(عج) طبق اراده ی الهی برای از بین بردن رذایل جاهلانه نفسانی و شیطانی که در مقابل اسلام مدعی شده اند در میان امت اسلامی حاضر می گردند و تمامی خسارت های ناگوار که بر امت اسلامی تحمیل شده رفع می گردد و عدالت در سلامت کامل برقرار می گردد.در حال حاضر جامعه ی اسلامی با دسترسی تکامل یافته امت اسلامی به امام زمان(عج) روز به روز پیشرفته می شود و دسترسی به امام زمان(عج) از طریق ولایت مطلقه ی فقیه جامعه ی اسلامی را مدیریت می کند.و تلاش دشمن برای کشف چگونگی این مهم به تکامل جامعه ی اسلامی و نزدیک شدن ظهور امام زمان(عج) و نابودی دشمنان اسلام و تحقق عدالت منجر می شود.
 

به مناسبت شهادت امام کاظم(ع) مصادف با نوروز

تقدیم به امام کاظم(ع):
هر روز به غم شد،که به دیروز سر شد
                                                                        نو روز به غم شد، که خرامان به در شد
موسی بن جعفر(ع)که در حصر امامت
                                                                        هم محور هستی و به شیعه سپر شد.
 
تقدیم به مادران شهید،همسران شهید و مادرانی که مسئولیت زندگی را به سختی بر دوش می کشند:
مادر به کجایی؟دم نو روز به این غم
                                                                        چون حصر جوانی که به داغی ز پسر شد
بابا به کجایی ؟دم نوروز به این غم
                                                                        در ماتم مادر! به جوانی چو پدر شد!
تقدیم به پرستاران و کادر درمانی که در مبارزه با بیماری سختی های فراوان را متحمل شده اند:
زینب(س) که پرستار امامت به شهامت
                                                                             مرهم به پرستار رسان دخت امامت
از رنج امامت که رسیدی به شهادت
                                                                             در رنج،شفایت بشود سوی سلامت
 

آئینی

الهی میل ما با میل تو هست

                                                                          الهی خیل ما در ذیل تو هست

اگر بر خصم باریدی به رگبار

                                                                          الهی خیل ما در سیل تو هست

الهی راه ما هموارتر کن
                                                                           ز لطفت زاد ما پربارتر کن
نباشد، راه عصیان ،دل براند
                                                                           له ها همی رخسار تر کن
 
یا علی بن موسی الرضا(ع)ادرکنا:
گر رضا(ع) آید به دل آری غمی نیست
                                                                    لیک گر دل در حرم شد ماتمی نیست
گر نباشد پای رفتن در حرم ، حتم!
                                                                    حتم گویم از جفایی مرهمی نیست!
 
 
الهی در شگفتم از نفوذت در جهان
                                                                           نمایان هست آثارت و می ماند نهان
شهان آشوب ها دارند از این هیبتت
                                                                           که گاهی می بری پائین شهان،بالا کهان
 
 
برای مادرم:
زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)
                                                                    پشت در من سوختم ، دل بی واهمه
صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده
                                                                    خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.
 
        
برای شهیدان:
عالم ز جفا هرزه نگردید
                                           دشمن ره معنا که نفهمید
ظاهر که به دین شد ره خلعت
                                          جاهل ز قفا زهر گوهر دید
شهدی ز شهادت دم هستی
                                          از پیکر قاسم(ع)همه بارید
قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟
                                           یاور به خدایم و چه خندید!
هم سال تو شد دل به شفایت!
                                           در باغ شهادت گل تن چید./
                                   
حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند
                                              زینب(س) به شکایت چه سوزاند
حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟
                                               باور ز خدایم ، که به جا ماند!
تا صبح ظهوری که نهان است
                                              حیدر(ع) شب دین را به پگه خواند!
 
در وصف ایران:
سرما زده ای از بد دوران
                                             در  باد شدی همره بوران
رگبار شدی از شب خاطر
                                             در ابر سیاهی رد باران
برفابه به رودی چه خروشان
                                             خونابه شدی در رگ شیران
بهمن شده از آه یتیمان
                                             یخ زد به تنت دام اسیران
چون یخ زده برفی به بلوری
                                             در  چال  گریبان دلیران
وقتی به تنت زخم بساید
                                            آماج تگرگی به شروران
از سوز دلت سوز خزان ها
                                             پاسوز زمستان کویران
مه گون ز سپیده گم تاری
                                            آنگونه که مه شد به تراران
چون صبح بباریده ی برفی
                                            خورشید تلا لو شده ایران
 
خوشا به حال شیعیان امام حسین(ع):
ثابت شده در ما مل تو از دم هستی
                                           زائل شده از ما به شفا غفلت پستی
اینگونه رساندی به دلم مشهد روحت
                                          اینگونه کشیدی به سرم راحم دستی
مولا برسان سوی ظهورش و به رجعت
                                           مارا برهان از غم دوران و الستی
 
عشق ولایت:
بی عشق ولایت به منزل نرسی
                                           بی عشق ولایت به محفل نرسی
تاریک دلان عشق ندارند همی
                                           بی عشق ولایت به حاصل نرسی
 
 
دلباخته:
در ظلمت شب کار دلش ساخت
                                               ترسید به یکباره دوان تاخت
چون دور که شد از گذری سخت
                                               برگشت نگه را به تو انداخت
آسوده دلش از نگهت گشت
                                               آنگونه که دل را به دلت باخت
 
الهی:
حال دل را با تو گفتن خوش است
                                                وقت غم با تو نشستن خوش است
راز دل از تو شنیدن خوش است
                                               از پلیدی ها گسستن خوش است
عشق دلداران بساطش از تو گشت
                                               عشق را در تو شکفتن خوش است
 
ساختن مطابق اراده ی الهی:
 
ساختن از مشق او حاصل شود.
                                               صنع ها در عشق او قابل شود.
گر نباشد میل او در صنعتی
                                               ساختن زائل ، همی باطل شود.
 
 
یا الهی:
غلط کردم که شاید اذن نداشتم
                                               ببخشا چون که هستی در سرشتم
گناهانم ببخشا تا برایم
                                               شود آسان برایم سر گذشتم
 
 
 
 شبی بارید از غم تا به صبحی
                                              و شسته شد ز غم آماج قبحی
ز آن روزی سراسر تازه تر
یا سیدالشهدا(ع):
((محفل که ز منزل شده حاصل همه با دل رسیدم.))عالم منزلی است به میهمانی در محضر خداوند!
 
به مناسبت تولد امام حسن مجتبی(ع):

تابید ز نورت به ولایت صبحی

                                                                                  صبحی که نداده به شقاوت صلحی.

چون از ره ایمان برون گشت شقاوت

                                                                                   در صلب شقاوت به مکافات قبحی.

در  خاطر تاریخ درایت ، صلحی

                                                                                   باشد به گواهی ز شرارت شرحی.

ملعون که به ظلمت بکند خود را خوش

                                                                                   آسان شکند عهد ندارد،فرحی!

قرحی که ز ذاتش بکند شر معلوم

                                                                                   محکوم شود کفر ندارد قرحی!

 

                                                                                 

ای کاش که عشقت به دلم خوب سرشته شود
                                                                                        از خون دلت در لوح دل بغض نوشته شود
ای کاش سراپا ز دلم شنع زدوده شود
                                                                                        امضای نوازش ز تو ، جبران گذشته شود
یا علی بن موسی الرضا(ع)ادرکنا:
گر رضا(ع) آید به دل آری غمی نیست
                                                                    لیک گر دل در حرم شد ماتمی نیست
گر نباشد پای رفتن در حرم ، حتم!
                                                                    حتم! گویم از جفایی مرهمی نیست!
این شکایت وقت مردن در دلم هست
                                                                    یا الهی بی رضا(ع)یت همدمی نیست
در ولایت سید علی ای:
چاره کن دل را که رهبر خاتم(ص) است
                                                                    پاره پیراهن حسین(ع) را ماتم است
با خمینی ، ای ، هم ره است
                                                                   این همان دین از رسولش خاتم(ص) است
 
سر زد ز سرابی سرّ سر با همه سر
                                                                         سرباز توائیم ای تا همه سر
آنجا که سرابی به سراسر گره شد
                                                                         آنی گره بازش زده بی واهمه سر
برای سردار دل ها شهید حاج قاسم سلیمانی:
چون صحبت غم ها ز گذر رفت به منزل رسیدم
                                                                                    دنیا همه تعطیل و با صبح به محفل رسیدم
بر دامن دلدار ، نهادم سر و جان ، تازه شدم!
                                                                                   آسوده ز هر اهرمنی بر همه حاصل رسیدم.
این بار دگر فرصت دیدار تو چون شد و کجایی؟
                                                                         فرصت که نشد تا به سؤالی همه با دل رسیدم
با دوست به منزل که رسیدم نم محفل بسرشتم
                                                                         محفل که ز منزل شده حاصل همه با دل رسیدم.
تقدیم به شهدا و سیدالشهدا(ع)و در عشق سید علی ای حفظه الله:
ایمن از نظر بد اغیار،شهید نظر می کند به وجه الله
من چه گویم از نظر که با نظر آسوده ام
                                                                             من چه گویم از خطر که در خطر آزموده ام
من چه گویم از پدر که با پدر شب دیده ام
                                                                              من چه گویم از ظفر که با ظفرها بوده ام
مادرم در این سخن که با خطر آورده ام
                                                                              من چه گویم نقد شر در نقد شر شالوده ام
                                                                                                                                    
                                     
رسیده ام به در سزا شد تا بیایی
                                                                کشیده ای به سر نوازش از شفایی
نباشد بی تو دل،نباشد بی تو دلبر.
                                                                خمیده ام ز غم ، نباشد از جفایی؟
انتخاب خوب را:
نگاه کن کشف حقیقت بی وقت بطیلت!(بدون وقت بطالت)
                                                                       به راه کن عقل ضعیفت با روح دلیلت.
وسعی کن راه حقیقت با سعی تو ممکن،
                                                                       خدای معیار حقیقت در مکر و حیلت!
و مشق کن صمغ وجودت با مشق امامت
                                                                       و با توبه ها،بشود درمان سعی قلیلت.
 
هر ذرّهی تو تار به عالم حسین(ع)
                                                                          هم پود وجودی و تویی نور به عین
 ای پود دلم مشق به تارم همه سان
                                                                          هم تار دلم عشق به پودم  برسان
 
 مهلت که تمامش به تباهی شده،هین                                               هین(خوار و ضعیف)
                                                                           دل را بکشان در ره عشقت شه دین
 
در دل که نگاهت بتپد  ناز صفا
                                                                           حاصل زنگاهت بشود کور شفا
در بطن وجودی ز چه آشوب شود؟
                                                                            از غیب شفایت برسد خوب شود.
در بطن وجودی ز چه آشوب شود؟
                                                                            باطل همه زائل شده سرکوب شود
این بار نمایان بشود بطن وجود
                                                                            سرشار عدالت و  خرامیده به جود
.
 
ای ساده دلت بار بیاور
                                                             محکم چو درختی که تناور
با هر که غریبه نکنی خو
                                                            از خوی بدش زهر به باور
چون زهر به باور زده کافر
                                                           آفت به سرشت است شناور
اندازه نگه دار که نکو شد
                                                           عاقل نکند چاره به کافر
.
تخریب ز سازش شده آسان
                                                          چون ساخت نشد در بده بستان
در این طرفش شهد مدارا
                                                          در آن طرفش زهر هراسان
چون شهد بیالوده به زهری
                                                         آن شهد چو زهری است به انسان
آدم که بداند نشود این(عاقل که بداند نشود این)
                                                        با ظلم چه دستی؟که به خسران؟!
.

عید مبعث

عیدی که به آن هست محمد(ص) به رسالت
                                                                                        عاری و سلامت همه عالم ز جهالت
جهلی که دوباره بشود ورطه ی شیطان
                                                                                        از نفس هوایی به سرابی ز بطالت
از بیخ برون گشت اساسش و نماند
                                                                                        نابود! شود مکر ، ز پژواک عدالت
پرچم برسد دست امامت به ولایت
                                                                                 مهدی(عج)یل از آل علی(ع)پور رسالت
 
با مبعث نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم،سلامت عالم بشریت در برابر رذالت های جاهلانه تضمین شد و مشخص گردید اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت است.لذا دشمنی ها با اسلام در ورطه ی شیطان و هوای نفس است و هر کدام از دشمنی ها به مثابه ی سراب باطلی است که اساس آن از بیخ و بن خارج شده و بر اساس عدالت عاملان این دشمنی ها به همان اندازه دشمنی عقوبت می بینند،تا وقت جاری شدن عدالت در دین اسلام به امامت حضرت مهدی(عج) حوادث گوناگون رخ می دهد که رنج غیبت امام زمان(عج) برای جاری شدن عدالت اسلام بر همگان حادث می گردد،از آنجایی که اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت برپا شده و استحکام یافته است،امامت بر تحولات تا ظهور حضرت مهدی(عج) در چارچوب اسلام است.بنابراین تحولات دین اسلام متوقف در بعثت و دوران نبی اکرم(ص) که صدر اسلام است نمی باشد بلکه بعثت و حیات طیبه ی نبی اکرم(ص) در تحولات اسلام همیشه وجود دارد و تحولات دین اسلام جاری،ماندگار و همیشگی است.می توانیم بگوییم هم اکنون نبی اکرم(ص)زمامدار امت اسلام است و این مسئله همواره جاری ماندگار و همیشگی است.بنابراین اگر دوران امامت حضرت علی(ع) تا امامت حضرت صاحب امان(عج) مطرح شده است زمامداری پیامبر(ص) در تحولات اسلام و بر امامت امامان معصوم(ع) همواره جاری،ماندگار و همیشگی است.می شود فهمید اسلام روز به روز پیشرفته تر می شود.در دوره ی فعلی امام زمان(عج) در غیبت،امامت امت اسلام را از نبی اکرم(ص) بر عهده دارند و رابطه ی وصف ناشدنی ایشان با امت اسلام توسط ولایت فقیه نشان دهنده ی پیشرفت قابل توجه در دین اسلام می باشد.پیش از به امامت رسیدن امام زمان(عج) جامعه ی اسلام خصوصاً در دوران امام حسن عسگری(ع) با مفهوم دسترسی سخت تر به امام(ع) آشنا شده است و سپس در دوران امامت امام زمان(عج) امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر را درغائب شدن امام زمان(عج) ابتدا در غیبت صغری و با تکامل بیشتر در غیبت کبری  در کارنامه ی خود دارد.از یک طرف شدت دشمنی با امت اسلامی و از یک طرف دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) را می بینیم.مسئله ی مهم این است که اراده ی الهی بر این است که  با شدت روز افزون دشمنی با امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) در پرده ی غیبت محقق شود.و پس از تکامل امت اسلامی امام زمان(عج) طبق اراده ی الهی برای از بین بردن رذایل جاهلانه نفسانی و شیطانی که در مقابل اسلام مدعی شده اند در میان امت اسلامی حاضر می گردند و تمامی خسارت های ناگوار که بر امت اسلامی تحمیل شده رفع می گردد و عدالت در سلامت کامل برقرار می گردد.در حال حاضر جامعه ی اسلامی با دسترسی تکامل یافته امت اسلامی به امام زمان(عج) روز به روز پیشرفته می شود و دسترسی به امام زمان(عج) از طریق ولایت مطلقه ی فقیه جامعه ی اسلامی را مدیریت می کند.و تلاش دشمن برای کشف چگونگی این مهم به تکامل جامعه ی اسلامی و نزدیک شدن ظهور امام زمان(عج) و نابودی دشمنان اسلام و تحقق عدالت منجر می شود.
 

به مناسبت شهادت امام کاظم(ع) مصادف با نوروز

تقدیم به امام کاظم(ع):
هر روز به غم شد،که به دیروز سر شد
                                                                        نو روز به غم شد، که خرامان به در شد
موسی بن جعفر(ع)که در حصر امامت
                                                                        هم محور هستی و به شیعه سپر شد.
 
تقدیم به مادران شهید،همسران شهید و مادرانی که مسئولیت زندگی را به سختی بر دوش می کشند:
مادر به کجایی؟دم نو روز به این غم
                                                                        چون حصر جوانی که به داغی ز پسر شد
بابا به کجایی ؟دم نوروز به این غم
                                                                        در ماتم مادر! به جوانی چو پدر شد!
تقدیم به پرستاران و کادر درمانی که در مبارزه با بیماری سختی های فراوان را متحمل شده اند:
زینب(س) که پرستار امامت به شهامت
                                                                             مرهم به پرستار رسان دخت امامت
از رنج امامت که رسیدی به شهادت
                                                                             در رنج،شفایت بشود سوی سلامت
 

آئینی

 

الهی میل ما با میل تو هست

                                                                          الهی خیل ما در ذیل تو هست

اگر بر خصم باریدی به رگبار

                                                                          الهی خیل ما در سیل تو هست

الهی راه ما هموارتر کن
                                                                           ز لطفت زاد ما پربارتر کن
نباشد، راه عصیان ،دل براند
                                                                           له ها همی رخسار تر کن
 
یا علی بن موسی الرضا(ع)ادرکنا:
گر رضا(ع) آید به دل آری غمی نیست
                                                                    لیک گر دل در حرم شد ماتمی نیست
گر نباشد پای رفتن در حرم ، حتم!
                                                                    حتم گویم از جفایی مرهمی نیست!
 
 
الهی در شگفتم از نفوذت در جهان
                                                                           نمایان هست آثارت و می ماند نهان
شهان آشوب ها دارند از این هیبتت
                                                                           که گاهی می بری پائین شهان،بالا کهان
 
 
برای مادرم:
زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)
                                                                    پشت در من سوختم ، دل بی واهمه
صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده
                                                                    خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.
 
        
برای شهیدان:
عالم ز جفا هرزه نگردید
                                           دشمن ره معنا که نفهمید
ظاهر که به دین شد ره خلعت
                                          جاهل ز قفا زهر گوهر دید
شهدی ز شهادت دم هستی
                                          از پیکر قاسم(ع)همه بارید
قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟
                                           یاور به خدایم و چه خندید!
هم سال تو شد دل به شفایت!
                                           در باغ شهادت گل تن چید./
                                   
حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند
                                              زینب(س) به شکایت چه سوزاند
حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟
                                               باور ز خدایم ، که به جا ماند!
تا صبح ظهوری که نهان است
                                              حیدر(ع) شب دین را به پگه خواند!
 
در وصف ایران:
سرما زده ای از بد دوران
                                             در  باد شدی همره بوران
رگبار شدی از شب خاطر
                                             در ابر سیاهی رد باران
برفابه به رودی چه خروشان
                                             خونابه شدی در رگ شیران
بهمن شده از آه یتیمان
                                             یخ زد به تنت دام اسیران
چون یخ زده برفی به بلوری
                                             در  چال  گریبان دلیران
وقتی به تنت زخم بساید
                                            آماج تگرگی به شروران
از سوز دلت سوز خزان ها
                                             پاسوز زمستان کویران
مه گون ز سپیده گم تاری
                                            آنگونه که مه شد به تراران
چون صبح بباریده ی برفی
                                            خورشید تلا لو شده ایران
 
خوشا به حال شیعیان امام حسین(ع):
ثابت شده در ما مل تو از دم هستی
                                           زائل شده از ما به شفا غفلت پستی
اینگونه رساندی به دلم مشهد روحت
                                          اینگونه کشیدی به سرم راحم دستی
مولا برسان سوی ظهورش و به رجعت
                                           مارا برهان از غم دوران و الستی
 
عشق ولایت:
بی عشق ولایت به منزل نرسی
                                           بی عشق ولایت به محفل نرسی
تاریک دلان عشق ندارند همی
                                           بی عشق ولایت به حاصل نرسی
 
 
دلباخته:
در ظلمت شب کار دلش ساخت
                                               ترسید به یکباره دوان تاخت
چون دور که شد از گذری سخت
                                               برگشت نگه را به تو انداخت
آسوده دلش از نگهت گشت
                                               آنگونه که دل را به دلت باخت
 
الهی:
حال دل را با تو گفتن خوش است
                                                وقت غم با تو نشستن خوش است
راز دل از تو شنیدن خوش است
                                               از پلیدی ها گسستن خوش است
عشق دلداران بساطش از تو
یا سیدالشهدا(ع):
((محفل که ز منزل شده حاصل همه با دل رسیدم.))عالم منزلی است به میهمانی در محضر خداوند!
یا علی(ع) گفتیم عشق آغاز شد.                            
                                                                               وقت ضربت با نبی(ص) همراز شد.
حیدرا(ع) آید به دل آماج غم،
                                                                              فاطمه(س) گفتیم عشق ایجاز شد.
بار دیگر تا شکفت با عشق غم،
                                                                              یا حسن(ع) گفتیم شعر در ناز شد.
خمس دل را داده اند در راه غم،
                                                                             یا حسین(ع) گفتیم عشق همساز شد.
سدس هستی گشت وزن بر شعر غم،
                                                                            یا علی(ع) گفتیم عشق آغاز شد.
سبع چون بشکافت علم در این ورا
                                                                          یا مُحَمَّد(ص) باز مشق همراز شد.
ثمن عاشق را شکوه از عشق شد
                                                                           از علی سرشار عشق دل باز شد.
تسع دل در راه عشق آورده چون،
                                                                          حصر آمد تاب عشق دم ساز شد.
عشر عالم از رضا(ع) به فریاد غم،
                                                                          زهر کین آسیب حرف دل ساز شد.
یازده از چارده به تفسیر دین،
                                                                          تا حسن(ع) این بار عشق در راز شد.
چارده را مشق دل ز الله شد ،
                                                                          با نبی(ص) دختش دوازده راز شد .
عشق انبیاء ، هم اولیاء شد ، 
                                                                          چارده در عشق الله پاز شد.
 
                                                                            
دل خانه اش کوی حسین(ع) است.
                                                                               غم زاده در سوی حسین(ع) است.
آخر ، ستم ها به کجا گشت؟
                                                                               اول ، ترازوی حسین(ع) است.
هر خصم کارش به کجا گشت؟
                                                                               ترسان ز بازوی حسین(ع) است.
از شنع باید توبه ها کرد!
                                                                               این فهم، کادوی حسین(ع) است.
این فقه خمینی که حسینی(ع) است
                                                                               محکم و داروی حسین(ع) است.
این فقه ، با ای هست.
                                                                               آری تکاپوی حسین(ع) است.
 
به مناسبت تولد امام حسن مجتبی(ع):

تابید ز نورت به ولایت صبحی

                                                                                  صبحی که نداده به شقاوت صلحی.

چون از ره ایمان برون گشت شقاوت

                                                                                   در صلب شقاوت،ز مکافات،قبحی.

در  خاطر تاریخ درایت ، صلحی

                                                                                   باشد،به گواهی ز شرارت،شرحی.

ملعون که به ظلمت بکند خود را خوش

                                                                                   آسان شکند عهد ، ندارد،فرحی!

فرحی که ز ذاتش بکند شر معلوم

                                                                                    معلوم شود کفر ، ندارد قرحی!

 

                                                                                 

ای کاش که عشقت به دلم خوب سرشته شود
                                                                                        از خون دلت در لوح دل بغض نوشته شود
ای کاش سراپا ز دلم شنع زدوده شود
                                                                                        امضای نوازش ز تو ، جبران گذشته شود
یا علی بن موسی الرضا(ع)ادرکنا:
گر رضا(ع) آید به دل آری غمی نیست
                                                                    لیک گر دل در حرم شد ماتمی نیست
گر نباشد پای رفتن در حرم ، حتم!
                                                                    حتم! گویم از جفایی مرهمی نیست!
این شکایت وقت مردن در دلم هست
                                                                    یا الهی بی رضا(ع)یت همدمی نیست
در ولایت سید علی ای:
چاره کن دل را که رهبر خاتم(ص) است
                                                                    پاره پیراهن حسین(ع) را ماتم است
با خمینی ، ای ، هم ره است
                                                                   این همان دین از رسولش خاتم(ص) است
 
سر زد ز سرابی سرّ سر با همه سر
                                                                         سرباز توائیم ای تا همه سر
آنجا که سرابی به سراسر گره شد
                                                                         آنی گره بازش زده بی واهمه سر
برای سردار دل ها شهید حاج قاسم سلیمانی:
چون صحبت غم ها ز گذر رفت به منزل رسیدم
                                                                                    دنیا همه تعطیل و با صبح به محفل رسیدم
بر دامن دلدار ، نهادم سر و جان ، تازه شدم!
                                                                                   آسوده ز هر اهرمنی بر همه حاصل رسیدم.
این بار دگر فرصت دیدار تو چون شد و کجایی؟
                                                                         فرصت که نشد تا به سؤالی همه با دل رسیدم
با دوست به منزل که رسیدم نم محفل بسرشتم
                                                                         محفل که ز منزل شده حاصل همه با دل رسیدم.
تقدیم به شهدا و سیدالشهدا(ع)و در عشق سید علی ای حفظه الله:
ایمن از نظر بد اغیار،شهید نظر می کند به وجه الله
من چه گویم از نظر که با نظر آسوده ام
                                                                             من چه گویم از خطر که در خطر آزموده ام
من چه گویم از پدر که با پدر شب دیده ام
                                                                              من چه گویم از ظفر که با ظفرها بوده ام
مادرم در این سخن که با خطر آورده ام
                                                                              من چه گویم نقد شر در نقد شر شالوده ام
                                                                                                                               
رسیده ام به در سزا شد تا بیایی
                                                                کشیده ای به سر نوازش از شفایی
نباشد بی تو دل،نباشد بی تو دلبر.
                                                                خمیده ام ز غم ، نباشد از جفایی؟
انتخاب خوب را:
نگاه کن کشف حقیقت بی وقت بطیلت!(بدون وقت بطالت)
                                                                       به راه کن عقل ضعیفت با روح دلیلت.
وسعی کن راه حقیقت با سعی تو ممکن،
                                                                       خدای معیار حقیقت در مکر و حیلت!
و مشق کن صمغ وجودت با مشق امامت
                                                                       و با توبه ها،بشود درمان سعی قلیلت.
 
هر ذرّهی تو تار به عالم حسین(ع)
                                                                          هم پود وجودی و تویی نور به عین
 ای پود دلم مشق به تارم همه سان
                                                                          هم تار دلم عشق به پودم  برسان
 
 مهلت که تمامش به تباهی شده،هین                                               هین(خوار و ضعیف)
                                                                           دل را بکشان در ره عشقت شه دین
 
در دل که نگاهت بتپد  ناز صفا
                                                                           حاصل زنگاهت بشود کور شفا
در بطن وجودی ز چه آشوب شود؟
                                                                            از غیب شفایت برسد خوب شود.
در بطن وجودی ز چه آشوب شود؟
                                                                            باطل همه زائل شده سرکوب شود
این بار نمایان بشود بطن وجود
                                                                            سرشار عدالت و  خرامیده به جود
.
 
ای ساده دلت بار بیاور
                                                             محکم چو درختی که تناور
با هر که غریبه نکنی خو
                                                            از خوی بدش زهر به باور
چون زهر به باور زده کافر
                                                           آفت به سرشت است شناور
اندازه نگه دار که نکو شد
                                                           عاقل نکند چاره به کافر
.
تخریب ز سازش شده آسان
                                                          چون ساخت نشد در بده بستان
در این طرفش شهد مدارا
                                                          در آن طرفش زهر هراسان
چون شهد بیالوده به زهری
                                                         آن شهد چو زهری است به انسان
آدم که بداند نشود این(عاقل که بداند نشود این)
                                                        با ظلم چه دستی؟که به خسران؟!
.

عید مبعث

عیدی که به آن هست مُحَمَّد(ص) به رسالت
                                                                                        عاری و سلامت همه عالم ز جهالت
جهلی که دوباره بشود ورطه ی شیطان
                                                                                        از نفس هوایی به سرابی ز بطالت
از بیخ برون گشت اساسش و نماند
                                                                                        نابود! شود مکر ، ز پژواک عدالت
پرچم برسد دست امامت به ولایت
                                                                                 مهدی(عج)یل از آل علی(ع)پور رسالت
 
با مبعث نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم،سلامت عالم بشریت در برابر رذالت های جاهلانه تضمین شد و مشخص گردید اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت است.لذا دشمنی ها با اسلام در ورطه ی شیطان و هوای نفس است و هر کدام از دشمنی ها به مثابه ی سراب باطلی است که اساس آن از بیخ و بن خارج شده و بر اساس عدالت عاملان این دشمنی ها به همان اندازه دشمنی عقوبت می بینند،تا وقت جاری شدن عدالت در دین اسلام به امامت حضرت مهدی(عج) حوادث گوناگون رخ می دهد که رنج غیبت امام زمان(عج) برای جاری شدن عدالت اسلام بر همگان حادث می گردد،از آنجایی که اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت برپا شده و استحکام یافته است،امامت بر تحولات تا ظهور حضرت مهدی(عج) در چارچوب اسلام است.بنابراین تحولات دین اسلام متوقف در بعثت و دوران نبی اکرم(ص) که صدر اسلام است نمی باشد بلکه بعثت و حیات طیبه ی نبی اکرم(ص) در تحولات اسلام همیشه وجود دارد و تحولات دین اسلام جاری،ماندگار و همیشگی است.می توانیم بگوییم هم اکنون نبی اکرم(ص)زمامدار امت اسلام است و این مسئله همواره جاری ماندگار و همیشگی است.بنابراین اگر دوران امامت حضرت علی(ع) تا امامت حضرت صاحب امان(عج) مطرح شده است زمامداری پیامبر(ص) در تحولات اسلام و بر امامت امامان معصوم(ع) همواره جاری،ماندگار و همیشگی است.می شود فهمید اسلام روز به روز پیشرفته تر می شود.در دوره ی فعلی امام زمان(عج) در غیبت،امامت امت اسلام را از نبی اکرم(ص) بر عهده دارند و رابطه ی وصف ناشدنی ایشان با امت اسلام توسط ولایت فقیه نشان دهنده ی پیشرفت قابل توجه در دین اسلام می باشد.پیش از به امامت رسیدن امام زمان(عج) جامعه ی اسلام خصوصاً در دوران امام حسن عسگری(ع) با مفهوم دسترسی سخت تر به امام(ع) آشنا شده است و سپس در دوران امامت امام زمان(عج) امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر را درغائب شدن امام زمان(عج) ابتدا در غیبت صغری و با تکامل بیشتر در غیبت کبری  در کارنامه ی خود دارد.از یک طرف شدت دشمنی با امت اسلامی و از یک طرف دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) را می بینیم.مسئله ی مهم این است که اراده ی الهی بر این است که  با شدت روز افزون دشمنی با امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) در پرده ی غیبت محقق شود.و پس از تکامل امت اسلامی امام زمان(عج) طبق اراده ی الهی برای از بین بردن رذایل جاهلانه نفسانی و شیطانی که در مقابل اسلام مدعی شده اند در میان امت اسلامی حاضر می گردند و تمامی خسارت های ناگوار که بر امت اسلامی تحمیل شده رفع می گردد و عدالت در سلامت کامل برقرار می گردد.در حال حاضر جامعه ی اسلامی با دسترسی تکامل یافته امت اسلامی به امام زمان(عج) روز به روز پیشرفته می شود و دسترسی به امام زمان(عج) از طریق ولایت مطلقه ی فقیه جامعه ی اسلامی را مدیریت می کند.و تلاش دشمن برای کشف چگونگی این مهم به تکامل جامعه ی اسلامی و نزدیک شدن ظهور امام زمان(عج) و نابودی دشمنان اسلام و تحقق عدالت منجر می شود.
 

به مناسبت شهادت امام کاظم(ع) مصادف با نوروز

تقدیم به امام کاظم(ع):
هر روز به غم شد،که به دیروز سر شد
                                                                        نو روز به غم شد، که خرامان به در شد
موسی بن جعفر(ع)که در حصر امامت
                                                                        هم محور هستی و به شیعه سپر شد.
 
تقدیم به مادران شهید،همسران شهید و مادرانی که مسئولیت زندگی را به سختی بر دوش می کشند:
مادر به کجایی؟دم نو روز به این غم
                                                                        چون حصر جوانی که به داغی ز پسر شد
بابا به کجایی ؟دم نوروز به این غم
                                                                        در ماتم مادر! به جوانی چو پدر شد!
تقدیم به پرستاران و کادر درمانی که در مبارزه با بیماری سختی های فراوان را متحمل شده اند:
زینب(س) که پرستار امامت به شهامت
                                                                             مرهم به پرستار رسان دخت امامت
از رنج امامت که رسیدی به شهادت
                                                                             در رنج،شفایت بشود سوی سلامت
 

آئینی

 

الهی میل ما با میل تو هست

                                                                          الهی خیل ما در ذیل تو هست

اگر بر خصم باریدی به رگبار

                                                                          الهی خیل ما در سیل تو هست

الهی راه ما هموارتر کن
                                                                           ز لطفت زاد ما پربارتر کن
نباشد، راه عصیان ،دل براند
                                                                           له ها همی رخسار تر کن
 
یا علی بن موسی الرضا(ع)ادرکنا:
گر رضا(ع) آید به دل آری غمی نیست
                                                                    لیک گر دل در حرم شد ماتمی نیست
گر نباشد پای رفتن در حرم ، حتم!
                                                                    حتم گویم از جفایی مرهمی نیست!
 
 
الهی در شگفتم از نفوذت در جهان
                                                                           نمایان هست آثارت و می ماند نهان
شهان آشوب ها دارند از این هیبتت
                                                                           که گاهی می بری پائین شهان،بالا کهان
 
 
برای مادرم:
زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)
                                                                    پشت در من سوختم ، دل بی واهمه
صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده
                                                                    خم،مُحَمَّد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.
 
        
برای شهیدان:
عالم ز جفا هرزه نگردید
                                           دشمن ره معنا که نفهمید/جفا بر امت اسلام:آزار نبی اکرم(ص)-سقیفه-فدک
ظاهر که به دین شد ره خلعت
                                          جاهل ز قفا زهر گوهر دید/شدت ریا کاری(معاویه)-ضربت شمشیر زهر آلود ابن ملجم
شهدی ز شهادت دم هستی
                                          از پیکر قاسم(ع)همه بارید/تداوم ره معنا
قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟
                                           یاور به خدایم و چه خندید!/
هم سال تو شد دل به شفایت!
                                           در باغ شهادت گل تن چید./
                                   
حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند
                                              زینب(س) به شکایت چه سوزاند
حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟
                                               باور ز خدایم ، که به جا ماند!
تا صبح ظهوری که نهان است
                                              حیدر(ع) شب دین را به پگه خواند!
 
در وصف ایران:
یا سیدالشهدا(ع):
((محفل که ز منزل شده حاصل همه با دل رسیدم.))عالم منزلی است به میهمانی در محضر خداوند!
یا علی(ع) گفتیم عشق آغاز شد.                            
                                                                               وقت ضربت با نبی(ص) همراز شد.
حیدرا(ع) آید به دل آماج غم،
                                                                              فاطمه(س) گفتیم عشق ایجاز شد.
بار دیگر تا شکفت با عشق غم،
                                                                              یا حسن(ع) گفتیم شعر در ناز شد.
خمس دل را داده اند در راه غم،
                                                                             یا حسین(ع) گفتیم عشق همساز شد.
سدس هستی گشت وزن شعر غم،
                                                                            یا علی(ع) گفتیم عشق آغاز شد.
سبع چون بشکافت علم در این ورا
                                                                            یا مُحَمَّد(ص) باز مشق،از راز شد.
ثمن عاشق را شکوه از عشق شد
                                                                            از علی سرشار عشق،دل باز شد.
تسع دل در راه عشق آورده چون،
                                                                          حصر آمد تاب عشق دم ساز شد.
عشر عالم از رضا(ع)،فریاد غم،
                                                                          زهر کین آسیب،عشق دل ساز شد.
یازده از چارده تفسیر دین،
                                                                          تا حسن(ع) این بار عشق در راز شد.
چارده را مشق دل الله شد ،
                                                                          با نبی(ص) دختش دوازده راز شد .
عشق انبیاء ، هم اولیاء شد ، 
                                                                          چارده در عشق الله پاز شد.
 
                                                                            
دل خانه اش کوی حسین(ع) است.
                                                                               غم زاده در سوی حسین(ع) است.
آخر ، ستم ها به کجا گشت؟
                                                                               اول ، ترازوی حسین(ع) است.
هر خصم کارش به کجا گشت؟
                                                                               ترسان ز بازوی حسین(ع) است.
از شنع باید توبه ها کرد!
                                                                               این فهم، کادوی حسین(ع) است.
این فقه خمینی که حسینی(ع) است
                                                                               محکم و داروی حسین(ع) است.
این فقه ، با ای هست.
                                                                               آری تکاپوی حسین(ع) است.
 
به مناسبت تولد امام حسن مجتبی(ع):

تابید ز نورت به ولایت صبحی

                                                                                  صبحی که نداده به شقاوت صلحی.

چون از ره ایمان برون گشت شقاوت

                                                                                   در صلب شقاوت،ز مکافات،قبحی.

در  خاطر تاریخ درایت ، صلحی

                                                                                   باشد،به گواهی ز شرارت،شرحی.

ملعون که به ظلمت بکند خود را خوش

                                                                                   آسان شکند عهد ، ندارد،فرحی!

فرحی که ز ذاتش بکند شر معلوم

                                                                                    معلوم شود کفر ، ندارد قرحی!

 

                                                                                 

ای کاش که عشقت به دلم خوب سرشته شود
                                                                                        از خون دلت در لوح دل بغض نوشته شود
ای کاش سراپا ز دلم شنع زدوده شود
                                                                                        امضای نوازش ز تو ، جبران گذشته شود
یا علی بن موسی الرضا(ع)ادرکنا:
گر رضا(ع) آید به دل آری غمی نیست
                                                                    لیک گر دل در حرم شد ماتمی نیست
گر نباشد پای رفتن در حرم ، حتم!
                                                                    حتم! گویم از جفایی مرهمی نیست!
این شکایت وقت مردن در دلم هست
                                                                    یا الهی بی رضا(ع)یت همدمی نیست
در ولایت سید علی ای:
چاره کن دل را که رهبر خاتم(ص) است
                                                                    پاره پیراهن حسین(ع) را ماتم است
با خمینی ، ای ، هم ره است
                                                                   این همان دین از رسولش خاتم(ص) است
 
سر زد ز سرابی سرّ سر با همه سر
                                                                         سرباز توائیم ای تا همه سر
آنجا که سرابی به سراسر گره شد
                                                                         آنی گره بازش زده بی واهمه سر
برای سردار دل ها شهید حاج قاسم سلیمانی:
چون صحبت غم ها ز گذر رفت به منزل رسیدم
                                                                                    دنیا همه تعطیل و با صبح به محفل رسیدم
بر دامن دلدار ، نهادم سر و جان ، تازه شدم!
                                                                                   آسوده ز هر اهرمنی بر همه حاصل رسیدم.
این بار دگر فرصت دیدار تو چون شد و کجایی؟
                                                                         فرصت که نشد تا به سؤالی همه با دل رسیدم
با دوست به منزل که رسیدم نم محفل بسرشتم
                                                                         محفل که ز منزل شده حاصل همه با دل رسیدم.
تقدیم به شهدا و سیدالشهدا(ع)و در عشق سید علی ای حفظه الله:
ایمن از نظر بد اغیار،شهید نظر می کند به وجه الله
من چه گویم از نظر که با نظر آسوده ام
                                                                             من چه گویم از خطر که در خطر آزموده ام
من چه گویم از پدر که با پدر شب دیده ام
                                                                              من چه گویم از ظفر که با ظفرها بوده ام
مادرم در این سخن که با خطر آورده ام
                                                                              من چه گویم نقد شر در نقد شر شالوده ام
                                                                                                                               
رسیده ام به در سزا شد تا بیایی
                                                                کشیده ای به سر نوازش از شفایی
نباشد بی تو دل،نباشد بی تو دلبر.
                                                                خمیده ام ز غم ، نباشد از جفایی؟
انتخاب خوب را:
نگاه کن کشف حقیقت بی وقت بطیلت!(بدون وقت بطالت)
                                                                       به راه کن عقل ضعیفت با روح دلیلت.
وسعی کن راه حقیقت با سعی تو ممکن،
                                                                       خدای معیار حقیقت در مکر و حیلت!
و مشق کن صمغ وجودت با مشق امامت
                                                                       و با توبه ها،بشود درمان سعی قلیلت.
 
هر ذرّهی تو تار به عالم حسین(ع)
                                                                          هم پود وجودی و تویی نور به عین
 ای پود دلم مشق به تارم همه سان
                                                                          هم تار دلم عشق به پودم  برسان
 
 مهلت که تمامش به تباهی شده،هین                                               هین(خوار و ضعیف)
                                                                           دل را بکشان در ره عشقت شه دین
 
در دل که نگاهت بتپد  ناز صفا
                                                                           حاصل زنگاهت بشود کور شفا
در بطن وجودی ز چه آشوب شود؟
                                                                            از غیب شفایت برسد خوب شود.
در بطن وجودی ز چه آشوب شود؟
                                                                            باطل همه زائل شده سرکوب شود
این بار نمایان بشود بطن وجود
                                                                            سرشار عدالت و  خرامیده به جود
.
 
ای ساده دلت بار بیاور
                                                             محکم چو درختی که تناور
با هر که غریبه نکنی خو
                                                            از خوی بدش زهر به باور
چون زهر به باور زده کافر
                                                           آفت به سرشت است شناور
اندازه نگه دار که نکو شد
                                                           عاقل نکند چاره به کافر
.
تخریب ز سازش شده آسان
                                                          چون ساخت نشد در بده بستان
در این طرفش شهد مدارا
                                                          در آن طرفش زهر هراسان
چون شهد بیالوده به زهری
                                                         آن شهد چو زهری است به انسان
آدم که بداند نشود این(عاقل که بداند نشود این)
                                                        با ظلم چه دستی؟که به خسران؟!
.

عید مبعث

عیدی که به آن هست مُحَمَّد(ص) به رسالت
                                                                                        عاری و سلامت همه عالم ز جهالت
جهلی که دوباره بشود ورطه ی شیطان
                                                                                        از نفس هوایی به سرابی ز بطالت
از بیخ برون گشت اساسش و نماند
                                                                                        نابود! شود مکر ، ز پژواک عدالت
پرچم برسد دست امامت به ولایت
                                                                                 مهدی(عج)یل از آل علی(ع)پور رسالت
 
با مبعث نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم،سلامت عالم بشریت در برابر رذالت های جاهلانه تضمین شد و مشخص گردید اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت است.لذا دشمنی ها با اسلام در ورطه ی شیطان و هوای نفس است و هر کدام از دشمنی ها به مثابه ی سراب باطلی است که اساس آن از بیخ و بن خارج شده و بر اساس عدالت عاملان این دشمنی ها به همان اندازه دشمنی عقوبت می بینند،تا وقت جاری شدن عدالت در دین اسلام به امامت حضرت مهدی(عج) حوادث گوناگون رخ می دهد که رنج غیبت امام زمان(عج) برای جاری شدن عدالت اسلام بر همگان حادث می گردد،از آنجایی که اسلام کامل ترین دین برای نجات بشریت برپا شده و استحکام یافته است،امامت بر تحولات تا ظهور حضرت مهدی(عج) در چارچوب اسلام است.بنابراین تحولات دین اسلام متوقف در بعثت و دوران نبی اکرم(ص) که صدر اسلام است نمی باشد بلکه بعثت و حیات طیبه ی نبی اکرم(ص) در تحولات اسلام همیشه وجود دارد و تحولات دین اسلام جاری،ماندگار و همیشگی است.می توانیم بگوییم هم اکنون نبی اکرم(ص)زمامدار امت اسلام است و این مسئله همواره جاری ماندگار و همیشگی است.بنابراین اگر دوران امامت حضرت علی(ع) تا امامت حضرت صاحب امان(عج) مطرح شده است زمامداری پیامبر(ص) در تحولات اسلام و بر امامت امامان معصوم(ع) همواره جاری،ماندگار و همیشگی است.می شود فهمید اسلام روز به روز پیشرفته تر می شود.در دوره ی فعلی امام زمان(عج) در غیبت،امامت امت اسلام را از نبی اکرم(ص) بر عهده دارند و رابطه ی وصف ناشدنی ایشان با امت اسلام توسط ولایت فقیه نشان دهنده ی پیشرفت قابل توجه در دین اسلام می باشد.پیش از به امامت رسیدن امام زمان(عج) جامعه ی اسلام خصوصاً در دوران امام حسن عسگری(ع) با مفهوم دسترسی سخت تر به امام(ع) آشنا شده است و سپس در دوران امامت امام زمان(عج) امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر را درغائب شدن امام زمان(عج) ابتدا در غیبت صغری و با تکامل بیشتر در غیبت کبری  در کارنامه ی خود دارد.از یک طرف شدت دشمنی با امت اسلامی و از یک طرف دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) را می بینیم.مسئله ی مهم این است که اراده ی الهی بر این است که  با شدت روز افزون دشمنی با امت اسلامی دسترسی تکامل یافته تر برای دریافت مفاهیم اسلام از امام زمان(عج) در پرده ی غیبت محقق شود.و پس از تکامل امت اسلامی امام زمان(عج) طبق اراده ی الهی برای از بین بردن رذایل جاهلانه نفسانی و شیطانی که در مقابل اسلام مدعی شده اند در میان امت اسلامی حاضر می گردند و تمامی خسارت های ناگوار که بر امت اسلامی تحمیل شده رفع می گردد و عدالت در سلامت کامل برقرار می گردد.در حال حاضر جامعه ی اسلامی با دسترسی تکامل یافته امت اسلامی به امام زمان(عج) روز به روز پیشرفته می شود و دسترسی به امام زمان(عج) از طریق ولایت مطلقه ی فقیه جامعه ی اسلامی را مدیریت می کند.و تلاش دشمن برای کشف چگونگی این مهم به تکامل جامعه ی اسلامی و نزدیک شدن ظهور امام زمان(عج) و نابودی دشمنان اسلام و تحقق عدالت منجر می شود.
 

به مناسبت شهادت امام کاظم(ع) مصادف با نوروز

تقدیم به امام کاظم(ع):
هر روز به غم شد،که به دیروز سر شد
                                                                        نو روز به غم شد، که خرامان به در شد
موسی بن جعفر(ع)که در حصر امامت
                                                                        هم محور هستی و به شیعه سپر شد.
 
تقدیم به مادران شهید،همسران شهید و مادرانی که مسئولیت زندگی را به سختی بر دوش می کشند:
مادر به کجایی؟دم نو روز به این غم
                                                                        چون حصر جوانی که به داغی ز پسر شد
بابا به کجایی ؟دم نوروز به این غم
                                                                        در ماتم مادر! به جوانی چو پدر شد!
تقدیم به پرستاران و کادر درمانی که در مبارزه با بیماری سختی های فراوان را متحمل شده اند:
زینب(س) که پرستار امامت به شهامت
                                                                             مرهم به پرستار رسان دخت امامت
از رنج امامت که رسیدی به شهادت
                                                                             در رنج،شفایت بشود سوی سلامت
 

آئینی

 

الهی میل ما با میل تو هست

                                                                          الهی خیل ما در ذیل تو هست

اگر بر خصم باریدی به رگبار

                                                                          الهی خیل ما در سیل تو هست

الهی راه ما هموارتر کن
                                                                           ز لطفت زاد ما پربارتر کن
نباشد، راه عصیان ،دل براند
                                                                           له ها همی رخسار تر کن
 
یا علی بن موسی الرضا(ع)ادرکنا:
گر رضا(ع) آید به دل آری غمی نیست
                                                                    لیک گر دل در حرم شد ماتمی نیست
گر نباشد پای رفتن در حرم ، حتم!
                                                                    حتم گویم از جفایی مرهمی نیست!
 
 
الهی در شگفتم از نفوذت در جهان
                                                                           نمایان هست آثارت و می ماند نهان
شهان آشوب ها دارند از این هیبتت
                                                                           که گاهی می بری پائین شهان،بالا کهان
 
 
برای مادرم:
زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)
                                                                    پشت در من سوختم ، دل بی واهمه
صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده
                                                                    خم،مُحَمَّد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.
 
        
برای شهیدان:
عالم ز جفا هرزه نگردید
                                           دشمن ره معنا که نفهمید/جفا بر امت اسلام:آزار نبی اکرم(ص)-سقیفه-فدک
ظاهر که به دین شد ره خلعت
                                          جاهل ز قفا زهر گوهر دید/شدت ریا کاری(معاویه)-ضربت شمشیر زهر آلود ابن ملجم
شهدی ز شهادت دم هستی
                                          از پیکر قاسم(ع)همه بارید/تداوم ره معنا
قاسم(ع)به کجایی دم این غم؟
                                           یاور به خدایم و چه خندید!/
هم سال تو شد دل به شفایت!
                                           در باغ شهادت گل تن چید./
                                   
حیدر(ع) به شفا خشم پوشاند
                                              زینب(س) به شکایت چه سوزاند
حیدر(ع) به کجایی دم این خصم؟
                                               باور ز خدایم ، که به جا ماند!
تا صبح ظهوری که نهان است
                                              حیدر(ع) شب دین را به پگه خواند!
 
در وصف ایران:
در انتظارِ عدل تا نیمه ی خرداد رسیدیم
در آستانِ صبر اندیشه ی احکام کشیدیم
بر رسمِ کفر نقصِ دوزخ که ز اصرار رساندیم
در اختیار عشق آدینه ی آباد شهیدیم.
بمانَد خمینی(ره)حقیقتی زنده
نمیرد شهادت،که غایتی زنده
فقط این خبر  ثبت گشت از عشق
دَوامَش بمانَد ، حکایتی زنده.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما(حافظ)
چون از شهیدان یکسره آید شمیمِ شعر
شد شهید شمع عشق،شهادت به کامِ ما
در رازها،چون وجهُ قَدِ عشق دیده ایم
از وجهِ هو شد شعرُ ثنا در مرامِ ما(رسول)
 
 

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها